جلوه هنر در مساجد

قلندران طریقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که از هنر عاری است(حافظ)
بعضی معتقدند که هنر با دین نمی توانند کنار بیایند لذا هنرمند باید راه خودش را برود و دین دار راه خودش را و برعکس بسیاری از عرفا و اندیشمندان معتقدند که هنر به خوبی می تواند در دین و آثار دینی جلوه کند و در خدمت دین کمر ببندد و با دینداران راه آسمان را بپیمایند و با افلاکیان حشر و نشری داشته باشند پس اوّل باید بگوئیم در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما کدام هنر است که می تواند چنین جلوه ای بکند و چنین خلاقیت هائی داشته باشد که بتواند انسان را به خدا نزدیک کند. لذا به اختصار هنر را با زبان شعر از چند دوره از زندگانی مردم ایران بعد از اسلام یادآور می شویم. فردوسی شیعه انقلابی محبوب ما ایرانیان هنر را بیشتر با آداب و رسوم جنگ و جنگاوری می ستاید و برای نمونه در توصیف رزم آوری سام نیرم می فرماید:
از او باد بر سام نیرم درود
خداوند شمشیر و کوپال و خود
چماننده چرمه هنگام گرد
چـرانـنده کـرکس اَنـدر نبرد
فـزایـنـده بـاد آوردگـاه
فـشاننـده خـون زِ اَبــر سیــاه
به مردی هنر در هنر تاخته
هنـرش از هنـر گردن افراخته
و در دوران پهلوی که مردان دین و علم و هنر واقعی خون دل می خوردند دستهای پیدا و پنهان دشمنان اسلام و ایران می کوشیدند تا رقاصه های پست هرجائی و موسیقی های مبتذل روحوضی را هنرپیشه جلوه دهند و برای اشاعه فساد و بی بند و باری میدان هنر را به دست چنین بی هنرانی بسپارند. هنرمندان اصیل با خون دل واقعی می گفتند:
روزگاری که هنرپیشه به مطرب گویند
خاک عالم به سر مردم صاحب هنر است
و یا به قول حافظ :
جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خَزَف می شکند بازارش
و انصافاً در رژیم سر سپرده پهلوی که جشن هنر در شیراز و هر سال انتخاب دختر شایسته از بین دختران ایران با شرایطی خاص و صدها فاجعه دیگر شاخص هنرنمائی شده بود جا داشت که هر روز و هر ساعت خون در دل هنرمندان و هنردوستان واقعی باشد.و اما آن هنری که مورد بحث ماست و در مساجد و اماکن متبرکه و مقدّس جلوه می کند هنرهائی است که هنرمندش با وضو وارد میدان می شود و هر نگاهی از هنرش بیننده را به خدا نزدیک تر می کند و مسیر معنویت و انسانیت را پیش روی انسانهای آگاه می گشاید زیرا این هنرمند هنرش را الهی می داند و می خواهد در خدمت دین و قرآن هنرنمائی کند زیرا جلوه گاه هنرش مکانهائی هستند که هر پیامی را نمی گیرند و هر پیامی را به مخاطبین خود نمی دهند بلکه مکانهائی هستند که از
وحی سرچشمه می گیرند و در خدمت چهارده معصوم پاک علیهم الصلاه و السلام می باشند(مانند آثار استاد محمود فرشچیان اصفهانی) لذا این مکانهای مقدّس با آمدن سلسله ها و پادشاهان و قدرتمندان همچنان پا بر جا و ماندگار می مانند و در جهت رشد و پرورش انسانها لحظه ای از تکاپو نمی ایستند و در برابر تجددها و تمدن های کاذب و ایادی و اذناب استثمارگران و خداوندان زر و زور و تزویر خم به ابرو نمی آورند و رسالت آسمانی خویش را ادامه می دهند و خداوندی که جمیل است و جمال را دوست دارد هنرمندان جمال آفرین را به مساجد و اماکن مقدّس می کشاند تا هنر خود را در لباس کاشیکاری و گچبری و آجرکاری و سنگ چینی و مقرنس و معرق و اِسلیمی و انواع خطوط اسلامی(نستعلیق ، نسخ ، ثلث ، رقاع ، کوفی، بنائی و…) و اقسام گل و بوته های نقاشی و رنگ آمیزی به رنگهای آسمانی و… ارائه دهند و این هنرمندان با سرپنجه های سحرآفرین هنرپرور خود هر لحظه برای تقرّب به درگاه حضرت بی نیاز آثار ماندگار بی بدیل خود را برای بندگان خدا به جای می گذارند لذا مساجدکشورهای اسلامی گنجینه ای و موزه ای از هنرهای اسلامی می شود که در هر جای دنیا باشند محراب ها و ستونها طاق و چشمه ها و گنبدها و مناره ها وگلدسته های آنان هنر دوستان را به خود می خوانند و اکثراً این هنرمندان ناشناس هر زیبائی راکه در هر جا می دیدند اگر در خور عظمت و جلال الهی می دانستند سعی می کردند تا در مسجد جائی برای آن باز کنند و مظاهر گوناگون هنر اسلامی در طی قرون متمادی آنچنان در مساجد مجال ظهور و بروز یافته اند که امروز هر مورخ و محقق دقیق و روشن بینی می تواند از مطالعه در مساجد تصویر روشنی از تمدن و تاریخ اقوام مسلمان پیش از خود را به چشم ببیند و از هزاران خاصیت سودمند مساجد یکی هم این آثار هنری اسلامی است که با دیدن آنها پرواز روحانی انسان به سوی خالق انسانهای هنرمند شروع می شود و در این مکانهای مقدّس آنچنان هنرهای معماری توازن و تقارن یافته که همه چیز در جای خود به صورتی زیبا قرار گرفته نقاشی به نقوش الوان کاشی ها و خوشنویسی الواح و کتیبه ها و اشعار و احادیث و آیات و ماده تاریخ ها و صنایع دستی به صورت فرش ها و پرده های زربفت و قندیل های عظیم و منبّت کاری و ملیله دوزی و حتی موسیقی در صدای مؤذن و قاری قرآن هر کدام به نوعی جای خود را باز کرده و واقعاً باید انصاف داد که هنرهای اسلامی ملجائی پاکتر و نمایشگاهی امن تر از مساجد برای خود نیافته اند و اشتراک مساعی و سلیقه های اقوام و اُمّت های مختلف در تکمیل و تزئین مساجد با وجود حفظ خاصیت و قومیت های ملی و محلی نوعی جهان وطنی در معماری اسلامی بوجود آورد به نحوی که مساجد در هر عصر و زمانی از مفاخر معنوی مسلمین به شمار آیند و آنجا که استعمارگران چشم طمع به هنرهای مسلمین و بخصوص ایرانیان می دوزند و موزه های خود را از هنرهای ایرانی و اصفهانی انباشته می سازند جرأت نگاه چپ به مساجد را به دلیل عرق و تعصب مذهبی و معنوی مسلمین ندارند آنجا که در دوران قاجاریه دست های خیانت بار خارجی به کمک بی غیرتی و بی حمیتی و گاهی کینه توزی درباریان ایل قجر آنچنان باز می شود که بی پروا زیباترین آثار هنری را به یغما و چپاول می برند و در موزه های لوور پاریس بریتیش میوزیوم لندن و رم و ژنو و… به معرض نمایش می گذارند و عارف قزوینی در مورد تخریب ایل قجر که دست تطاول به آثار صفوی در اصفهان گشودند از روی دلسوزی و غیرت می گوید:
چو جغد بر سر ویرانه های شاه عبّاس
نشست عارف و نفرین به نسل خاقان کرد
(نسل فتحعلیشاه قاجار)
اما همین خائنین داخلی و خارجی اگر کاخهائی همچون هفت دست و نمکدان و آینه خانه و سعادت آباد و… در اصفهان را نابود کردند جرأت جسارت را حتی به زیباترین و مهمترین اثر گچبری جهان اسلام یعنی گچبری محراب اولجاتیوی مسجد جامع اصفهان که چیزی در حد اعجاز است نکردند که بخواهند آنرا به موزه های خارجی منتقل نمایند.
نتیجه:
اینکه عزیزان صاحبدل و با بصیرت گاهی با فرصتی مغتنم و با دیده ای عبرت بین سری به مساجدی مانند مسجد جامع و مسجد امام(ره)و مسجد شیخ لطف اله و مسجد حکیم و مسجد سیّد و مدرسه چهارباغ و … در اصفهان و یا هر مسجد قدیمی دیگری در هر شهر و دیاری بزنید و با دقت ببینید که آنجا که هنرهای اسلامی در خدمت دین شکوفا می شوند چه صحنه های روح بخشی و چه مناظر جان پروری می آفرینند که حتی رنگ آمیزی هنرمندان در انواع کاشی کاری و معقل ها وگنبدها و ستونها و مقرنسها و خطوط کتیبه ها چگونه رنگ خدائی یافته اند و تلفیق این رنگها و انواع هنرها چگونه بشر خاکی را به افلاک میبرد و بر بال فرشتگان می نشاند و به یاد هنرمندانی می اندازد که به قصد قربت و خدمت اینهمه خلاقیت ها را از خود به یادگارگذاشته اند. لذا در هنر کاشیکاری مسجد شیخ لطف اله و در هنر آجرکاری گنبد تاج الملک در مسجد جامع اصفهان و در هنر گچبری محراب الجایتو در مسجد جامع اصفهان و در هنر کتیبه نویسی کتیبه کمربندی در مسجد امام اصفهان قطعاً در دنیا بی نظیر هستند و انصافاً باید سر تواضع و تحسین در برابر سرپنجه های هنرآفرین این هنرمندان فرود آورد و دوباره باید گفت:
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنرشوی
رضا جدیدی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *