بازگشت کاوه آهنگر

هامون رشیدیان

ضحاک، پسر مرداس، پس از کشتن پدر بر تخت پادشاهی نشست. ایرانیان که از ستم‌های جمشید، پادشاه ایران، به ستوه آمده بودند، به نزد ضحاک می‌روند و او را به شاهی برمی‌گزینند؛ چون ضحاک پادشاه شد، اهریمن خود را به صورت جوانی خردمند و سخنگو آراست و نزد ضحاک رفت و گفت: «من مردی هنرمندم و هنرم ساختن خورش‌ها و غذاهای شاهانه است.» ضحاک ساختن غذا و آراستن سفره را به او واگذاشت. اهریمن سفره بسیار رنگینی با خورش‌های گوناگون و گوارا از پرندگان و چهارپایان آماده کرد. ضحاک خشنود شد. روز دیگر سفره رنگین‌تری فراهم کرد و همچنین هر روز غذای بهتری می‌ساخت. روز چهارم ضحاک شکم‌پرور چنان شاد شد که رو به جوان کرد و گفت: «هرچه آرزو داری از من بخواه.»
اهریمن که جویای این زمان بود، گفت: «شاها، دل من از مهر تو لبریز است و جز شادی تو چیزی نمی‌خواهم. تنها یک آرزو دارم و آن اینکه اجازه دهی دو کتف تو را از راه بندگی ببوسم.»
ضحاک اجازه داد. اهریمن لب بر دو کتف شاه نهاد و ناگاه از روی زمین ناپدید شد. بر جای بوسه لبان اهریمن، بر دو کتف ضحاک دو مار سیاه رویید. مارها را از بن بریدند، اما به جای آن‌ها بی‌درنگ دو مار دیگر رویید.
ضحاک پریشان شد و در پی چاره افتاد. پزشکان هرچه کوشیدند سودمند نیفتاد. وقتی همه پزشکان درماندند، اهریمن خود را به شکل پزشکی ماهر درآورد و نزد ضحاک رفت و گفت: «بریدن ماران سودی ندارد. داروی این درد، مغز سر انسان است. برای آنکه ماران آرام باشند و گزندی نرسانند، چاره آن است که هر روز دو تن را بکشند
و از مغز سر آن‌ها برای ماران خورش بسازند. شاید از این راه سرانجام ماران بمیرند.»
در اساطیر آمده است چون ۸۰۰ سال از پادشاهی ضحاک گذشت، آن گوشت‌پاره‌های مارگونه ریش گشت و درد گرفت و ضحاک بیقرار شد. دوباره ابلیس در لباس طبیب حاذق به بالین وی آمد و گفت: «هر روز خوراندن مغز مردان جوان به ماران علاج درد توست.»
به دستور ابلیس هر روز دو جوان را می‌کشتند و مغز سر آن‌ها را خوراک ماران می‌کردند. به این ترتیب همه مردم ایران از کردار او به ستوه آمدند. در این زمان در بابل تختگاه ضحاک، مردی کاوه‌نام آهنگری می‌کرد که دو پسر داشت. هر دو جوان بودند و قارن و قباد نام داشتند. مأموران ضحاک هر دوی آن‌ها را در یک روز دستگیر کردند و نزد ضحاک بردند و ضحاک دستور به کشتن آن دو داد. چون کاوه از نیت ضحاک آگاهی یافت، به بازار شهر آمد و بخروشید، کمک خواست و آن پوست چرمی را که پیش‌بند آهنگری بود، بر سر چوبی بست و عَلَم‌مانند کرد و فریاد رهایی سر داد. ادوار بعد آن بیرق به نام درفش کاویانی در اذهان باقی ماند.
مردم چون از ضحاک به ستوه آمده بودند، گرد کاوه جمع شدند و بسیاری از مردم به کمک او شتافتند. آوازه قیام کاوه در ولایات پیچید. از هر شهری آزادگان به گرد او جمع شدند که همه دل پری از ضحاک داشتند. در آن روزها فریدون که جوانی پهلوان بود و پدرش توسط مأموران ضحاک به قتل رسیده و خودش نیز تحت تعقیب بود، در پی فرصتی مناسب برای قیام بود. فریدون که به مازندران رسید در آنجا به فعالیت پنهانی پرداخت و وقتی شنید کاوه به ری رسیده ‌است، پنهانی خود را به ری رسانید و کاوه را آگاه کرد که از نسل جمشید است. زان پس کاوه، فریدون را به عنوان شاه پذیرفت و خود سپهسالار شد. جنگ میان سپاهیان ضحاک و فریدون شروع شد و تا شکست ضحاک ادامه یافت و ضحاک گرفتار شد و ایرانیان از شر او رها شدند.
بازگشت کاوه به اصفهان
این روزها یک اتفاق خوب مردم اصفهان را شاد کرده است. بازگشت مجسمه کاوه به میدان آزادی که مدت‌ها بود به دلیل ساخت ایستگاه مترو به تلی از خاک و مصالح ساختمانی تبدیل شده بود، یکی از اتفاقات خوب اردیبهشت‌ماه در اصفهان بود.
سال ۱۳۸۱ بود که تندیس کاوه آهنگر با طراحی و اجرای هنرمندانه ایرج محمدی، مجسمه‌ساز و هنرمند ایرانی، در میدان آزادی یا همان دروازه شیراز اصفهان جای گرفت. در سال ۷۹ محمدعلی جوادی، شهردار وقت اصفهان، به همراه مشاور هنری خود مرتضی نعمت‌اللهی که یکی از مجسمه‌سازان بزرگ اصفهان به شمار می‌رود، با ایرج محمدی دیدار کرد.
پس از رایزنی‌های انجام‌شده ایرج محمدی با درنظرگرفتن چوگان‌بازی در میدان نقش جهان و با توجه به اینکه در شاهنامه نیز آمده است کاوه آهنگر از سپاهان برخاسته و برای مقابله با ضحاک به سمت او حرکت کرده بود و درنهایت با بهره‌گیری از این دو موضوع، کاوه آهنگر را برگزید و به ساخت مجسمه وی مشغول شد.
مجسمه کاوه آهنگر با ارتفاعی حدود شش و نیم متر در دو تکه و از برنز ساخته شد و حدود ۵ تن وزن دارد.
این مجسمه به صورتی طراحی شده است که کاوه پیش‌بند چرمی خود را که هنگام آهنگری استفاده می‌کرد، به درفشی تبدیل کرده و در حال حرکت است. همچنین با توجه به اینکه کاوه آهنگر چهره‌ای مصمم با خشمی فروخورده است، به این صورت طراحی شده که دست خود را به عقب برده و بر «سندان» که پیش روی اوست، گذاشته است و گویا نشان‌دهنده تصمیم وی برای ازبین‌بردن ظلم است.
ساخت مجسمه کاوه آهنگر از سال ۷۹ آغاز شد و مراحل قالب‌گیری، کوره و ریخته‌گری و مونتاژ آن دو سال ادامه داشت و درنهایت در اوایل سال ۱۳۸۱ مجسمه کاوه آهنگر در میدان آزادی اصفهان به جای مجسمه شاه عباس صفوی نصب
شد. با تصویب بودجه ساخت قطار شهری توسط مجلس شورای اسلامی، عملیات اجرایی خط یک مترو اصفهان آغاز شد. طرحی که میدان آزادی را نیز به عنوان یکی از ایستگاه‌ها در خود جای داده بود. به این ترتیب تندیس کاوه آهنگر نیز از میدان آزادی برداشته شد و بیش از ۱۰ سال چشم شهروندان از دیدن این تندیس محروم ماند. اکنون پس از به پایان رسیدن عملیات احداث ایستگاه مترو به همت شهرداری و شورای اسلامی شهر اصفهان، تندیس کاوه آهنگر ساخته ایرج محمدی شامگاه یکشنبه ۱۶ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۷ دوباره به میدان آزادی بازگردانده شد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *