از کوهستان عیلامیان تا چهارمحال متصل اصفهان دوران صفوی

حسین رستمی هفشجانی

بی گمان خاستگاه نخستین عیلامیان پیش از سکونتشان در دشت ها،کوه هایی سربه فلک کشیده چون جهان بین و کوه­های بختیاری بوده است، که بعد ها با فرود آمدن عیلامی ها از کوه ها به دشت، به پایه ریزی مدنیت ها نوینی چون آنزان، شوش و چغازنبیل در خوزستان نمودند.

هم زمان با حکمرانی دولتهای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان به علت وجود مراتع غنی منطقه به ییلاق و سونتگاه تابستانی مهم جوامع کوچ رو تبدیل شد. ایلروهای باستانی و حجاری نقوش برجسته در کنار این راهها وبردگوری ها نیز که مقابر سنگی هستند از دیرین ترین آثار سنگی استان پیش از اسلام است.

در سده­های نخست پس از اسلام و دوران حکومت اموی و عباسی، به منطقه کوهستانی غرب ایران، «جبال»(به معنی کوه­ها) می­گفتند؛ استان چهارمحال و بختیاری نیز در این منطقه قرار داشت. از قرن سوم هجری قمری به بعد عنوان «بلادالّلور» به استانهای کنونی لرستان، چهارمحال و بختیاری، ایلام و کهگیلویه و بویر احمد و بخشهایی از استان فارس و خوزستان اطلاق شد و از قرن چهارم ه.ق منطقه بلاداللور نیز به دو قسمت «لر بزرگ و لر کوچک» تقسیم شد که این استان از این زمان در محدوده لر بزرگ شناخته می­شده است.

در قرن ششم ه.ق  محدوده جبال بنام عراق عجم تغییر یافت. «عراق عجم» نام تاریخی ناحیه‌ای در مرکز ایران است که از غرب به کوه‌های زاگرس، از شرق به کویر و از شمال به کوه‌های البرز منتهی می‌شود. همچنین این استان در دوره اتابکان در محدوده قلمروی آنها قرار گرفت. نام مناطق محال اربعه یا چهارمحال حداقل از همین زمان شهرت داشتند. در قرن هشتم ه.ق اولین بار نام بختیاری در تاریخ گزیده حمدالله مستوفی آمده­است.

اما آنچه که بیشتر درخصوص تقسیمات کشوری و ساختار تشکیلاتی در اداره منطقه مطرح است از دوران صفویه تاکنون است. چهارمحال با ۷۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت مشتمل بر مناطق لار، گندمان، میزدج و کیار زیر مجموعه سرزمین اصفهان است که از دوران صفوی با این نام رسمی شناخته می­شده است. در تقسیمات کشوری دولت صفوی ایران به سرزمینهای پنجگانه تقسیم می­شد که سرزمین مرکزی به پایتختی اصفهان یکی از آنها بود و چهارمحال ولایتی از این سرزمین را شامل می­شد. از این حوزه به نام های چهارمحال متصل اصفهان، چهارمحال عراق عجم، محال اربعه اصفهان و هند کوچک اشاره شده­است. نکته مهم آنکه سرزمین اصفهان خود دارای دو چهارمحال بوده­است یکی چهارمحال متصل که همین مناطق می­باشد و دیگر چهارمحال منفصل که مراد از آن چهار منطقه دیگر اردستان، کوهپایه، جرقویه و سمیرم هست که در اطراف اصفهان قرار دارند.

ساختار حکومتی این منطقه مبتنی بر دو قسم اجرایی و قضایی است. این ولایت در ابتدای صفویه به علت دوری از پایتخت با استقلال بیشتر اداره می­شد و حاکم در این ملک سیطره حکومتی داشته است. حاکم ضمن استقلال بیشتر بخشی از خراج حکومتی خود را به دربار قزوین(شاه طهماسب اول) می­فرستاد اما در دوران شاه عباس به بعد والیان حکومتی چهارمحال از سوی دربار منصوب و به مرکز محال فرستاده می­شدند. قدر مسلم عملاً اداره امور بطور مطلق و همه جانبه با نظر دربار صفوی بود و از دوره شاه عباس اول صفوی مقام وزیر کاملاً جایگزین حاکم شده­است. قرار گیری منطقه در محدوده حکومتی وزیر سرحد و نیز استقرار خالصه¬جات حکومتی نیز اهمیت تاریخی دارد.

لار یا رار وسیع­ترین بخش چهارمحال در شمال آن قرار دارد. قابل توجه است که همواره مرکزیت حکومتی در لار قرار داشته­است که به تناسب هردوره تاریخی از یک شهر تاریخی یا قریه­ای به قریه­های دیگر منتقل شده­است. هفشجان بواسطه موقعیت در شاهراه دسپارت، گستردگی و اهمیت تاریخی تا پایان دوره صفویه مرکزیت مطلق منطقه چهارمحال اصفهان را داشته است. هفشجان نامی است که از دوره صفویه و قرن یازدهم هجری به طور واضح در آثار تاریخی این دوره بخصوص قبور سنگی  دیده میشود.

 استقرار و باقی ماندن حداقل ۳۰۰ سنگ قبر تاریخی صفوی از میان چندهزار قبور صفوی و آنهم در تنها قبرستان از قبرستانهای تاریخی بازمانده شهر هَفشِجان لار چهارمحال، بزرگترین قریه و مرکز حکومتی صفوی منطقه، و یا دیگر آثار متعدد تاریخی در لار و گندمان و… حکایت از گسترش جمعیت و آبادانی چهارمحال در آن دوران دارد. اما در دوره افشاریه…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *