احساس تلخ تنهایی؛ ارمغان طلاق

پروانه شریفی

کارشناسان طلاق را زمینه ساز بسیاری از انحرافات و آسیب های اجتماعی در جامعه می دانند و به همین دلیل بر ازدواج آگاهانه و از روی شناخت تاکید دارند اما در این میان عوامل مختلفی از جمله فقر فرهنگی و تلقی نادرست جوان از ازدواج باعث افزایش آمار طلاق شده است.

برای بررسی این موضوع با امینه سادات طباطبایی کارشناس ارشد روان شناسی بالینی به گفتگو نشسته ایم، با ما در بخش اول این گفتگو، همراه باشید:

چه عواملی سبب افزایش طلاق در جامعه شده است؟

موارد متعددی از جمله علل طلاق ذکر شده است که می توان آن ها را در سه حوزه کلی طبقه بندی کرد از جمله مشکلات درون فردی، مشکلات بین زوجی و مشکلات فرا زوجی.

در هر دسته عوامل زیادی وجود دارد که در حال حاضر بعضی از آن ها تأثیر چشمگیری در افزایش طلاق دارد از جمله در حوزه مشکلات درون فردی : اعتیاد به مواد یا الکل، اختلال روانی مشخص، اختلال جنسی و پرخاشگری بدنی بیشتر از بقیه دیده می شود.

در حوزه مشکلات بین زوجی ” عدم مهارت های ارتباطی، تفاوتهای ارزشی و عقیدتی بین زوجین، بر آورده نشدن شروط ضمن عقد، و مشکلات و نارضایتی های جنسی که در اثر نداشتن مهارت های جنسی یا اطلاعات نادرست و توقعات بیجا که از طریق فضای مجازی یا دوستان نا آگاه کسب می شود به این امر دامن می زند.

در حوزه مشکلات فرا زوجی : خیانت زناشویی، مشکلات اقتصادی، بیکاری و دخالت اطرافیان و فضای مجازی سهم بیشتری را به خود اختصاص داده اند.

طلاق چه اثراتی بر روی زن و مرد می گذارد؟

مسلماً خود فرایند طلاق جدای از مسائل دیگر انرژی روانی زیادی از زوجین می گیرد اما بعد از پایان این فرایند تأثیرات طلاق به مرور خود را نشان می دهد از جمله مشکلات روانشناختی که بسیار دیده می شود. پژوهش ها نشان داده که این افراد بیشتر در معرض عصبانیت، اضطراب، استرس و افسردگی قرار دارند. در پی طلاق با یک تغییر نقش روبرو هستیم از جمله زنانی که برای گذران زندگی از نظر اقتصادی دچار مشکل می شوند و این خود آسیب اجتماعی متوجه این قشر را بیشتر می کند و مردانی که نقش فرزند پروری را به عهده می گیرند هر چند برای یک یا دو روز در هفته باشد.زنان و مردان بعد از طلاق احساس تنهایی می کنند زیرا شبکه اجتماعی و یا دوستانی را که قبلاً با آن ها اشنا بوده اند را ترک کرده و به هر صورت از دست می دهند و حتی در مواردی دیده شده است که با ازدواج مجدد یکی از زوجین زوج دیگر دچار آشفتگی و احساس تنهایی شده حتی اگر خود او درخواست طلاق داده باشد

کودکان طلاق در جامعه چه شرایطی دارند؟

گرچه ممکن است طلاق برای والدین یک امر گریز ناپذیر حال به دلائل متفاوت باشد امافرزندان هیچ گونه دلیلی را در این باره توجیه پذیر نمی دانند و با پایان زندگی زناشویی آن ها احساس گناه و سردر گمی می کنند. ولی عکس العمل آن ها در سنین مختلف متفاوت است.حال در این خصوص که در جامعه چه شرایطی دارند، اکثریت آن ها دچار مشکلات رفتاری، عاطفی، سلامتی و مشکلات تحصیلی می شوند .در نتیجه، مشکلات اجتماعی بیشتر و اعتماد به نفس پایین تر زمینه ساز بروز، آسیب های اجتماعی و بزه کاری در این کودکان می باشد . به دلیل نداشتن زندگی تحت سرپرستی مشترک هر دو والد پیش بینی می شود که در آینده در روابط زناشویی خود دچار مشکل باشند و یا به دلیل دیدی که جامعه در باره ی فرزندان طلاق دارد نتوانند انتخاب دلخواه و مناسب خود را داشته باشند. البته این بدین معنی نیست که همه فرزندان خانواده های طلاق به یک نسبت با این مشکلات مواجه می شوند بلکه احتمال بروز این مشکلات در این جامعه از بقیه بالاتر است.

آیا طلاق اولین و آخرین راه حل مشکل است؟

وقتی تعارضات زیاد می شود و یا عواطف کم رنگ می شود حال به دلائل متفاوت، زوجین یا یکی از زوج ها برای حل این مشکل راهکار طلاق را برمی گزینند، در صورتی که با توجه به آسیب های پس از این امر چه برای زوجین و چه برای فرزندان بهتر است با ایجاد یک بازه زمانی طرق دیگر را برای حل مشکل خود به کار ببرند که قدم اول پذیرش مشکل و انگیزه برای حل آن از طرق اصولی می باشد. در این زمان فرد باید تفکر منطقی و آینده نگری را جایگزین تصمیم های احساسی کرده و از افراد خردمند برای حل مشکل خود کمک بگیرد و قبل از مراجعه به دادگاه به مشاوره خانواده و طلاق مراجعه کند و در صورت عدم نتیجه گیری از تلاش های خود راه حل طلاق را برگزیند. انتخاب طلاق برای اولین راه حل یا انتخاب راه حل های غیر اصولی مشکلات را افزایش می دهد و در بعضی موارد پشیمانی فایده ای ندارد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *