نمایش داغ‌دارِ اوست

دامون رشید زاده

بهرام بیضایی پس از درگذشت او گفت: «نمایش داغ‌دارِ اوست» و به راستی هم تا امروز نمایش همچنان داغ دار حمید سمندریان است. سمندریان استادی بی بدیل در دنیای بازیگری بود، تقریباً تمامی بازیگران بزرگ ایران از شاگردان سمندریان هستند. عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، مهدی هاشمی، میکائیل شهرستانی، گوهر خیر اندیش، سوسن تسلیمی، گلاب آدینه، ناصر هاشمی، محمد رحمانیان، امین تارخ و بسیاری دیگر از بزرگان بازیگری این سرزمین همه و همه از شاگردان سمندریان هستند. سمندریان معلمی یگانه بود. رابطه او با دانشجویانش همچون رابطه پدر و فرزندی بود. در اولین روز درس نام ده‌ها دانشجو را به خاطر می‌سپرد. آن‌ها را «تو» خطاب می‌کرد و همگی را به نام کوچک صدا می‌زد. استعداد هر شاگرد را به‌خوبی می‌شناخت، به‌زودی با آن‌ها دوست می‌شد، در جریان زندگی خصوصیشان قرار می‌گرفت و گاه مانند مددکار یا روان‌کاوی مهربان به سخنشان گوش فرا می‌داد. به باور بسیاری با وجودی که تئاتر نوین ایران توسط عبدالحسین نوشین بنا شده بود اما پیشرفت تئاتر ایران مدیون کارهای سمندریان است. به طوری که تمام کسانی که از دهه ۱۳۴۰ به بعد در زمینه تئاتر در دانشکده‌های تئاتر تهران تحصیل کرده‌اند از شاگردان سمندریان‌اند و در واقع کسی نیست که در عرصه‌ی تئاتر ایران کار کند و به نوعی شاگردی وی را نکرده باشد. حمید سمندریان جدا از آموزش تئاتر، شیوه‌ی خاصی در کارگردانی داشت که بسیاری از کارگردانان پس از وی تحت تأثیر شیوه کارگردانی او قرار گرفتند. او معتقد بود بازی در تئاتر باید باورپذیر باشد و به همین دلیل در کارهای او بازی‌های درشت و اغراق‌آمیز دیده نمی‌شد و بازی‌ها روان بود. اما شاید یکی از بزرگ‌ترین کارهای سمندریان در تئاتر ایران، تأثیر بر نمایش‌نامه‌نویسان ایران از راه ترجمه و معرفی نمایش‌نامه‌نویسان متفاوت و مطرح جهان بود. تا پیش از حضور او تئاتر ایران متکی بر نمایش‌نامه‌نویسان فرانسوی و انگلیسی‌زبان بود؛ اما حمید سمندریان صداهای تازه‌ای را وارد تئاتر کرد. او با ترجمه و معرفی نویسندگان آلمانی به سهم خود تئاتر ایران را چندصدایی کرد.

سمندریان مرد صحنه بود و شاید اگر در ایران زندگی نمی‌کرد، هرگز دست به ترجمه نمی‌زد. امّا او از کمبود متون خوب نمایشی در ایران آگاه بود. بر این اساس، حمید سمندریان از آغاز بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۰ به ترجمه رشته‌ای از آثار مورد علاقه خود دست زد. او تنها می‌توانست از زبان آلمانی ترجمه کند؛ و به ترجمه مکرّر، یعنی ترجمه از روی ترجمه‌هایی به زبان‌هایی غیر از زبان اصلیِ متن، بدگمان بود. ویژگی اصلی ترجمه‌های سمندریان، زبان تئاتری آن‌هاست. او در تربیت بازیگر به فن بیان بسیار اهمیت می‌داد و طبعاً کارهای نمایشی را به گونه‌ای ترجمه می‌کرد که اجرای متن و ادای گفت‌وگوها برای بازیگران راحت و آسان باشد. سمندریان خود را نویسنده و ادیب نمی‌دانست. در ویرایش ترجمه‌های خود همواره از یاری دوستان صاحب‌نظر بهره می‌برد. او برای تنظیم اشعار دو متن نمایشی از همکاری فروغ فرخزاد استفاده کرد: «دایره گچی قفقازی» و «ملاقات بانوی سالخورده».

تئاتر از نگاه سمندریان

خود سمندریان درباره تئاتر می‌گوید: تئاتر تنها تصویر زندگی نیست، بلکه می‌تواند زندگی را زندگی‌تر کند، فشرده و گویاتر به نمایش بگذارد. به‌تدریج دریافتم می‌توانی آنچه از آرزوها که در واقعیت انجام نیافته را در خیال خلق کنی، از صافی وجود خود عبور دهی، به باور بنشانی و بر صحنه به نمایش بگذاری. آن‌گاه که دانستم بر روی چهار تکه الوار با ساده‌ترین ابزار و انسانی ایستاده در لکه نور می‌توانی دنیایی بسازی لبریز از مفاهیم پررمز و راز، آن‌گاه که دانستم تئاتر به معنای درست کلمه می‌تواند قدرتی باشد به حیرت‌انگیزی کائنات و بی‌پایان مثل کائنات… پس واقعاً تئاتری شدم و این صحنه خانه من شد.

مرگ سمندریان اگر چه فقدانی بزرگ برای هنر نمایش ایران بود اما خوشبختانه او در طول زندگی با برکتش صدها هنرجو تربیت کرد که هر کدام بر غنای تئاتر این سرزمین افزودند. روحش شاد

در نگارش این متن از این منابع استفاده شده است.

منابع:

– کتاب این صحنه خانه‌ی من است، (در گفت‌وگو با:) افسانه ماهیان، تهران: نشر قطره، ۱۳۸۸

– «حمید سمندریان جاودانه‌است»، ایران تئاتر

– ندا انتظامی. «خداحافظی با پدر تئاتر ایران». همشهری آنلاین.

– کتاب نمایش، ویراسته نادر ابراهیمی ۱۳۴۶

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *