دلست همچــون حسین (ع)

عاطفه بازفتی

محرم ماهی است به رنگ سرخ و سیاه. ماهی که اسلام را زنده نگه داشته و در بر گیرنده حادثه بی‌نظیری در تاریخ بشری است. ماهی که جان‌های مشتاق را مجذوب خود کرده؛ ماهی که نه تنهــا زمین و آسمان، بلکه بشریت را تکان داد تا جایی که حتی از مهاتما گاندی-رهبـر بزرگ هند- نقل شده است: «من درس انقلاب را از حسین‌بن‌علی آموختم.»

امام حسین (ع) از شخصیت‌های بزرگ و بسیار تأثیرگذار دین اسلام است. امامی که در سرزمینِ تفتیده و خشک لبِ کربلا به خوبی نشان داد با صبــر و شکیبایی در برابر عطشی کوتاه، می‌توان تاریخ و فرهنگ را برای همیشه سیراب کرد.

مولانا یکی از شاعرانی است که در برخی غزل‌هایش اوج احتــرام و ارادت خود را نسبت به امام حسین (ع) و یاران ایشان نشان داده است. در ادامه مروری گذرا بر بازتاب واقعه کربلا و شخصیت امام حسین (ع) در غزلیات شمس خواهیم داشت.

دلست همچون حسین (ع)

مولانا از شاعران اهل تسنن است اما با این حال شخصیت والای امام حسین (ع) آن‌چنــان بر او تأثیر گذاشته که با دیدگاهی فرا مذهبی او را می‌نگرد. لحن و تعابیــر مولوی در مورد امام حسین (ع) در همه موارد پر شور، صمیمانه و ارادتمندانه است که خود نشان از نهایت اخلاص و اعتقادات قلبی اوست.

مولانا گاهی امام حسین (ع) را با القابــی مثل «روح سلطانی» و «شاهنشــاه» یاد می‌کند؛ حتــی او را «خســرو دین» می‌نامد در حالی‌که هیچ یک از صحابه یا خلفا را به این نام نخوانده است. از نظــر او حسین (ع) نمونه اعلای عاشقی صادق است. کسی که پا بر نفس خود گذاشته و دین را به دنیا نفروخته است.

مولانا، امام حسین (ع) را سنگ محک و معیار درستی عقیده می‌داند و مقام او را آن‌چنــان بدیع و والا می‌بیند که دل را که مرکزو جایگاه تجلی خداست به امام حسین (ع) تشبیه می‌کند: «دلست همچون حسین و فراق همچو یزید/ شهید گشته دو صد رَه به دشت کرب و بلا»

شهیدانِ عاشق

عارفان مقام حسین (ع) را بسیار قابل احترام می‌دانند حتی ایشان را با صفت «محیی» می‌شناسند. از نظر آنان حسین (ع)، عارف بالله، عارف حقیقی و نمادی از حق است چرا که شهادت، ایستادگی و صبــری وصف ناشدنی فقط از یک انسان کامل و کسی که بتواند دین را احیا کند، برمی‌آید.

از دیدگاه مولانا، شهیدان عاشق هستند. تب معشوق و رسیدن به او در جان‌شان است و از هیــچ چیز ترسی به دل راه نمی‌دهند. از این‌رو مولانا معتقد است هر کسی شایستگی مقام شهادت را ندارد. باید خطــر را به جان خرید و همچون حسین (ع) فدای معشوق شد و جان بر سرِ این فنای عاشقانه گذاشت: «کین شهیدان ز مرگ نشکیبند/ عاشقانند بر فنــا بودن/ از بلا و قضــا گُریزی تو/ ترس ایشان ز بی بلا بودن…»

شهیدانِ خدایی

طولانی‌ترین، مشهــورترین و عاشقانه‌ترین غزل مولوی در باب بزرگی، ایمان، شجاعت، آزادگی، صبر و… امام حسین (ع) و یارانش، غزلی است که با مصرع «کجایید ای شهیدان خدایی؟!» شروع می‌شود و در آن مولوی با لحنـی محزون، نجوایی عاشقانه با شهیدان کربلا سر می‌دهد. همان بلاجویانی که جان بر کف گذاشتند، نترسیدند و عاشق واقعی بودند. مولوی امام حسین (ع) و شهیدان کربلا را «مقیم بهشت» می‌داند کسانی که قفـل زندان تن و نفس را شکستند و پروازی ابدی کردند تا به خداوند برسند: «کجایید ای درِ زندان شکسته/ بداده وامداران را رهایی/ کجایید ای درِ مخــزن گشاده/ کجایید ای نوایِ بی نــوایی…»

غزلیات شمس دریایی بی‌کرانه است که در بر گیرنده تمام احساس، اندیشه، عواطف و اعتقادات قلبی مولاناست. اهمیت دادن او به واقعه کربلا و امام حسین (ع) و یاران ایشان بی‌شک می‌تواند گواهی خالصانه باشد از دوست‌داری ِ کسانی که با خون خود زیباترین غــزل عاشقانه را که همانا «شهادت» است؛ بر دیواری به بلندای تاریخ نوشتند.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *