اصول اساسى در تربیت فرزند اصل بیستم: آموزش نماز
صدیقه ایروانی
چرا نماز؟ زیرا «الا بذکر الله تطمئن القلوب»؛ «دل آرام گیرد به یاد خدا.»
نماز، همان گمشده امروز جامعه بشرى است. این همه اضطراب، دلهره، تشویش و سرگردانى، جنگ و درگیرى و…، همه و همه به دلیل این است که بشر راه رسیدن به آرامش را نیافته و تا با نماز آشتى برقرار نشود، تا انسانها به نماز متوسل نشوند، تا طعم خوشایند، ناب و دوستداشتنى و آرامشبخش نماز را نچشند، به آرامش دست نخواهند یافت.
نماز، همان گمشده انسان امروز است. این تکلیف پدر و مادر است که به فرزندشان نماز بیاموزند و او را امر به نماز کنند؛ اما نه اینکه با ترشرویى و داد و بیداد و تحقیر و… فرزند را به نماز وادارند. نماز باید براى کودک خوشایند و دوستداشتنى و آرامبخش باشد.
مبادا هنگامى که بچهاى سستى و تنبلى یا بىتفاوتى از خود نشان مىدهد، او را مورد تحقیر و ملامت و سرزنش قرار دهیم؛ بلکه باید علت این سستى را یافت؛ آیا ما در این رابطه بد عمل کردهایم؟ آیا به او بىتوجهى کردهایم یا او را در صف نماز جماعت مورد لطف قرار ندادهایم؟ یا … .
شاید هم در دورهاى از رشد قرار دارد که سستى و بىحالى مقتضاى طبیعت این سن است؛ مثلا در دوران نوجوانى سستى و تنبلى در بیرون آمدن از رختخواب، امری کاملا طبیعى است و از طرفى فرزند فرمانپذیر نیست. در این دوره سنى باید به جاى امر از طرق سؤال، استدلال و… وارد شد.
بزرگى مىگفت وقتى مىخواهم صبح نوجوانم را براى نماز از خواب بیدار کنم، آرامآرام مىروم و ملحفه یا پتو یا چیزى را که روى اوست کنار مىکشم تا چشمانش را باز کند؛ آن موقع سلام مىکنم و مىپرسم: پدر جان! مىخواهى نماز بخوانى؟
او مىگوید: بله، مىخواهم. بعد مىگویم: دستت را بده. دست او را مىگیرم و او را کمک مىکنم تا از رختخواب بیرون بیاید. نرمش به دستهاى او مىدهم و مىگویم: التماس دعا. پس بلند شو، نماز بخوان.
دستورى برخورد کردن اینجا نتیجهبخش نیست. البته باید کودک را از دوران خردسالى با نماز آشنا و به آن ترغیب کرد. پیامبر(ص)فرمودند: «مُرُّوا صبیانکمْ بالصَّلوهِ اِذا بَلغُوا سَبعا»؛ «فرزندان خود را از هفت سالگى، امر به نماز کنید.»