فروپاشی خانواده(۳)

یادداشت سردبیر

– عدم صداقت و فریبکاری

جوهر روابط سالم میان زن و شوهر صداقت است. صداقت، اعتماد را در پی دارد. زن یا شوهری که با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها می خواهد زندگی کند، با رفتار خود کانون گرم و صمیمی خانواده را دچار تزلزل می کند. زن و شوهری که از واقعیت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخیلات زندگی می کنند، آیا می توان گفت که زندگی زناشویی موفقی خواهند داشت ؟ گاهی اوقات پنهان کردن حقایق (مخفی کاری ) و فریب دادن (فریب کاری) موجب می شود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسیب ببیند؛ زیرا با افشا شدن حقیقت، اطمینان موجود، صدمه خواهد دید که ترمیم آن بسیار دشوار خواهد بود.

۴- بی توجهی به نیازهای همسروفرزندان

زوج های موفق کسانی هستند که در صدد ارضای نیازهای همسر خود می باشند. بنابراین هر زن و شوهر وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها برآید. ارضای نیازها به طریق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر می شود و در نتیجه سلامت خانواده تأمین می گردد. برای مثال هر انسانی نیاز به «امنیت»، «محبت»، «توجه و احترام» دارد. لذا هرگاه این گونه نیازها از طرف همسر تأمین نشود، فرد احساس ناامنی روانی می کند و بهداشت روانی خانواده مختل می شود.

بدیهی است توجه به نیازهای همسر، فقط به نیازهای جنسی منحصر نمی شود. احترام و پذیرش، نگاه مهربان به یکدیگر، در کنار هم حضور داشتن، در فعالیت های مشترک شرکت کردن، و نظایر آن نشانه توجه به نیازهای همسر و سایر افراد خانواده است.

۵- دخالت های ناروای اطرافیان

دخالت دیگران مانند اقوام و آشنایان، والدین زن یا شوهر موجب شعلهور شدن اختلافات زن و شوهر می گردد و در نهایت به طلاق و جدایی منجر می شود. زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترک توسط دیگران به طور ناشیانه راهنمایی و یا در برخی موارد تحریک می شوند. گاهی اوقات مادرشوهر یا پدرشوهر و مادر زن یا پدر زن علی رغم علاقه، در زندگی مشترک فرزندانشان مزاحمت ها و آسیب هایی را به وجود می آورند. در استحکام و انحلال بنیاد خانواده، عوامل متعدد دخالت دارند و هر یک از عوامل اثرات گوناگون آنی یا تأخیری برجا می گذارند. برای مثال مخالفت پدر و مادرِ زن یا شوهر با ازدواج به عمل آمده، به عنوان عامل زمینه ساز، ممکن است در درازمدت سلامت خانواده را تهدید کند و تأثیر خود را به شکل طلاق و جدایی ظاهر سازد. جدایی و طلاق در زمره حساس ترین، پیچیده ترین و محرمانه ترین حوادث زندگی انسان محسوب می شود و باید به عنوان یک پدیده چند عاملی مورد بررسی قرار گیرد.

۶-مسائل اقتصادی و مالی

زندگی زناشویی بر پایه اشتراک بنا شده است. از این رو به کار بردن عبارت هایی از قبیل «مال من»، «جهیزیه من»، «مال تو» و نظایر آن پایه اشتراک را متزلزل و به تفرقه و جدایی تبدیل می کند. زن و شوهر جوان، آگاه و بصیر روی این عبارت ها خط بطلان می کشند و آنها را به «مال ما»، «مسئله ما» و «مشکل ما» تبدیل می کنند.

پیوند هایی که بر پایه انگیزه های مادی و ثروث زن یا شوهر پی ریزی شده، پس از مدتی از هم می گسلد و بنیاد خانواده را متلاشی می کند. قدیمی ها جمله زیبایی را می گفتند که: «آدم نان خالی بخورد، اما دلش خوش باشد.» این جمله بیانگر آن است که نیازهای مادی انسان در حد متوسط تأمین شود، اما نیازهای روانی باید در حد بالا مورد توجه قرارگیرد.

انسان ها نیازهای مادی دارند که باید در حد متعادل ارضاء شود، اما مسائل مادی نباید همه امور را تحت الشعاع قرار دهد.

زندگی زناشویی نشیب و فراز دارد و زن و شوهر باید با رعایت صرفه جویی، قناعت و عدم تجمل گرایی مسائل اقتصادی زندگی مشترک خود را تنظیم و اداره کنند. گاهی اوقات مسائل مالی و اقتصادی بهانه هستند و زمانی که از زن یا شوهر سؤال می شود که چرا با یکدیگر سازش ندارید، به این گونه مسائل اشاره می نمایند و در نهایت «عدم توافق» و «عدم تفاهم» را عامل اصلی طلاق و جدایی معرفی می کنند. بدیهی است که این عامل کلی و مبهم (عدم توافق) نمی تواند ما را به سوی شناخت عواملی که سلامت خانواده را تهدید می کنند، هدایت کند.

۷- بی بندوباری

عامل دیگری که سبب آسیب زایی خانواده می شود تنوع طلبی، هوسرانی زن یا شوهر است. شوهر یا زن به فرمان احساسات خود، با زن یا مرد دیگری ارتباط نزدیک برقرار می کند و رابطه خود با همسر قبلی را سست می نماید. در این شرایط عواملی از قبیل زیبایی و یا ثروت طرف مقابل موجب گرایش به روابطی خارج از چهارچوب خانواده یا بر قراری روابط پنهانی می شود. این وضعیت موجب می شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد، بنیاد خانواده سست شود و سرنوشت فرزندان به خطر افتد.

۸- چشم و هم چشمی

پدیده چشم و هم چشمی از جمله ناهنجاری هایی است که در میان مردم و به خصوص زنان به شکل گسترده وجود دارد و بیشتر افراد دست کم در موردی و یا زمانی گرفتار این ناهنجاری اجتماعی شده اند. مولفه های اساسی چشم و هم چشمی را می بایست در تظاهر، رقابت، احساس خودکم بینی و ارضای آن به اشکال مادی و ظاهری و مانند آن دانست. چشم و هم چشمی به این معناست که فرد به بلوغ فکری کامل نرسیده است. در واقع چنین فردی ضعف درونی خود را با ظواهر بیرونی جبران می کند، اما در نهایت هیچ گاه راضی نمی شود.

عدم اعتماد به نفس نقش مؤثری در شکل گیری پدیده چشم و هم چشمی دارد فردی که چشم و هم چشمی می کند، به دلیل احساس کمبود و حقارتی که دارد، می خواهد در انجام کار یا زمینه ای از دیگران بهتر باشد و سعی می کند به نوعی سرپوشی بر این احساس بگذارد، به همین خاطر خود را توانمندتر و بهتر از آنچه که هست، قلمداد می کند. در حالی که انسان باید به دنبال تأمین نیازهای طبیعی خود باشد و در حد طبیعی هم برای تأمین آنها تلاش کند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *