اصل سی و یکم: توجه به نیازهاى فرزند (۵)

قالَ على (ع): «لایَزالُ العقلُ و الحُمْقُ یَتَغالَبانِ على الرَّجُلِ اِلى ثمانِىَ عَشَرَ سَنَهً فَاِذا بِلَغَها غَلَبَ عَلَیْهِ اَکثَرُ هُما فیهِ.»
«پیوسته عقل و حماقت در مزاج  نوجوانان تازه‌ بالغ در جنگ و ستیزند تا بحران تکلیف را پشت سر بگذارند و به سن هیجده سال برسند. در آن موقع اگر ساختمان فکرى جوان ما طبیعى و سالم باشد، کم‌کم عقل پیروز مى‏شود و حماقت شکست مى‏خورد و اگر اساسا احمق باشد، حماقت بر عقل غالب خواهد شد.»
قالَ رسول اللّه(ص): «الشَّبابُ شُعَبهٌ مِنَ الجُنُونِ.» جوانى خود یکى از اقسام جنون است.»
چون این دوره با تحولات عجیب جسمى و روحى قرین است و طوفان‌هاى شدیدى فرد را در بر مى‏گیرد که گاهى گرد و غبار و گردبادش ممکن است اطرافیان را نیز تحت تأثیر قرار دهد به نوعى جنون تشبیه شده است.
على(ع) براى کنترل برخوردهاى بی‌جا و بی‌ثمر چنین فرموده‏اند:«جهل اشباب معذور علمه محصور.»
«عذر نادانى جوانى پذیرفته است و دانش او در جوانى محدود و محصور است.»
در دوران بلوغ و جوانى علاوه بر تحولات جسمى، رویش مو در صورت و جاهاى دیگر، دورگه شدن صدا و…، تحولات بزرگ فکرى و شخصیتى نیز در فرد ایجاد مى‏شود.
فرد آماده است تا خود را بزرگسالى با شخصیت ببیند و از والدین و بزرگسالان و جامعه انتظار دارد او را به این چشم ببینند، او را کوچک فرض نکنند و بزرگوارانه با او برخورد کنند.
از ویژگى‏هایى که براى این مرحله برشمرده‏اند حساسیت،  زودرنجى و به خود گرفتن است و به قول پدر و مادرها:« اگر به مرغ کیش کنیم، او بدش مى‏آید»، اگر سخنى بگوییم که غیرمستقیم باشد، ولى به یکى از رفتارهاى او اشاره داشته باشد، در حالى که قصد ما او نیست، بدش مى‏آید و…
گاهى جوان ما دوستان زیادى دارد و گاهى اصلا با کسى مرتبط نیست و درواقع نوعى بى‌ثباتى عاطفى در او ظاهر مى‏شود، گاهى با مهر و محبت و عاطفه برخورد مى‏کند و گاهى چنان خشن مى‏شود که نمى‏شود با او سخن گفت و کنار آمد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *