ما بدون کیارستمی
دامون رشیدزاده
امروز ۱۴ تیرماه اولین سالگرد درگذشت عباس کیارستمی است. درباره کیارستمی و هنرش بسیار گفته شده. او هنرمند یگانهای بود که از دریچه ذهن خود دنیایی جدید آفرید. او بی شک از ماندگارترین هنرمندان ایران در تاریخ هنر جهان خواهد بود. اما آنچه که امروز پس از یکسال از فراغ کیارستمی مهم است آینده هنر ایران بعد از کیارستمی و کیارستمیهاست. سرزمین ما هیچگاه از هنرمند خالی نبوده است اما هنرمندانی که جایگاهی فراتر از مرزهای ایران همواره انگشت شمار بودهاند. هنر مفهومی جهانی است، هنر زبان مشترک انسانهاست، هنر راه خود را همچون آب از میان موانع باز میکند و به راه خود ادامه میدهد. هنر با تمام پیچیدگیهایش مفهومی ساده و قابل درک برای اکثر انسانهاست. اما نکته اینجاست که برای بیان هنر باید به زبان جهانی هنر حرف زد. اگر فیلمهای کیارستمی اینچنین در جهان محبوب شده است دلیلش این است که او با زبان جهانی هنر سخن میگفت. مفهوم دوستی یا مهربانی برای تمام انسانهای روی کره زمین فارغ از جنس و نژاد و زبان و رنگ پوست مفهومی آشنا و قابل درک است. اگر او از درد سخن میگفت به این دلیل بود که همه انسانها با مفهوم درد بیش و کم آشنا هستند. به همین دلیل هم هست که شما برای درک فیلمهای کیارستمی نیازی به دانستن زبان خاص یا فرهنگ و یا دانش سیاسی و اجتماعی ندارید. هنر امروز ایران از این جهت نیازمند هنرمندانی است که بتوانند با زبان جهانی هنر سخن بگویند. هنر ایران اگر چه از جایگاه مطلوبی در جهان برخوردار است اما این جایگاه دائمی نخواهد بود و باید برای حفظش تلاش کرد. سینمای ایران با آن کارنامه درخشان اگر امروز اصغر فرهادی را کنار بگذاریم چند کارگردان و یا بازیگر و نویسنده شناخته شده در سطح جهان دارد؟ با رفتن افرادی مانند کیارستمی گنجینه غنی هنر ایران امروز تهیتر از همیشه است و نیاز داریم با پرورش کیارستمیهای دیگر این گنجینه را همچنان پر و پیمان نگه داریم. بسیاری از هنرمندان حال حاضر ما باید غرور را کنار بگذارند و برای بیان هنر ایرانی تلاش کنند. ساخت یک فیلم پر فروش و یا دریافت چند جایزه داخلی نمیتواند جایگاهی برای هنر ایران در جهان ایجاد کند. برای عرضه هنر ایران به جهان باید تلاش کرد باید دید، درک کرد، به میان مردم رفت و با زبان عشق، دوستی، صلح، مهربانی با جهان سخن گفت. برای جهانی شدن زبان هنر ایران باید با زبان کیارستمی با جهان سخن گفت.