جای خالی کتاب
دامون رشیدزاده
اوضاع و احوال کتاب و کتابخوانی در کشور ما چیزی کم از اوضاع و احوال هوای آلوده این روزها ندارد و به همان میزان که اوضاع هوا بحرانی است اوضاع کتاب هم در کشور ما بحرانی است. هر چند درباره آب و هوا این امید وجود دارد که با بارش باران و برف یا وزش باد شاهد بهبود وضعیت موجود باشیم اما درباره کتاب ماجرا به همین سادگیها هم نیست. میزان مطالعه به طرز نگران کنندهای در کشور پایین است و گرانی و کاغذ هم باعث شده قیمت کتاب و نشریات افزایش پیدا کند. این اتفاقات در کنار گسترش روز افزون شبکههای مجازی باعث شده بحران کتاب نخواندن به معضلی جدی در کشور ما تبدیل شود.
بر اساس تجربه عادت به کتاب خوانی را باید از دوران کودکی در بچهها نهادینه کرد. اگر نسل ما دهه شصتیها در میزان مطالعه اوضاع نسبتاً بهتری نسبت به نسلهای بعدی دارد دلیلش همین آموزشهای دوران کودکی است زیرا در آن زمان تفریح اکثر بچهها به بازی در کوچه و خیابان و کتاب خواند خلاصه میشد و این توفیق اجباری نصیب نسل ما شده که لذت کتاب خواندن را تجربه کنیم. اما متاسفانه در نسلهای بعدی این عادت جای خود را به تفریحات دیگری داد و حالا میزان قلیان کشیدن نسل جوان چندین و چند برابر میزان مطالعه است.
برای خروج از این بحران هم راهی جز عادت دادن کودکان به مطالعه وجود ندارد. اینکه چگونه باید کودکان را به کتاب علاقمند کرد خود داستان دیگری است که نیاز به کارهای متعددی دارد.
تأثیر کتاب بر نوزادان
بررسیها نشان میدهد مزایای کتابخوانی دستهجمعی بر توسعه تواناییهای یادگیری شناختی و زبانی بسیار زیاد است و موجب میشود کودکان با مفاهیم انتزاعی آشنا شوند و کلمات متفاوتی بیاموزند.
خواندن کتاب برای نوزاد نیز موجب افزایش علاقه بین نوزاد و والدین میشود و رابطه دو نفره آنها را گسترش میدهد. در طول روز نیز زمانی لذتبخش را در کنار یکدیگر سپری میکنند. تحقیقات نشان میدهد کتابخوانی گروهی هم کیفیت و هم کمیت میزان مهارتهای خوانشی، کلمات و توانایی نوشتن اسمها را در سنین بالاتر افزایش میدهد. به عبارت دیگر هر چه بیشتر برای نوزادان و کودکان خود کتاب بخوانید و برایتان کتاب بخواند در چهار سالگی تأثیر شگرف آن را مشاهده خواهید کرد.
طبق بررسیهای مؤسسه ملی آمریکا، نوزادان به تصاویر و عکسهای کتاب واکنش نشان میدهند و اگر عکسها به طور منظم به همراه اسمشان آمده باشد توانایی یادگیری کودکان را افزایش میدهد. مؤسسه ملی آمریکا برای انجام آزمایشات خود از نوزادان ششماهه بهره گرفته و علاقه آنان به شخصیتها و تصاویر جدید را مورد آزمایش و مشاهده قرار داد، و از نوارهای مغزی مختلف برای اندازهگیری میزان عکسالعمل نوزاد بهره گرفت. نتایج نشان میدهد نوزادان ششماهه هنگام نگاه کردن به تصاویر موجود در کامپیوتر و کتاب قادر هستند تصاویر مختلف را از هم تمییز دهند. همچنین متخصصان با استفاده از تکنولوژی دنبال کردن چشم، نگاه کودکان را بررسی کرده و متوجه شدند که کودکان به چه عضوی از بدن شخصیتهای داستان علاقه نشان میدهند و چه مدت به آن خیره میشوند. سپس والدین به سه دسته مختلف تقسیم شدند؛ یک گروه برای این نوزدان کتابی خواندند که دارای شش شخصیت متفاوت بود؛ شخصیتهایی که نوزادان پیش از این ندیده بودند. گروهی دیگر کتابی را خواندند که شخصیتهایش اسامی مشخصی نداشت و سومین گروه نیز هیچ کتابی برای نوزادان خود نخواندند. پس از سه ماه نوزادان و والدینشان بار دیگر به آزمایشگاه فرخوانده شدند تا توجه نوزادانشان به کتب داستانی بررسی شود. نتایج نشان داد فقط توجه کودکان گروه اول که شخصیتهای متمایزی را یاد گرفته بودند افزایش یافته است. نتیجه کلی این بررسی نشان داد نوزادان در سنین کم قادر هستند از برچسبها و عناوین بهره بگیرند و دنیای اطراف خود را بشناسند و همچینین کتابخوانی والدین برای فرزند تأثیر به سزایی در افزایش رشد مغز نوزاد در سال اول زندگی دارد.
این آزمایش به وضوح از تأثیر کتاب بر مغز نوزادان حکایت دارد و شاید وقت آن رسیده که ما کتاب خواندن را از دوران نوزادی برای کودکان شروع کنیم تا در آینده نسلی کتاب خوان داشته باشیم.