مردی سخت کوش از آموزش و پرورش دهاقان
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2018/07/n00191015-b-780x405.jpg)
حکمت الله زمانی
وقتی به کوچه پس کوچههای باغ خاطرات گذشتهام برمیگردم، گلهای بی خار فراوانی را در مسیر زندگیام به یاد میآورم.
گلهایی که بوی عطر نفسشان بعد از پرپر شدن نیز به مشام جان مینشیند. گلهایی چون حاج حسین امیری، دوستی فروتن که به سال ۱۳۴۵ هجری شمسی، در دبیرستان فرخی دهاقان یار دبیرستانی او شدم. در اینجا شرح حال این عزیز را به اجمال به نگارش در میآورم.
حاج حسین امیری فرزند حاج نعمت الله در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی در دهاقان دیده به جهان گشود. وی اولین فرزند خانواده بود. از عنفوان نوجوانی همت بلند و روح جوینده و جوشان داشت. از این جهت در تأمین هزینه زندگی و تحصیل خود تلاش میکرد. با مدرسه علمیه دهاقان حشر و نشر داشت. در ۱۴ سالگی به طور افتخاری مسئولیت کتابخانه آن حوزه را به عهده گرفت و به غنی سازی منابع مکتوب کتابخانه از طریق کمکهای مردمی همت گماشت. در برنامه صبحگاهی دبیرستان از جمله تلاوت قرآن مجید و خواندن کلمات قصار از نهج البلاغه با گروه همکاری میکرد. یکی از بنیانگزاران هیات قائمیه بود که در تأمین هزینههای جانبی آن مدیریت میکرد. چون در تدریس ریاضی مهارت داشت در دورانی که خود محصل بود در ایام سال جهت امرار معاش، کلاسهای تقویتی دائر مینمود.
وی در نوجوانی اولین کتابفروشی شهر دهاقان را بنا نهاد. پدر چون جهت تأمین هزینه زندگی به سفر میرفت در غیاب پدر در همه عرصهها همگام و همدوش با مادر بود. به دلیل مشکلاتی که در مسیر راهش بود تحصیلات را تا مقطع دیپلم (رشته ریاضی) ادامه داد.
در سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و به سال ۱۳۵۹ به استخدام آموزش و پرورش دهاقان درآمد. در این مرحله بود که خصلتهای اجتماعی خود را به جامعه نشان داد و به فردی آگاه، لایق، باتجربه، فهیم و تاثیرگذار تبدیل شد. او با تمام وجود خصوصاً در بنیانگزاری نهادهای آموزشی که شالوده فرهنگ به حساب میآید خدمت کرد. دلبستگی فراوان به زادگاهش داشت. عشق به کار، او را سرزنده و با نشاط نگاه میداشت و به او نیرو و حیات بخشیده بود. در دوران زندگیاش جز به کار اصلی خود به کار دیگری نپرداخت. آنچه در اخلاق او بیشتر جالب بود بی اعتنایی به دنیا، جاه و مال بود.
در زمین دیگران خانه مکن
کار خود کن، کار بیگانه نکن
کیست بیگانه؟ تن خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
(مولوی)
تواضع و شکسته نفسی و ادب را به حد کمال داشت. اتاق کارش پر از تقدیرنامه بود. در فن نامه نگاری مهارت داشت. در مجموع میتوان او را یکی از مردان سخت کوش در عرصه آموزش و پرورش دهاقان دانست. سرپرستی عمران و آبادی مدارس شهرستان به وی محول شد و تا پایان بازنشستگی در این پست باقی ماند و خدمات ماندگاری از خود به جای گذاشت و بار امانتی که به عهده او گذاشته بودند به خوبی از عهده آن بر آمد. علاقه به خانواده داشت، اما مسئولیت فکری و اجتماعی خود را رها نمیکرد. زیرا مطمئن بود که تا آخر عمر فرصت خدمت به وی نمیدهند و در پی هر مرگی ولادتی هست.
روزی که نکردهای کار
آن روز ز عمر خویش مشمار
بزرگی گفت: شاید انسان از این جهت انسان است که نمیخواهد بیهوده باشد. در احداث و احیا و توسعه یکی از بزرگترین مراکز تفریحی فرهنگی دهاقان (حاج سید علی میرباقری) تلاش به سزایی داشت. دورههای سوم و چهارم شوراها عضو شورای شهر دهاقان بود. در دوران کهولت و ناتوانی پدر و مادر همجوار آنان بود و از آنان سرپرستی و دلجویی میکرد و خدمت به آنان برایش لذت بخش و بالاترین توفیق در زندگی او بود. سرانجام والدین او چون دو کبوتر عاشق در یک روز و یک ساعت از دنیا رفتند و خود در سن ۶۵ سالگی به دلیل ابتلا به بیماری سرطان ریه در سحرگاه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ هجری شمسی در بیمارستان شهید صدوقی اصفهان در گذشت.
پیکر او با حضور انبوهی از مردم و فرهنگیان از مقابل حسینیه اعظم دهاقان تشییع شد و در باغ فردوس شهر آرام گرفت.
فردوسی حکیم بزرگ چه زیبا سرود:
جهان ماندگار است و ما رفتنی
به مردم نماند به جز مردمی