از مازندران تا آدنا
هامون رشیدیان
سریال پایتخت یکی از موفقترین سریالهای سالهای اخیر تلویزیون بوده است. کمتر سریالی در ایران در طی این سالهای به سری سوم رسیده است و در بهترین حالت سریالهای پس از پخش سری دوم به دلیل استقبال ضعیف مخاطبان قید دنباله سازی را برای همیشه میزدند. اما پایتخت یکی از معدود سریالهایی است که حتی با رسیدن به سری پنجم همچنان توانسته جایی در میان مخاطبان سخت گیر تلویزیون برای خود داشته باشد.
یکی از دلائل محبوبیت پایتخت پرداختن به یک زندگی کاملاً محلی، بدون تجملات، نزدیک به طبقه متوسط جامعه و همزادپنداری مخاطبان است. گویش مازنی (مازندرانی) و خارج شدن از چهارچوب سریالهای آپارتمانی تهرانی سریال پایتخت را به یکی از محبوبترین سریالهای سالهای اخیر بدل کرده است. با این حال این سریال هم مانند همه سریالها منتقدان خاص خود را دارد و بعضی اعتقاد دارند پایتخت پس از موفقیت سری اول و دوم از مسیر اصلی خود خارج شده و به بیراهه میرود.
انتقاد از پایتخت ۵
البته این انتقادها در فصل پنجم شکل حادتری به خود گرفت و اختصاص بخش زیادی از زمان سریال به گردشگری ترکیه و پرداختن به موضوعاتی مانند داعش در سریالی طنز باعث رنجیده خاطر شدن بخش زیادی از هواداران این سریال شد. این سریال که به بهانه قاچاق کالای ترکیهای به شکل چمدانی توسط یکی از بازیگران، تعدادی از بازیگران اصلی را در قسمتهای میانی سریال به ترکیه برد، در این کشور و مشخصاً شهر آدانا با مجموعه اتفاقاتی رو به رو کرد که در پس همه آنها مناظر چشم نواز و دلچسب شهر آدانا دلبری میکند. پس از آنکه هواپیمای حامل بازیگران سریال پایتخت ۵ به دلیل آنچه بمب گذاری در فرودگاه استانبول اعلام شد اجازه فرود در این شهر را پیدا نکرد، مسیرش را به سمت فرودگاه آدانا تغییر داد تا بخش زیادی از ماجراهای سریال نوروزی پایتخت ۵ در شهر آدانا تصویر برداری شود. تأکید بسیار عجیب کارگردان، نویسنده و بازیگران این سریال بر مناظر زیبای شهر، امکانات تفریحی فوق العاده و آزادیهایی که برای آنها فراهم شده، به قدری زیاد است که هیچ عقل سلیمی نمیتواند منکر این مهم شود که این سریال خواسته و یا ناخواسته، بسیار مؤثر در حال تبلیغ سفر به ترکیه و مشخصاً استان و شهر آدانای این کشور است. همچنین در بخش تیتراژ پایانی سریال نیز چندین بار از بسیاری از مؤسسه و شخصیتهای ترکیهای تشکر شده که این موضوع موید وجود مناسبات مالی و کاری میان عوامل سریال با این افراد است. تنها یکی از نامهایی که در تیتراژ پایانی به آن اشاره شده است، مؤسسه یونس امره ترکیه است. این مؤسسه بزرگ ترکیه در حال حاضر به ریاست فردی به عنوان شرف آتش در بسیاری از شهرهای جهان از جمله تهران نمایندگی و دفتر تبلیغاتی راه اندازی کرده و در تعامل نزدیک با وزارت خارجه ترکیه رسالت تبلیغ سفر به این کشور و افزایش تعامل مردم جهان با کشور ترکیه را دنبال میکند؛ مؤسسهای که با حضور و حمایتش از سریال پایتخت ۵ باید اعتراف کرد در رابطه با کشور ایران رسالتش را به نحو احسن انجام میدهد.
آخرین پایتخت
هر چند هنوز و تا زمان تنظیم این گزارش پخش سریال به پایان نرسیده اما اینگونه به نظر میرسد که پایتخت ۵ حداقل در بحث محتوایی بسیار ضعیفتر از سریهای قبلی سریال ظاهر شده است و اگر این ماجرا اینگونه ادامه پیدا کند باید پایتخت ۵ را آخرین سری از این سریال بدانیم مگر اینکه نویسندگان و تهیه کنندگان سریال برای سری آینده دست به تحولی بزرگ بزنند و به جای تبلیغات بیش از اندازه و کسب درآمد به فکر سرگرمی و جذب مخاطبان وفادار خود باشند. تجربه سری اول این سریال نشان داد که برای موفقیت نیازی به ساخت سریالهای پر زرق و ببرق نیست و میتواند از دل داستانهای ساده و غیر تهرانی قصههای جذابی را به وجود آورد که مخاطبان را پای گیرندههای خود میخکوب کند.
داداش استفاده از سخت افزار کع الکی نیست بگن اینو بندازنو اونو بندازن اول به رقبا و کشش بازار و بعدم به قیمت نگاه میکنن همینزوریشم بعضی گوشیهای حدید گرونن چه برسه بخوان هی سخت افزارو ارتقا بدن بعدم شرکتا بخوان همه چیو استفاده کنن گوشیهای ایندشون دیگه جذاب نمیشه