نامه‌های سیمین دانشور و جلال آل احمد

مریم قاسمی

در بعضی نامه‌ها بعضی از آثار آل احمد و دانشور مورد بحث قرار گرفته است؛ مثلاً در همان نامه ۲۸ اسفند ۳۱ داستان در بازار وکیل تجزیه و تحلیل شده است. «اما با این کاغذت نمونه داستان در بازار وکیل هم رسید. تکه‌های خوبی داشت، ولی اگر این را به استگنر می‌دادم رد می‌کرد. کمپوزیسیون نداشت، دو تا داستان در هم بافته شده بود. بیهوده و بعضی جاها غالباً به جای دختربچه، بازار از چشم خود نویسنده دیده می‌شد که خوشبختانه تو قسمت عمده آن را زده‌ای و خودت درست کرده‌ای. اصلاً این داستان و همه داستانهای من از نظر سبک ضعیف است و از نظر ایده قوی. به کار بردن ترکیبات رمانتیک ضمن رئالیست‌ترین مضامین، قاطی کردن نظر نویسنده با قهرمان داستان و شلوغ بودن صحنه‌ها هم در بازار وکیل و هم در مرداب سطح داستان را پائین آورده است. قلم ناشی است و سبک یکدست نیست و این همه صفت و قیدی که من استعمال می‌کنم و به جای نشان دادن صحنه یا ایده ضمن عمل، به وصف اکتفا می‌کنم. عزیزم، هیچ کدام را نپسندیدم. چه می‌شود کرد؟ روی هم رفته نویسنده نائیفی ((naif هستم. این‌طور که استگنر می‌گوید یا باید مثل دوربین عکاسی عکسبرداری کرد و بیطرف و خشک جریان قضایا را نشان داد، یا از نظر شخص اول و یا از نظر شخص سوم. و من در همه داستانهایم نظرها را قاطی کرده‌ام و این است که سبکم ضعیف شده و شاید یکی از اسرار نویسندگی تو و چوبک و هدایت همین از یک نظر خاص نوشتن باشد…»(ص ۳۲۰)

رد پای برخی از شخصیت‌های داستان‌های بعدی دانشور و آل احمد را نیز در لابه لای نامه‌ها می‌توان دنبال کرد؛ مثلاً در میان همکلاسی‌های دانشور در استنفرد دختر فیلیپینی به اسم پسیتا نیز دیده می‌شود. بعدها در جزیره سرگردانی می‌بینیم که کلفت فیلیپینی خانواده پسیتا نام دارد یا در نامه‌ها می‌خوانیم که دانشور می‌گوید: «دکتر چشم گفت هر روز و هر شب حوله کوچک تمیز را در آب سرد بشوی و بچلان و روی چشمهایت بگذار و خودت را وابده.»(ج ۱ ۲۰ خرداد ۳۱) و این همان معالجه‌ای است که در جزیره سرگردانی نیز به یکی از قهرمانان داستان توصیه می‌شود.

در مجموع تصویری که از دانشور در این جلد از نامه‌ها ترسیم شده تصویر زن جوانی است که در عین حال که نگران مسائل وطن خود است و پیوندهای عاطفی استواری با شریک زندگی خود دارد، با شور و نشاط در تکاپوی کشف محیط تازه و شناخت و یادگیری است. نگاه روشن دانشور و اشتیاق او به دانستن و آفریدن در تقابل با تیرگی‌ها و تباهی‌ها و سرگشتگی‌های زمانه در سراسر نامه‌ها نمود آشکار دارد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *