Page 2 - هفته نامه اصفهان کيميا - شماره سوم
P. 2
صفحه 2 شماره سه سال اول Monday 3 Feb 2015 13ربیع الثانی 1436 سه شنبه 14بهمن ماه 93
Esfahan.kimia@gmail.com هفته نامه سیاسی ،فرهنگی
مســلمان نمىشــد. نمونههاىي از... هـای مذهبـی بـا مسـلمین ،وحـدت دانشـگاه و مدرسـه ی جا َء الْ َح ُّق َو َز َه َق الْبا ِط ُل اِ َّن الْبا ِط َل کا َن َز ُهوق ًا
عبـدالله مىگويـد :روزىبـه مسـجدالنبى رفتـم نـاگاه ديـدم، ...بــا خــود گفتــم :ايــن نيــز نشــانه ديگــر كــه آن علمـی ،وحـدت طبقـه روحانـی و جنـاح سیاسـی .بایـد مـا
زيــد در صــف نمــاز مســلمانان نشســتهو مســلمان شــده حضرت،پادشــاه نيســت .ســپس مطلبــى از دينــم را كــه راز همـه ایـن رمـز را بفهمیـم کـه وحـدت کلمـه رمزپیـروزی ...مـن پـس از بـاز شـدن فـرودگاه هـا ،بلافاصلـه بـه ایـران
اســت ،بســيار خرســند شــدم ،نــزدش رفتــم و پرســيدم پوشـيده بـود بيانفرمـود ،دريافتـم كـه او بـر رازهـا آگاهـى اســت و ایــن رمــز پیــروزی را از دســت ندهیــم و خــدای خواهــم رفــت بــه او خواهــم فهمانــد کــه شــما غاصــب
«عل تمســلمان شــدنت چــه بــوده اســت؟» زيــد گفــت: دارد ،و فهميــدم ك هپيامبــر مرســل مىباشــد ،بيانــات و نخواسـته شـیاطین بیـن صفـوف شـما تفرقـه نیندازنـد .مـن هســتید و خائــن بــه ملــت مــا ،و ملــت مــا دیگــر تحمــل
تنهــا در خانــ هام نشســت هبودم و كتــاب آســمانى تــورات را پيشـگوييها و مهربانىهايـش مراشـيفت هاش كـرده و همانجـا از همـه شـما تشـکر مـی کنـم و از خـدای تبـارک و تعالـی شـما نوکرهـای خارجـی را نخواهـد کـرد .بـاری اینهـا بایـد
مىخوانـدم ،وقتـى كـه بـه آياتـى كـ هدر مـورد اوصـاف محمد ســامت و عــزت همــه شــما را طالــب و از خــدای تبــارک بداننـد کـه وقـت آن کـه قلـدری بکننـد گذشـت .مـن ملـت
(ص) بـود رسـيدم ،بـا ژر فانديشـى آن را خوانـد مو ويژگـى مســلمان شــدم». و تعالـی قطـع دسـت اجانـب و ایـادی وابسـته بـه آنهـا را ایــران را بــه ادامــه ی نضهــت دعــوت مــی کنــم تــا ایــن
هــاى محمــد (ص) را كــه در تــورات آمــده بــود بــه خاطــر قلدرهـا را بـر جـای خودشـان بنشـانند ،لکـن آرامـش را از
سـپردم،با خـود گفتـم بهتـر آن اسـت كـه نـزد محمـد (ص) -2در جنـگ خيبـر كـه بـا حضـور شـخص پيامبـر (ص) در خواهـان هسـتم». دسـت ندهنـد .مـن از همـه ی ملـت ایـران تشـکر مـی کنـم
روم و او رابيازمايـم ،و بنگـرم كـه آيـا او داراى آن ويژگىهـا ســال هفتــم هجــر ترخ داد ،پــس از پيــروزى ســپاه اســام امــام« قــدس ســره » از فــرودگاه مســتقیماً بــه بهشــت و در اولیـن فرصـت پیـش مردمـم بـه ایـران خواهـم رفـت
كـه كيـى از آنها«حلـم و خويشـتندارى» بـود هسـ يتا نـه؟ بـر سـپاه كفـر ،جمعـى از يهوديا نبـه اسـارت سـپاه اسـام زهـرا رفتنـد .دریایـی از انسـان هـا همـه جـا مـوج مـی زد تــا بــا آنهــا یــا کشــته شــوم و یــا حقــوق ملــت را بگیــرم
چنــد روز بــه محضــرش رفتــم،و همــه حــركات و رفتــار و درآمدنــد ،كيــى از اســيران ،صفيــه دختــر حــى ب ناخطــب و اتومبیـل بـا کنـدی مـی توانسـت حرکـت کنـد .سـاعت کــه بــه ملــت برگردانــم .خداونــد همــه ی شــما را توفیــق
گفتـارش را تحـت نظـارت دقيـق خـود قـراردادم ،همـه آن (دانشـمند سرشـناس يهـود) بود.بـال حبشـى ،صفيـه را بـه هــا طــول کشــید تــا ایــن فاصلــه 33کیلومتــر طــی شــد. بدهـد ،ملـت ایـران بایـد بدانـد کـه ایـن شـخص کـه متکفـل
ويژگىهــا را در وجــود او يافتــم ،بــا خــود گفتــم تنهايــك همـراه زنـى ديگـر بـه اسـارت گرفـت و آ نهـا رابـه حضـور اتومبیـل حامـی امـام را ده هـا موتـور سـوار حفاظـت مـی حکومـت شـده اسـت ،بـه ایـل خـودش خیانـت مـی کنـد.
ويژگـى مانـده اسـت ،بايـد در ايـن مـورد نيـز بـه كنـد و كاو پيامبـر (ص) آورد ،ولـى هنـگام آوردن آ نهـا اصـول اخلاقـى کــرد .بــر ســقف آن جوانــان عضــو کمیتــه اســتقبال قــرار آن ایلــی کــه پشــتوانه ی ایــران بودنــد و رضاشــاه آنهــا را
خودادامـه دهـم ،آن ويژگـى حلـم و خويشـت ندارى او بـود، رارعايـت نكـرد ،و آ نهـا را از كنـار جنازههـاى كشت هشـدگان داشــتند و از مــردم درخواســت مــی کردنــد کــه راه را بــاز از پــای در آورد .ایــن شــخص بــه ایــل خــودش ،بــه ملــت
چــرا كــه درتــورات خوانــده بــودم« :حلــم محمــد (ص) بــر يهــود حركــ تداد ،صفيــه وقتــى كــه پكيرهــاى پــاره پــاره نماینـد .صدهـا خبرنـگار و عـکاس در جلـو ،بـا اتومبیـل های خـودش خیانـت مـی کنـد .بایـد ایـل بختیـاری بدانـد کـه
خشـم او غالـب اسـت ،جاهلا نهرچـه بـه او جفـا كننـد ،از او يهوديـان را ديـد بسيارناراحتشـد و صورتـش را خراشـيد ،و دیگـر عکـس مـی گرفتنـد تـا هـر چـه زودتـر ایـن حادثـه ایـن اشـخاص را کـه بـه آنهـا خیانـت مـی کننـد از جلـو راه
تاریخــی را مخابــره نماینــد .جمیعــت اســتقبال کننــده در ملـت بردارنـد .بایـد ارتـش بدانـد کـه اینهـا خیانتکارنـد و بـه
جــز حلــم و خويشــت ندارى نبيننــد». خـاك بـر سـر خـود ريخـت ،و سـخ تگريه كـرد. طـول 33کیلومتـر از فـرودگاه مهرآبـاد تـا بهشـت زهـرا را آنهـا کمـک نکننـد .بایـد همـه ی ایـران بداننـد کـه توطئـه
روزى بـراى يافتـن ايـن نشـانه از وجـود آن حضـرت ،روانـه هنگامــى كــه بــال آنهــا را نــزد پيامبــر (ص) آورد،پيامبــر بیـن 4تـا 8میلیـون نفـر یعنـی ،بیـش از جمعیـت آن زمـان ای در کار اسـت .از ایـن توطئـه بایـد جلوگیـری شـود .ایـن
مســجد شــدم،ديدم عــرب بادي هنشـينى ســوار بــر شــتر بــه (ص) از صفيــه پرســيد« :چــرا صورتــت را خراشــيدهاى و تهـران تخمیـن زدنـد .ده هـا هـزار نفـر از شـهرهای مختلـف آخریـن قدمـی اسـت کـه ایـن خائنیـن بـر مـی دارنـد و مـا
آنجــا آمــد ،وقتــى كهمحمــد (ص) را ديــد ،پيــاده شــد و اي نگونــه خاكآلــود و افســرده هســتى؟! » صفيــه ماجــراى کشــور بــه تهــران آمــده بودنــد تــا از تهرانــی هــا در ایــن ان شـاء الله ایـن قـدم را هـم مـی شـکنیم و پیـش شـما مـی
گفــت« :مــن از ميــان فــان قبيلــه بهاينجــا آمــدهام، عبــورش از كنارجنازههــا را بيــان كــرد ،رســول اكــرم اسـتقبال عقـب نماننـد .ورود اتومبیـل حامـل امـام« قـدس
خشكســالى و قحطــى باع ثشــده كــه همــه گرفتــار فقــر (ص) از رفتــار غيــر انســانى و خلا فاخــاق اســامى بــال سـره» بـه بهشـت زهـرا امـکان پذیـر نبـود لـذا از هلیکوپتـر آییـم و آنهـا را بـه جـای خودشـان خواهیـم نشـاند».
ونــادارى شــدهايم ،مــردم آن قبيلــه مســلمان هســتند، حبشـى ناراحـت شـده و بـال را سـرزنش كـرده و فرمـود: اســتفاده شــد .امــام« قــدس ســره» در بهشــت زهــرا و در از امـام« قـدس سـره» سـؤال شـد :چـه وقـت تصـور مـی
و آهــى در بســاطندارند ،وضــع ناهنجــار خــود را بــه شــما «ا نزعـت منـك الرحمـة يـا بـال حيـث تمـر بامراتيـن علـى جایـی کـه هـزاران شـهید خفتـه بودنـد بـه فریـاد آمـد و
عرضـه مكىننـد ،و اميـد آن رادارنـد كـه بـه آنهـا احسـان قتلىرجالهمـااى بـال! آيـا مهـر و محبـت و عاطفـه از وجـود کنیــد کــه خواهیــد توانســت بــه ایــران برویــد؟ فرمــود:
تــو رخ تبربســته كــه آ نهــا را از كنــار كشتهشدگانشــان فرم ـود: هـر وقـت کـه منـع برداشـته شـود و فـرودگاه هـا بـاز شـود
كنــى». مــن بــه ایــران خواهــم رفــت و اگــر بنــا باشــد خــون مــن
محمـد (ص) بـه حضـرت علـى (ع)فرمود:آيـا از فـان وجـوه عبــور مىدهــى؟! چرابىرحمــى كــردى؟» «من به پشتیبانی این ملت دولت بریـزد ،در پیـش رفقـای خـودم و همـراه جـوان هـای ایـران
چيــزى نــزد تومانــده اســت؟ حضــرت علــى (ع) گفــت: تعیین می کنم ،من تو دهن این بریـزد .مـا از ایـن هیـچ باکـی نداریـم و سـرافرازی اسـام و
نه،پيامبـر (ص) حيـران و غمگيـن شـد ،همـان دم مـن بـه جالـب ايـن كـه پيامبـر اكـرم (ص) بـراى جبـران رن جهـا و
محضـرش رفتـم عرضكـردم اى رسـول خـدا! اگـر بخواهـى ناراحتىهاىصفيــه ،بــا او ازدواج كــرد ،ســپس او را آزاد ،و دولت می زنم». ایـران را مـی خواهیـم».
بـا تـو خريـد و فـروش سـلف كنم،اكنـون فـان مبلـغ بـه بـار ديگـر باپيـشنهـاد صفيـه بـا او ازدواج نمـود و بـه ايـن از ایشـان سـؤال شـد :آیـا توصیـه مـی کنیـد کـه مـردم بـا
تـو مىدهـم تـا هنـگام فصـل محصـول ،فـان مقدارخرمـا ترتيــب ،ناراحتىهــاى اورا بــه طــور كلــى از قلبــش زدود. فریــاد الله اکبــر بــه آســمان بلنــد شــد ...ایــن فریــاد برداشـتن سـاح فـرودگاه را بـرای بازگشـت شـما بـاز کننـد؟
بــه مــن بدهــى ،آن حضــرت پيشــنهاد مــرا پذيرفــت ،و میلیـون هـا مردمـی بـود کـه حـق خـود مـی دانسـتند کـه
معاملــه راانجــام داد ،پــول را از مــن گرفــت و بــه آن عــرب -3در ماجـراى جنـگ حنيـن كـه در سـال هشـتم هجـرت حکومـت را خـود برگزیننـد و اینـک در مقـام آن بودنـد تـا امـام خمینـی پاسـخ دادنـد:
رخ داد ،شــيماءدختر حليمــه كــه خواهــر رضاعــى پيامبــر بـا انقـاب قـدرت سیاسـی را بـه دسـت گیرنـد .ایشـان در عجالتـاً بنـا نـدارم کـه امـر بـه برداشـتن سـاح بکنـم .هـر
بادي هنشــين داد. (ص) بـود ،بــا جمعـى از دودمان شبــه اســارت ســپاه اســام ایــن ســخنرانی ،کــه یکــی از پرجمیعــت تریــن اجتماعــات وقـت صـاح دیـدم ایـن امـر را مـی کنـم و بـه آنهـا مـی
م نهـم چنـان در انتظـار بـودم تـا ايـن كـه هفـت روز بـه درآمدنــد ،پيامبــر (ص) هنگامــى كــه شــيماء را درميــان تاریـخ بـود ،غیرقانونـی بـودن رژیـم سـلطنت پهلـوی را بـا
فصـل چيـدن خرمامانـده بـود ،در ايـن ايـام روزى بـه صحـرا اســيران ديــد ،بــه يــاد محب تهــاى او و مــادرش در اسـتدلال مطـرح کردنـد و مصایبـی کـه مسـتقیماً ناشـی از فهمانـم کـه چـه بایـد بکننـد».
رفتـم ،در آنجـا محمـد (ص)را ديـدم كـه در مراسـم تشـييع دورانشـيرخوارگى ،احتـرام و محبتشـايانى بـه شـيماء كـرد. رژیـم طاغوتـی اسـت بـر شـمردند و خطـوط آینـده انقـاب از امـام« قـدس سـره» سـؤال شـد :ممکـن اسـت بـه یـک
جنـازه شـخصى حركـت مكىـرد ،سـپس درسـايه درختـى پيـش روى اوبرخاسـت و عبـاى خـود را بـر زميـن گسـتراند، فـرودگاه کشـور نزدیـک ایـران برویـد و از آنجـا عـازم ایـران
نشســت و هــر كــدام از يارانــش در گوشــ هاى نشســتند، و شــيماء را روى آ ننشــانيد ،و بــا مهربانــى مخصوصــى از او را ترســیم نمودنــد.
م نگسـتاخانه نـزد آن حضـرت رفتـم ،و گريبانـش را گرفتـم احوا لپرسـى كـرد ،و بـه اوامـر فرمـود« :تـو همـان هسـتى روحش شاد و راهش پر رهرو باد. شـوید؟ ایشـان پاسـخ دادنـد :بایـد مطالعـه شـود».
و گفتـم«:اى پسـر ابـو طالـب! مـن شـما را خـوب مىشناسـم كــه در روزگار شــيرخوارگى بــه مــن محبتكــردى( »...بــا پرسـیده شـد :بـا توجـه بـه ایـن کـه بازگشـت شـما ممکـن
كــه مــال مــردم رامىگيريــد و در بازگردانــدن آن كوتاهــى پی نوشتها: اســت باعــث خونریــزی هــای بیشــتر شــود ،آیــا بــاز هــم
و سســتى مكىنيــد ،آيــا مىدانكىــه چنــد روزى بــه آخــر ايــن كــه از آن زمــان حــدود شصتســال گذشــته بــود). -1صحیفه ی نور ،جلد ،4ص 1/5 ،267-266 اصـرار بـه بازگشـت خواهیـد داشـت؟ امـام خمینـی فرمودند:
شـيماء از پيامبـر (ص) تقاضـا كـرد ،تـا اسـيران طايفـهاش -2صحیفه نور جلد،4ص280
مـدت مهلـتبيشـتر نمانـده اسـت؟» را آزادســازد ،پيامبــر (ص) بــه او فرمود«:مــن ســهميه من باید پیش برادرهایم باشم».
مـن بـا كما لبىپروايـى ايـن گونـه جاهلانـه بـا آن حضـرت خودمــرا بخشــيدم،و در مــورد ســهميه ســاير مســلمانان،به بررسی مسئله آب... و در پاسـخ بـه ایـن پرسـش کـه آیـا ایـن آغـاز یـک جهـاد
رفتــار كــردم (بــا ايــن ك هچنــد روزى بــه آخــر مــدت تــو پيشــنهاد مكىنــم كــه بعــد از نمــاز ظهــر برخيــز و در ...اقشـار مختلـف ،بررسـی مشـکلات و معضـات اسـتان و در
مهلتباقىمانـده بـود) نـاگاه از پشتسـر آ نحضـرت ،صـداى حضورمســلمانان ،بخشــش مــرا وســيله خــود قــرار بــده تــا نهایـت افتتـاح تعـدادی از پروژههـای اسـتان توسـط هیئـت جدیـد اسـت؟ فرمـود « :ممکـن اسـت».
خشـنى شـنيدم ،عمـر بـن خطـاب را ديـدم كـه شمشـيرش همـراه رئیـس جمهـور ،چهـار هـدف اصلـی رئیـس جمهـور بختیـار مدعـی مـی شـود کـه بـه امـام قـدس سـره نزدیـک
را ازنيــام بركشــيده ،بــه مــن رو كــرد و گفــت« :اى ســگ! آنهــا نيــز ســهميه خــودرا ببخشــند. در ســفر بــه اســتان اصفهــان اســت .اســتاندار اصفهــان بــا شـده و قـرار ملاقـات بـا ایشـان دارد .امـام بلافاصلـه ادعـای
دور بــاش ».عمرخواســتباشمشــير بــه مــن حملــه كنــد، شـيماء هميـن كار را انجـام داد ،مسـلمانان گفتنـد« :مـا نيـز اشـاره بـه اینکـه در دهـه فجـر امسـال بالـغ بـر ۲هـزار و وی را تکذیــب و عمــوم را از فریبــکاری هــای او بــر حــذر
محمـد (ص) از او جلوگيـرى كـرد وفرمود«:نيــازى بـه ايــن ۴۹۹پـروژه بـا اعتبـار ۱۳هـزار و ۴۲۰میلیـارد ریـال افتتـاح داشــتند .در همیــن زمــان رییــس شــورای ســلطنت در
گونــه پرخا شگــرى نيســت ،بايــد او (زيــد) را بــه حلــ مو ب هپيـروى از پيامبـر (ص) سـهميه خـود را بخشـيديم». خواهـد شـد ،گفـت :حـدود ۷۰درصـد ایـن طر حهـا مربـوط پاریــس ضمــن اســتعفا اعــام کــرد کــه شــورای ســلطنت
حوصلـه سـفارش كـرد ،آن گاه بـه عمـر فرمود«:بـرو از فـان بــه بخــش خصوصــی و ۳۰درصــد مختــص بخــش دولتــی
ســيرهنويس معرو فابــن هشــام مىنويســد« :پيامبــر (ص) اسـت کـه در خـال سـفر هیئـت دولـت از سـوی برخـی وزرا غیـر قانونـی اسـت.
خرمافـان مقـدار بـه زيـد بـده». بـه شـيماء فرمـود :اگـر بخواهـى باكمـال محبـت و احتـرام، تحصن در دانشگاه تهران
عمـر مـرا همـراه خـود بـرد و حـق مـرا داد،بـه عـاوه بيسـت در نـزد مـا بمـان و زندگـى كـن ،و اگـر دوسـ تدارى تـو را افتتـاح خواهـد شـد. بازمانـدگان رژیـم ،بازگشـت امـام قـدس سـره را بـه مصلحت
پيمانـه ديگـر اضافـه بـر حقـم بـه مـن خرمـا داد .گفتـم :اين از نعم تهــا بهرهمنــد مىســازم و بــه ســامتى بــه ســوى وی بــا بیــان اینکــه برنامــه دیــدار مردمــی رئیــس جمهــور خـود نمـی دانسـتند ،و مسـأله مراجعـت رهبـر در رأس همـه
زيـادى چيسـت؟ گفت:چـه كنـم حلـم محمـد (ص) موجـب قو مخــود بازگــرد؟» شــيماء گفــت :مىخواهــم بــه ســوى همزمـان بـا اولیـن روز سـفر وی بـه اصفهـان سـاعت ۹و نیـم مسـایل قـرار گرفـت و اولیـن خواسـت اجتماعـات و تظاهرات
آن شـده اسـت ،چـون تـو از نهيـب وفريـاد خشـن مـن آزرده قــوم خــود بازگردم.پيامبــر (ص) يــك غــام و يــك كنيــز صبــح روز چهارشــنبه در میــدام امــام (ره) برگــزار خواهــد عظیـم گردیـد .مسـجد دانشـگاه تهـران بـه مرکـز ثقـل ایـن
شـدى،محمد (ص) بـه مـن دسـتور داد ايـن زيـادىرا بـه تـو بـه او بخشـيد و ايـن دو بـا هـ مازدواج كردنـد ،و بـه عنـوان شـد.وی سـفر کاروان تدبیـر و امیـد فرصتـی طلایـی بـرای تقاضـا تبدیـل شـد .تحصـن علمـا و روحانیـون و مدرسـین
دهـم ،تـا از تـو دلجويـى شـود ،و خوشـنودى تـو بـه دسـت بیـان مزی تهـای اسـتان بـه رئیـس قـوه مجریـه دانسـت و حـوزه هـا در دانشـگاه تهـران مبـارزه را شـدیدتر کـرد.
خدمتـكار خانـه شـيماء بـه زندگـى خودادامـه دادنـد. گفـت :از اقشـار مختلـف مـردم دعـوت م یکنـم بـا حضـور سـرانجام ایـن تحصـن و دیگـر حـوادث روزهـای بعـد ،دولـت
آ يد . گسـترده و مثـال زدنـی خـود در میـدان امـام نـه تنهـا ابهـت غیـر قانونـی بختیـار را مجبـور بـه گشـودن فـرودگاه هـای
هنگامـى كـه آن اخـاق نيـك و حلـم عظيـم محمـد (ص) را -4مهربانــى و اخــاق نكيــوى پيامبــر (ص) در حــدى بــود و شـکوه را بـه نمایـش بگذارنـد کـه حمایـت از دولـت را نیـز
ديـدم مجـذوب اسـا مو اخـاق زيبـاى محمـد (ص) شـدم ،و كــه امــام صــادق (ع)فرمــود:روزى رســول خــدا (ص) نمــاز کـرد.
گواهـى بـه كيتايـى خـدا ،و رسـالتمحمـد (ص) دادم و در ظهــر را بــا جماعتخوانــد ،مــردم بســيارى بــ هاو اقتــدا متجلـی نماینـد. پر شکوه ترین استقبال تاریخ
كردنــد ،ولــى آ نهــا نــاگاه ديدنــد آن حضــرت بــر خــاف اسـتاندار اصفهـان تعـداد وزرایـی کـه در دو روز سـفر رئیـس پـس از فـرار شـاه ،ملـت منتظـر بازگشـت امـام خمینـی«
صـف مسـلمانان درآمـدم. معمـولدو ركعـت آخـر نمـاز را بـا شـتاب تمـام كـرد (مـردم جمهــور بــه اصفهــان در اســتان حضــور خواهنــد داشــت را قـدس سـره» بودنـد .بـرای مـردم آمـدن امـام قـدس سـره
اي نهــا چنــد نمونــه از ســلوك اخلاقــى پيامبــر اســام از خودمىپرسـيدند ،بـه راسـتى چـه حادثـه مهمـى رخ داده ۱۲تـن عنـوان کـرد و افـزود :وزرا و معاونیـن رئیـس جمهـور پیــروزی بزرگــی بــود و بــرای تشــکیل حکومــت اســامی
(ص) بــود ،كــه هركــدام چــون آيينــه اى شــفاف مــا را بــه كــه پيامبــر (ص)نمــازش را بــا شــتاب تمــام كــرد؟!) پــس طــی ایــن دو روز بــه منظــور افتتــاح برخــی پروژههــا در حضـور ایشـان را الزامـی مـی دانسـتند .قبـ ًا دولـت بختیـار
تماشــاى جمــال زيبــاى اخــاق نيــكآن حضــرت دعــوت از نمــاز از پيامبــر (ص)پرســيدند« :مگــر چــه شــده؟ كــه ســعی داشــت ایــن بازگشــت را بــا تأخیــر مواجـه کنــد تــا
مكىنـد ،و كيـى از راز و رمزهـاى مهـم پيشـرفت اسـامدر شــما ايــن گونــه نمــاز را (بــا حذ فمســتحبات) بــه پايــان شهرسـتان مختلـف اسـتان حضـور خواهنـد یافـت. دولـت سوسـیال دمکـرات بختیـار فرصـت پیـدا کنـد و بـر
صــدر اســام را كــه بســيار چشــمگير بــود ،بــه مــا نشــان بـردى؟» پيامبـر (ص) در پاسـخ فرمود«:امـا سـمعتم صـراخ اوضـاع مسـلط گـردد و بـه همیـن علـت امـام« قـدس سـره»
مىدهــد .در فــرازى از گفتــار حضــرت علــى (ع) در شــان الصبـى آيـا شـما صـداى گريـه كـودك رانشـنيديد؟» معلـوم مــی خواســت هــر چــه زودتــر در تهــران باشــد .کارکنــان
اخــاق پيامبــر (ص) چني نآمده«:رفتــار پيامبــر (ص) بــا شــد كــه كودكــى در چنــد قدمــى محــل نمازگزارا نگريــه اعتصابـی رادیـو تلویزیـون اعـام کردنـد بـرای ضبـط و پخش
همنشــينانش چنيــن بــود كــه دائمــا خو شرو،خنــدان، مكىـرده ،و كسـى نبـود كـه او را آرام كنـد ،صـداى گريـه مســتقیم مراســم آمــاده انــد .فــرودگاه مهرآبــاد آمــاده ی
نــرم و ميلاــم بــود ،هرگــز خشــن ،ســنگدل ،پرخاشــگر، او دلمهربـان پيامبـر (ص) را بـه درد آورد ،از ايـن رو نمـاز را
بدزبان،عيبجــو و مديح هگـر نبـود ،هيـچ كــس از او مايــوس بـا شـتا بتمام كـرد ،تـا كـودك را از آن وضـع بيـرون آورده، اسـتقبال از پـرواز انقـاب بـود.
نمىشــد ،و هــر كــس بــ هدر خانــه او مىآمــد ،نوميــد بــاز سـرانجام روزنامـه هـای عصـر 11بهمـن خبـر دادنـد «امـام
نمىگشــت ،ســه چيــز را از خــود دوركــرده بــود مجادلــه و نـوازش نمايـد. فـردا در تهـران اسـت» .امـا قطعـی نبـود .از دیگـر شـهرها
در ســخن ،پرگويــى ،و دخالــت در كارى كــه بــه اومربــوط
نبـود ،او كسـى را مذمـت نمكىـرد ،و از لغز شهـاى پنهانـى -5عبـد الله بـن سـام از يهوديـان عصـر پيامبـر (ص) بـود، هـم هـزاران نفـر بـه تهـران آمـده بودنـد.
مرد مجسـتجو نمىنمـود ،جـز در مـواردى كـه ثـواب الهـى عواملــى ازجملــه جاذب ههــاى اخــاق پيامبــر (ص) موجــب روز بعـد بـه نـاگاه بلندگوهـا خبـر دادنـد هواپیمـای ایرفرانس
دارد ســخن نمىگفــت،در موقــع ســخن گفتــن بــه قــدرى شـد كـه اسـام را پذيرفـت ورسـما در صـف مسـلمانان قـرار حامـل امـام« قـدس سـره» بـه تهـران نزدیـک مـی شـود.
گفتــارش نفــوذ داشــت كــه همــه ســكوت نمــودهو ســراپا گرفــت ،او دوســتى از يهوديــان بــه نا م«زيــد بــن شــعب ه» فرسـتنده تلویزیـون آمـاده پخـش مسـتقیم مراسـم اسـتقبال
داشـت ،عبـدالله پـس از پذيـرش اسـام همـواره زيـدرا بـه بـود و لحظـه ورود ایشـان را بـه معـرض نمایـش گذاشـت.
گــوش مىشــدند». ... اسـام دعـوت مكىـرد ،و عظمـت محتـواى اسـام را بـراى کـه ناگهـان بـا اشـغال تلویزیـون توسـط گارد برنامـه سـیما
او شــرحمىداد بلكــه بــه اســام گرويــده شــود ،ولــى زيــد قطـع و سـرود شاهنشـاهی پخـش شـد کـه ایـن امـر خشـم
به نقل ازماهنامه پاسدار اسلام شماره 10 هــم چنــان بــر يهودىبــودن خــود پافشــارى مكىــرد و
عمومـی را برانگیخـت.
امــام قــدس ســره اولیــن ســخنرانی خــود را در فــرودگاه
مهرآبـاد بـا تشـکر از ملـت ایـران ایـراد کـرد و در فرازهایـی
از آن فرمـود :مـا بایـد از همـه طبقـات ملـت تشـکر کنیـم
کـه ایـن پیـروزی تـا اینجـا بـه واسـطه وحـدت کلمـه بـوده
اسـت .وحـدت کلمـه مسـلمین ،همـه ،وحـدت کلمـه اقلیـت