شهید فتنه
پروانه شریفی
جریان مشروطیت در ایران، از یک سو سلسله قاجار و از سوی دیگر، روحانیت را در ایران نیمه جان کرد. از همان روزهای اول حرکت عالمان برای بنیانگذاری عدالت خانه، دست هایی ناپاک خود را با عالمان دین همراه کردند، تا مسیر حرکت مشروطه را به سمت اهداف خود بکشاند. شیخ فضل الله دستان بیگانه را در سایه حضور غرب زدگانی میدید، که به غرب زدگی خود میبالیدند.
روشن گری اهداف مشروطه
بَست نشینی در سفارت انگلستان، نخستین گام در به حاشیه کشاندن مشروطیت از هدف واقعی عالمان دین، به قانون وآزادی و مساوات به مفهوم غربی بود و نتیجه آن کنارگذاردن روحانیت از مجلس، غلبه روشنفکرها و تندروها و مانع تراشی برای اسلامی شدن قوانین در آینده بود. طرح این گونه اندیشههای ضد اسلامی در همان اویل قیام مشروطیت، شماری از عالمان و بیش از همه، شیخ فضل الله نوری را به روشنگری اهداف خویش از مشروطه وادار کرد.
شیخ فضل الله نوری که کمی پیش از پیروزی جنبش به اهداف سیاسی مشروطهخواهان غربگرا بدگمان شده بود، پس از بازگشایی مجلس و شروع جلسات و مذاکرات درباره نظامنامه (قانون اساسی) و اظهارنظرات برخی نمایندگان متنفذ، یقین کرد که عناصر مؤثر مشروطهخواه، به دنبال ایجاد نظام دموکراسی غربی همانند نظامهای سیاسی کشورهای اروپایی در ایران هستند. جوهر و روح این نظامها که براساس قوانین موضوعه و عرفی بود در بسیاری موارد، با قوانین اسلامی در تعارض بود.
تلاش برای شریعت اسلامی
شیخ فضلالله با حضور در جلسات کمیسیون تدوین، میکوشید تا روح قانون اساسی را براساس شریعت اسلامی بنا کند و یا از موارد متعارض آن جلوگیری کند، اما مقاومت او با مخالفت سرسختانه برخی از مشروطهخواهان غربزده و بیدین مواجه شد و مطبوعات متعدد مشروطهخواه تهران و سایر شهرستانها به او حمله کردند. شیخ پس از چند روزی از مشروطهطلبان جدا شد، زیرا مشروطه را با شریعت سازگار ندانست و خواستار حکومت مشروطه مشروعه شد. او گفته بود: «مشروطهای را که از دیگ پلوی سفارت انگلیس سردرآورد، نمیخواهد.» از این پس اختلافات بین مشروطه خواهان و شیخ فضل الله و طرفدارانش آغاز شد، به طوری که طرح ترور شیخ ریخته شد که ناکام ماند.
اصرار بر نظارت عالمان دینی
اصرار بر نظارت عالمان دینی مهمترین نظریه و اقدام عملی شیخ فضل الله برای اسلامی کردن حکومت مشروطیت، طرح نظارت استصوابی و فرا مجلسی علما بود که همانند شورای نگهبان فعلی، قوانین، به صورت ماهوی مورد بررسی و تصویب هیأت علما قرار گیرد و حضور شکلی فقها را در مجلس کافی نمیدانست.
پس از خلع محمدعلی شاه از سلطنت و ولیعهدی احمدمیرزا به شیخ فضل الله پیشنهاد شد تا برای تأمین جانی ومالی به سفارت روس پناهنده شود، اما وی نپذیرفت و شهادت را بر توسل به بیگانه ترجیح داد.
جمعی از مغرضان و بیدینان به منزل شیخ رفته او را دستگیر کردند و به میدان توپخانه بردند. وی در محکمه انقلابی که دادستانش شیخ ابراهیم زنجانی بود به اعدام محکوم شد و یپرم خان ارمنی که ریاست نظمیه را به عهده داشت حکم را به اجرا درآورد و شیخ به دار آویخته شد.
شیخ فضل الله نوری، مقام اجتهاد داشت و این مقام، بر همه کس مسلم بود، به طوری که حتی سرسختترین دشمنان او نیز نتوانستند عظمت علمی او را انکار کنند و حتی بسیاری او را از بهبهانی و طباطبایی و امثال آن دو برتر میدانستند.
نبوغ سیاسی شیخ
در بحبوحه انقلاب، آنچه امکان داشت به این پیرمرد به دروغ یا راست افترا و تهمت زدند؛ اما هیچ کس منکر مقام علمی او نشد. نبوغ سیاسی و انس و الفت شیخ فضل الله با عارفان بزرگی همانند آخوند سلطان آبادی، سیّد مهدی قزوینی، آقا علیرضا اصفهانی، سیّد حسین شوشتری و … تا حدودی از «بصیرت معنوی» ایشان پرده برمیدارد، و در موارد گوناگونی خود را نشان داده است.
دشمن شناسی او، توجّه به تعارض ذاتی اسلام و فلسفه سیاسی غرب، هشدارها و پیشبینیهای سیاسی او مانند؛ اخطار به سیّدین و پیشبینی در مورد هتک حرمت خود، قتل مرحوم بهبهانی، برداشتن عمامهها و دشمنی با روحانیت، پیامدهای سوء مشروطه و ترویج بیبند و باری و شیوع مُنکَرات و سرانجام تأسیس اصل طراز اوّل از شاخص ترین جلوههای نبوغ سیاسی این شخصیت عالیقدر بودند.
مرحوم شیخ فضل الله که برترین علمای آن دوره بود، تألیفاتی چند نیز از جمله: تذکره الغافل و ارشاد الجاهل و صحیفه مهدویه و غیره دارد. وی شعر نیز میسرود، و چندین قصیده در مدح امامان و اهل بیت(ع) به خط و انشای وی موجود است.