جایگاه محاکات در تراژدی از منظر ارسطو

نویسنده: مسعود رحیمی صادق-باشگاه مخاطبان کیمیای وطن

اصطلاح محاکات

 از جـمله مباحث حائز اهمیت در زمینه فلسفه هنر که دامنه مطالعه و بررسی گسترده‌ای را در بر می‌گیرد، مفهوم «محاکات» است. بی گمان محاکات واژه‌ای دیرینه است که از روزگاران باستان وجود داشته، از این‌رو طی روزگاران پیاپی به صورت‌های گوناگون تشریح شده است. همتای این مفهوم در زبان یونانی واژه «میمسیس»، برگفته از واژه mimeisthai به معنی تقلید کردن می‌باشد، که در اصل به معنای بازنمایی اعمال قهرمانان و پهلوانان در مراسم آیینی دیونیسوس بوده است. از این رو میمسیس یا محاکات نخست برای اعمال آیینی چون رقص، موسیقی و آواز به کار برده می‌شد و بعده‌ها برای اشاره به بازتولید واقعیت در هنرهای تندیسه سازی و تئاتر به کار رفت.

زیبایی شناسی و محاکات

 ارسطو نخستن اندیشمند یونانی است که، از او می‌توان به عنوان بنیانگذار تجربی نظریه هنر در رساله بوطیقا (فن شعر) نام برد. او کتاب فن شعر را در سال ۳۳۵ پیش از میلاد یا بعد از آن به رشته تحریر درآورد و آنچه از این کتاب باقی مانده، بخشی در خصوص تراژدی و شعر حماسی و دفتر دوم (که اکنون موجود نیست) در مورد کمدی بوده است. در خصوص کتاب فن شعر لازم است بیان شود که این کتاب پاسخی است استوار به محکومیت هنر از سوی افلاطون و در آن ارسطو مخالفت خود را با استاد خود آشکارا بیان می‌کند. بابک احمدی می‌گوید: «ارسطو هنر را نتیجه خرد انسان دانسته است، یعنی آن را به برداشت عقلانی انسان از جهان و واقعیّت مرتبط کرده، به همین خاطر از نظر او باید تقلید هنری را در بازآفرینی و بازسازی بخردانه جای داد و نه در رونویسی نسخه برداری مکانیکی. هنر ساختن است (چنانچه از واژه poesis نیز چنین برمی‌آید) یعنی کنشی است عقلانی و فرجام شناسانه، شاید بتوان در یک کلام گفت هنر آفرینش عقلانی چیزی است بنا به هدفی».

 از این رو ارسطو تمایزی میان سه نوع تفکر قائل می‌شود: نظر، عمل و ابداع. اما در رساله فن شعر «ابداع» به معنای محدودتری تلقی می‌شود. در نظر ارسطو ابداع شعری نوعی محاکات و تقلید است که به نظر می‌رسد او آن را به صورت صریحی نمایانگر اشیاء یا وقایع تلقی می‌کند، از این رو ارسطو هنر به دو دسته تقسیم می‌کند:

۱) هنر تقلید و محاکات ظواهر بصری و تجسمی به واسطه رنگ و نقاشی.

۲) هنر محاکات تقلید عمل انسانی از طریق شعر و آواز و رقص.

 با این تفاسیر منظور او از تقلید کپی کردن مطابق اصل نبوده، نخست او معتقد بود که در تقلید هنرمند واقعیت را نه آنگونه که هست، بلکه زشت‌تر و زیباتر نیز می‌تواند ارائه کند و در جای دیگر اشاره می‌کند که هنرمند باید یکی از سه روش تقلید را برگزیند: اشیاء آنگونه که بودند یا هستند، اشیاء آنگونه که درباره آن‌ها صحبت یا اندیشیده شده و اشیاء آن‌گونه که بایستی باشند.

محاکات در تراژدی

 ارسطو در کتاب فن شعر خود به معرفی انواع شعر می‌پردازد، این دسته بندی شامل: «شعر حماسی، شعر تراژدی، شعر کمدی و دیتیرامب» است، که همگی به طور کلی بخش مهمی از انواع تقلید به شمار می‌آیند. وی معتقد است که تراژدی افراد را بهتر از آنچه در زندگی می‌شناسیم به نمایش می‌گذارد و در کمدی افراد بدتر به نمایش گذاشته می‌شوند. او بر این عقیده گرایش داشت که هنرمند اغلب به سوی گستره کمال مطلوب یا عناصر کلّی در اشیاء آگاهی دارد.

 ارسطو مهمترین خصلت هنر را شبیه سازی، نسخه برداری و محاکات دانسته و خاطرنشان کرده: محاکات را نباید صرفاً وسیله انگاشت بلکه باید آن را هدف قلمداد نمود. محاکات از مهمترین مفاهیم هنری در رویکرد ارسطو محسوب می‌شود و تقسیم هنرها و تعریف وی از آنها بر پایه محاکات صورت گرفته است، بنابراین تراژدی را می‌توان مصداق بارز این رهیافت به شمار آورد. ارسطو در فن شعر خود مدعی است که تراژدی رفتار افراد را تقلید می‌کند، بر این اساس تنها اعمالی که از عادات روان عقلی او یا به قول قدما نفس ناطقه سرچشمه می‌گیرد شایسته تقلید است و کنش‌های حیوانی از این قاعده مستثنی هستند.

 در نتیجه وی مهمترین خصلت هنر را شبیه‌سازی و محاکات می‌دانست و در تعریف از هنر، تراژدی را مصداق بارز محاکات به شمار می‌آورد. شرط اصلی شعر نمایشی از دیدگاه ارسطو تقلید از عمل است، و در تراژدی است که عمل شخصیت نمایش بهتر از آنچه در زندگی می‌شناسیم به نمایش گذاشته می‌شود. به علاوه وی نظر بر آن دارد که تقلید و محاکات برای انسان امری فطری و طبیعی است، تقلید سبب لذّت در هنر می‌شود، از این رو محاکات نزد ارسطو همواره مورد ستایش قرار گرفته است.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *