اصل سى و شش: اصل تربیت اجتماعى(۱)

صدیقه ایروانی

انسان موجودى است که اجتماعى آفریده شده فطرتا و طبعا موجودى اجتماعى است ، در اجتماع خانواده چشم به جهان مى گشاید و با استفاده از حمایت والدین و خدمات آنها و و گاهى با استفاده از دیگران رشد و پرورش مى یابد و ناگزیر از خانواده به عنوان جامعه کوچک و جامعه اى که اولین بار با آن مواجه مى گردد تأثیر مى پذیرد و اتفاقا با اینکه در بدو تولد ایده، عقیده و توانایى حرکت و سخن گفتن ندارد مى تواند بر روحیات، رفتار و عملکرد خانواده تأثیرگذار باشد و این تأثیر و تأثر متقابل است، کودک حال و هواى پدر و مادر و پس از آن جامعه بزرگتر مثل اقوام، گروه همسال، محله و … را مى پذیرد و راه و رسم، عادت و آداب و رسوم و سنن آنها را مى بیند، فرا مى گیرد و به آنها عادت مى کند و نهایتا به عنوان عضوى از جامعه خانواده و جامعه محله و … به حساب مى آید و خود را همرنگ با آنها مى کند و به تلاش و کوشش و فعالیت مى پردازد.

حیات اجتماعى بشر مستلزم قبول و پذیرش تعهدات و مسئولیت‏هایى در قبال یکدیگر است، پدر و مادر مسئولیت دارند تا فرزند خود را با قراردادهاى اجتماعى، اخلاقى اجتماعى، روابط اجتماعى، نیازهاى اجتماعى و … آشنا کنند و استعداد و توانایى‏هاى اجتماعى فرزندشان را به شکوفایى و فعلیت برسانند تا با استفاده از این توانایى‏ها هم نیاز خود را از جامعه دریافت کند و هم بتواند بخشى از نیازهاى افراد دیگر اجتماع را برطرف نماید.

والدین باید فرزند خود را به گونه اى با بیاورند که از جامعه نترسد ، از جامعه گریزان نباشد، از جامعه توقع بیجا نداشته باشد و خود را بر جامعه و افراد دیگر ترجیح ندهد بلکه خود را با جامعه و همراه با دیگران موفق و پیروز بداند و تنهایى را عین شکست بداند. انسان نمى تواند خود را تافته جدابافته از دیگران بداند و به دور از جامعه و بى تفاوت در برابر غم و اندوه و درد مردم و دور از همه هیاهوها و اشتغالات عامه، در گوشه اى خزیده و به زندگى خود مشغول گردد.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *