اوبوشاه حرفهایی جدید از یک داستانی قدیمی
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2017/08/اصلی-1-2-780x405.jpg)
سعید امامی ابرقویی
نمایش اوبوشاه به کارگردانی اسماعیل موحدی شیوه اجرا و حرفی نو در بیان یک داستان قدیمی را به نمایش گذاشت. داستان اوبوشاه روایتی است از آلفرد ژاری نویسنده فرانسوی که جواد ذوالفقاری آن را ترجمه نموده است و به روایات زیادی از کارگردانان مختلف در روی صحنه به اجرا درآمده است. چندی پیش این نمایش به همت دفتر تخصصی تئاتر سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان به کارگردانی اسماعیل موحدی هنرمند جوان و برجسته اصفهانی در تالار کوچک مجتمع فرهنگی تفریحی فرشچیان به روی صحنه رفت.
آلفرد ژاری نمایشنامهنویسی است که شاعر بودن او در نمایشنامههایش بهشدت قابلدرک است، فضاسازی و استعارههای زیبای او بهخوبی در مسیر داستانی او قابلدرک است، نمایشنامه اوبوشاه او آنچنان در تاریخ کاری او برجسته است که برخی او را نام نویسنده اوبوشاه میشناسند، نوشتههای او را میتوان گامهایی موفق در سورئال دانست.
اسماعیل موحدی یکی از جوانان بااستعداد آوانگارد درزمینه تئاتر است که دید او به دنیای اطراف بسیار تحسینبرانگیز است و در اجرای اوبوشاه این دید به اوج رسیده است، اوبوشاه در دست اسماعیل موحدی در آشپزخانهای اتفاق میافتد و ۵ آشپز با آنچه در آشپزخانه در دسترس دارند روایتی زیبا از اوبوشاه را ارائه میدهند.
اوبوشاه کیست
داستان با حضور زن و شوهری با نامهای «اوبو» و «مادراوبو» آغاز میشود، مادراوبو به تحریک اوبو میپردازد تا شاه را بکشند و ابو قبول میکند، او با «بوردور» همدست میشود تا شاه را بکشند، وعده قدرت به بوردور سبب میشود تا او نیز فریب خورده و به همراهی اوبو بپردازد.
«اوبو» شاه را میکشد و خود بر تخت قدرت مینشیند، حال دیگر او «اوبوشاه» است، حضور اوبوشاه بر اریکه قدرت به قتلعام اشرافزاده و مصادره اموال آنها ادامه پیدا میکند، بوردور که وعدههای شاه را بیاساس میبیند و قدرتی که به او وعده دادهشده را درنمییابد به کشوری دیگر گریخته تا سپاهی آماده کند و به جنگ اوبوشاه بیاید.
مادراوبو که حال شوهرش به قدرت رسیده زمان را مناسب میبیند تا برای خود ثروتی جمع کند، او مخفیانه و بهدوراز چشمان اوبوشاه که در حال مالاندوزی و قتلعام است به این کار میپردازد. اوبوشاه درگیر جنگ با بوردور میشود و در جنگی که او دارد به ناگاه توسط بوردور کشته میشود، راوی داستان که خط داستان را تمامشده میبیند داستان را تغییر داده و این بار بوردور کشته میشود.
کشته شدن بوردور به معنی پیروزی اوبوشاه نیست، او در جنگ شکست خورده و به همراه مادراوبو به کافهای پناه میبرند، در آنجا تصمیم میگیرند که به دیاری دیگر سفر کنند، پایان جاهطلبیهای این زن و شوهر نتیجهای جز آواره شدن آنها در پی ندارد.
اوبوشاه موحدی
اسماعیل موحدی در داستان خود هنر کارگردانی را به نمایش گذاشته است، او که بازیگران داستان اصلی که تعداد زیادی هستند را به ۵ نفر کاهش داده تمامی داستان را با استفاده از این ۵ نفر به نمایش درمیآورد. استفاده از وسایل صحنه بسیار اندک و تغییر موقعیت میزی که با چرخ جابجا میشود قابلتوجه بود و هر بار که صحنه تغییر میکرد بهراحتی با جابجا کردن این میز موقعیت جدید تداعی میشد.
استفاده از میوه و سبزیجات بهجای افراد توسط آشپزها برای نمایش آنچه در داستان اتفاق میافتد بسیار جالب بود، این داستان که برخی نقشهای آن صیفیجات هستند درونمایه طنز خود را بهخوبی به نمایش درمیآورد، شخصیت گیاهان تا این اندازه پررنگ به نظر میرسد که میتوانند زوایای شخصیتی انسانها را بیان کنند، این ظرافت بهخوبی توسط موحدی به نمایش درآمده است.
موسیقی نیز در این نمایش بهخوبی نقش خود را ایفا کرده است، آنگونه که میتوان موسیقی را عنصری توانا در پیشبرد اهداف نمایش دانست، گاهی این موسیقی در پررنگ کردن صحنههای دراماتیک و گاهی در بیان لحظات حماسی آنچنان باقدرت خود را نشان میدهد که بینند نمایش قبل از آنکه کلامی از زبان بازیگران شنیده باشد انتظار رخداد بعدی را دارد.
محمد قاسمی، عارف محمودی، رضا مرادی زاده، محمد سارانی نژاد و حمیدرضا کرد سیچانی در اجرای مردادماه اوبوشاه اسماعیل موحدی را همراهی کردند، موحدی بهخوبی توانست برگی از تاریخ تئاتر اصفهان را با به نمایش درآوردن این نمایش به نام خود رقم بزند.