حسین قلی خان خطایی هنرمندی از خطه دهاقان

پژوهش و تحقیق: حکمت الله زمانی

شادروان حسین قلی خان خطایی فرزند بابا خان به سال ۱۲۵۷ هجری شمسی در دهاقان به دنیا آمد و از بدو تولد، مادر به خود ندید لذا دایه‌ای به نام گل اندام او را تحت تربیت و پرورش خود قرار داد. از شش سالگی در مکتب خانه ملارحیم دهاقانی به تحصیل پرداخت و به درس عشق و معرفت روی آورد. در شانزده سالگی به آموزش زبان فارسی، عربی، انگلیسی، تاریخ و ریاضی پرداخت، در نظم و نثر استعداد و علاقه خاصی داشت. دارای اشعار متنوع است و عواطف شاعرانه، او را به خوبی توجیه و تعبیر می‌کند بویژه در غزل طبع روان و گویایی داشت. اشتیاق و صفای قلب او نسبت به خاندان نبوت در بیشتر ابیاتش جلوه گر و هویداست.

از جمله در هنرهایی چون نقاشی، خطاطی و عکاسی شهره شهر بود.

مشهورترین تابلوهای نقاشی به جا مانده از وی هم اکنون در دهاقان در منزل برخی اقوام و دوستان به چشم می‌آید.

خطایی خطی خوش داشت و از فنون خطاطی آگاه بود از این جهت بر مسند تعلیم نشست و در امر آموزش دادن بسیار سخاوتمند بود و ده‌ها شاگرد تربیت کرد و آنان را فرزند خود می‌خواند.

از جمله ویژگی‌های شادروان حسین قلی خان خطایی شجاعت و رشادت او بود و نیز شخصیتی فرهیخته و تاثیرگذار داشت بدین جهت براساس حکم شماره ۷۸۲۹ مورخ ۲۰/۱۲/۱۳۰۴ هجری شمسی (سند شماره ۵ ضمائم) اداره حکومت اصفهان مستظهر به تأیید وزارت داخله آن زمان، به عنوان حاکم دهاقان منصوب گردید و زیر نظر حکومت اصفهان انجام وظیفه می‌نمود.

درمدیرت ظاهر و باطنی فاخر و آراسته داشت و در زندگی روزمره مردی متین و موقر بود از حسن تدبیر بهره مند و از رموز گره گشایی برخوردار بود. از بحران نمی‌گریخت بلکه تحمل و در حل دشواری‌های آن پایداری می‌نمود. در فنون رزم به خصوص تیراندازی اشتهار داشت، در هنگام جلوگیری از یاقیان چپاولگر با بهره گیری از پشتیبانی تفنگچیان کاردان و کارساز، خود نیز یک فرمانده جسور و جنگ آور جهت دفع اشرار جلودار و پیشاهنگ آنان بود.

براستی همروزگارانش خطایی را فرمانداری با سیاست و کیاست و فرمانده ای با کفایت می‌دانستند به همین دلیل است که همواره از زندگانی و کردار او به نیک نامی یاد شده است.

خطایی از هنرمندانی است که در روزگار خود از نوادر بود. متاسفانه از وی کتاب مدون و مصوری که بتواند آثار این چهره ماندگار را حفظ کرده باشد طبع نشده است. وی بعد از ۵۳ سال زندگانی پرثمر به سال ۱۳۰۹ هجری شمسی روزگار بر او چیره گشت و چراغ زندگیش در زادگاهش خاموش شد. ودر قسمت شرقی حسینیه اعظم دهاقان در یکی از غرفه‌ها به خاک سپرده شد.

نمونه‌ای از اشعار او:

«بس که خون از دل افسرده ما می‌آید گر بیاید، به سرمرده ما می‌آید

شانه بر هم زده تا سلسله زلف کجش سوی ما باز دل برده ما می‌آید

سوختم، سوختم، ای واقف اسرار جهان یادت آیا، دل آزرده ما می‌آید؟

ای خطایی بکند قصر وجودت از بیخ آب کز دیده افشرده ما می‌آید»

روحش شاد

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *