نگاهی به زنذگی علی خشوعی اصفهانی کتابدار بازنشسته نمونه کشوری

 حکمت اله زمانی

بزرگی گفت: اسلام تنها مکتبی است که معجزه‌اش کتاب و نام کتابش بخوان و اولین پیامش اقرا باسم ربک الذی خلق…….

یونسکو درباره کتابخانه‌های عمومی بیانیه‌ای دارد بدین مضمون:

کتابخانه‌های عمومی به منزله قلب جامعه و دانشگاه همیشگی هر فرد است و هیچ نهادی به اندازه این جایگاه راستین نمی‌تواند نشانگر یک جامعه زنده و پویا باشد. اکنون که سخن از کتاب و کتابخانه به میان آمدشرح حال زندگی کتابداری را به اختصار به نگارش در می‌آورم که روزگاری نه چندان دور، استاد ودرعین حال همکار این حقیر بود. ادب خانوادگی و اکتسابی داشت و همگان نسبت به وی مؤدب بودند. درغیبت و حضور یکسان بود. گاهی در سفر وگاهی در حضر باهم بودیم من شیفته دنیای معنویت وصفای باطن اوبودم. علی خشوعی اصفهانی فرزند فضل اله درسال ۱۳۲۸ (ه ش) در محله احمدآباد اصفهان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی رادر دبستان خواجه نظام الملک و پس از آن دوره متوسطه را در دبیرستان هراتی گذراند. وی دوره چهارساله دانشگاه را در رشته جغرافیای انسانی در دانشگاه اصفهان پشت سر گذاشت. در سال ۱۳۵۳ ریاست موسسه عالی کورش کبیر (دانشگاه اصفهان) به وی محول شد.

یک سال بعد، به استخدام اداره کل فرهنگ و هنر اصفهان درآمد و به عنوان رئیس کتابخانهٔ عمومی شماره ۱ شهر اصفهان انتخاب شد. در سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه فرزند بود.

وی تا آغاز باز نشستگی در این پست سازمانی باقی ماند واز حیطه کتاب و کتابخانه‌ها خارج نشد. حدود ۵ سال با حفظ سمت، مدیریت هنرستان هنرهای زیبا را به عهده داشت. نخستین دوره‌های آموزشی کتابداری برای کتابداران استان، توسط ایشان برگزار گردید. چون از بهره‌های علمی و فنون کتابداری برخوردار بود می‌توان او را از پیشکسوتان کتابداران در زمان خویش محسوب نمود. همکاری با مفاخر فرهنگی استان و واحد پژوهش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از دیگر فعالیت‌های وی بود. در دهه پایان خدمت در کتابخانه عمومی ابن مسکویه، بخش کتب خطی فعالیت داشت ودر حفظ و نگهداری گنجینه نسخه‌های خطی دلسوز و فردی امین بود. و همانند یک دانشجو، برای خود فرصت مطالعه مهیا می‌نمود و شادمانی و لذت زندگی خویش رادر پرتوی کتب خطی می‌دید وبه گفته خودش برای مطبوعات خوراک معنوی تهیه می‌نمود. حتی در محل کارش در محضر اساتید و پژو هشگران بود. می‌توان گفت بهترین دوران عمرش در جوار اصحاب فرهنگ و ادب طی شد. تازمانی که در کتابخانه مذکور بر مسند کار بود، محیط کاری او، مکان پژوهشی و ارزش پژوهشگری داشت زیرا با آن علم و حلمی که داشت فضای پژوهشی را ایجاد کرده بود. وی درک کرده بود که ادبیات فارسی گردبند زیبایی است که فرهنگ ملی ما بر گردن جهان افکنده است. خشوعی مورد اعتماد اهل قلم بود. آشنایی کامل به انواع خطوط اسلامی داشت و کارشناس این امر بود در مجالس ادبی، سخنوری ماهر بود وبه لفظ قلم سخن می‌گفت. اما هنگام حضور در محافل خصوصی و در جمع دوستان، مزاح می‌کرد. چهرهٔ موقر و متین او با موهای سراسر سپید، رفتاری پدرانه آمیخته با یک دنیا مهربانی داشت و از سلامت نفس و زندگی آرام برخوردار بود. در سال ۱۳۸۱ به درجهٔ بازنشستگی نائل آمد و دو سال بعد از بازنشستگی از سوی دبیرخانهٔ کتابخانه‌های عمومی کشور، به عنوان کتابدار بازنشسته نمونه کشوری انتخاب شد و در حضور رئیس جمهور وقت و وزیر ارشاد، لوح تقدیر دریافت نمود.

عمر او در این گونه خدمات جاودانی، مصروف گشت و کام جان را در اثر مطالعه، شیرین نمود اما روزگار امان نداد از خود تالیفی به جای بگذارد که اهتمام خود را شرح دهد و بنویسد تا بماند.

خشوعی از یک مزیت فوق العاده دیگر برخوردار بود و آن اینکه خوشنام از دنیا رفت.

وی به سال ۱۳۹۴ در ۶۶ سالگی در گذشت. و تشییع جنازهٔ با شکوهی از وی به عمل آمد.

خدایش بیامرزاد.

“جز از نیک نامی و فرهنگ و داد/ ز رفتار گیتی مگیرید یاد.

دلت دار زنده به فرهنگ و هوش/به بد در جهان تا توانی مکوش

جهان ماندگار است و ما رفتنی/به مردم نماند به جز مردمی”

(فردوسی)

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *