افسردگی پس از زایمان؛ از علت تا درمان
فاطمه احمدی
اگر مادر بودن را تجربه نکردهاید احتمالا در اطرافیانتان مادرانی در دوره نقاهت پس از زایمان را دیدهاید و از مشکلات روحی و جسمی این دوره تا حدودی باخبرید.
روزها و هفتههای پس از تولد فرزند به همان اندازه که میتواند شادیآفرین و هیجانانگیز باشد، میتواند توام با غم و غصه و افسردگی نیز باشد، احساس ناراحتی پس از تولد فرزند به قدری شایع است که بسیاری از افراد آن را تجربه میکنند، برای کسانی که بهتازگی مادر شدن را تجربه کردهاند و کسانی که خود را دوست دارند، بسیار مهم است که علائم این نوع افسردگی را بدانند.
تغییرات ناگهانی هورمونی در بدن
دکتر کامیابی متخصص زنان و زایمان در این رابطه میگوید:هر خانمی که صاحب فرزند میشود ممکن است افسردگی بعد از زایمان را تجربه کند ولی عوامل معینی وجود دارند که خطر احتمال وقوع این وضعیت را بالا میبرد.
وی میافزاید: علت اصلی افسردگی پس از زایمان تغییرات ناگهانی هورمونی در بدن است، سابقه افسردگی یا سوءاستفاده جنسی، سابقه بیماری افسردگی یا عصبی در میان بستگان بهویژه در بستگان درجه یک، بیتوجهی همسر به زنان باردار و سن پایین مادران از عوامل بروز این افسردگی است، این امر یک بیماری نیست بلکه عارضهای است که تنها چند روز طول میکشد و فقط باید درست مدیریت شود.
کامیابی ادامه میدهد: زایمانهای سخت و یا زایمان به طریق سزارین، میتواند باعث آشکار شدن بسیاری از اختلالات روانی شود اما زایمان طبیعی مادر را در برابر افسردگی بعد از زایمان محافظت میکند.
علائم افسردگی پس از زایمان
و اما زهره کیانی، روانشناس نیز میگوید: افسردگی بعد از زایمان در زنان به حدی شایع است که بیش از٨٠ درصد آنها به نوعی این افسردگی را تجربه میکنند.
وی احساس غم و ناامیدی، خوابیدن بیش از حد یا بیخوابی، کاهش تمرکز و فراموشی و مشکل در به یاد آوردن مسائل و ناتوانی در تصمیمگیری، گریه کردن زیاد را از جمله علایم این نوع از افسردگی میداند و میگوید: بیاشتهایی زیاد، از دست دادن علاقه و اشتیاق به انجام امور منزل یا امور مربوط به خود، گوشهگیری و قطع ارتباط با دوستان و خویشاوندان و بروز مکرر سردرد و ناراحتیهای فیزیکی از دیگر علایم افسردگی پس از زایمان است
کیانی میگوید: بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان بسیار کمحوصله هستند و افراد خانواده باید حال بیمار مبتلا به افسردگی را درک کرده و کمک کنند تا کم کم به شرایط عادی برگردد، این بیماران ممکن است تحمل شلوغی و مسافرت را نداشته باشند و یا کارهایی که برای دیگران خوشایند است برای آنها رنجآور باشد، افراد خانواده باید تا زمان تأثیر داروها و گذراندن دوره درمان، مطابق با میل بیمار رفتار کنند تا این شرایط سخت پشت سر گذاشته شود.
وی معتقد است: کمک کردن به مادران در این دوران بحرانی برای موفقیت در شیردادن سبب میشود که ارتباط عاطفی قوی با کودکان خود پیدا کرده و احساس کنند که خودشان افراد توانمند و قابلی هستند و در مقابل کودکان آنان نیز احساس تنهایی نخواهند کرد، میتوان گفت کودکان مادرانی که افسردگی دارند، رشد کمتری دارند ضمن اینکه بیشتر این کودکان نق میزنند و مشکلات عاطفی آنها بیشتر و کنار آمدن با آنها نیز سختتر است.
این روانشناس میگوید: افسردگی پس از زایمان ممکن است بین دو هفته تا یک سال طول بکشد و بیش از هر عاملی نوع رفتار و توجه اطرافیان در رفع یا تداوم این وضعیت نقش دارد، خانمهایی که سابقه ابتلا به بیماری افسردگی یا دیگر اختلالات روحی در خود یا اعضای خانواده دارند بیشتر در معرض ابتلا به این نوع افسردگی قرار دارند، علاوه بر این بارداریهای بدون برنامهریزی، وجود مشکل در روابط زناشویی، عدم حمایت عاطفی همسر، پایین بودن سن مادر، ایجاد تغییرات جدی در خانه و خانواده همزمان با تولد نوزاد مانند از دست دادن شغل هر کدام از پدر یا مادر که به همراه خود مشکلات اقتصادی به خانواده تحمیل میکند و بسیاری مشکلات از این دست میتوانند عوامل مستعدکننده ابتلای مادر به افسردگی پس از زایمان باشند.
نقش خانواده در کاهش افسردگی پس از زایمان
وی همچنین در مورد نقش خانواده در کاهش افسردگی پس از زایمان میگوید: خانواده فرد افسرده و بخصوص همسر وی در کاهش افسردگی نقش مهمی ایفا میکنند که باید به محض مشاهده علائم آن و نامتعادل بودن حالت روحی فرد برای درمان آن به روانشناس مراجعه کنند و از آنجا که یکی از دلایل مهم افسردگی نگرانی شدید مادر از نگهداری فرزند خود است و احساس میکند از پس آن بر نمیآید خانواده فرد و بخصوص همسر وی باید او را از لحاظ نگهداری فرزندش مطمئن کنند.