پرسیدن یا نپرسیدن، مسئله این است!

فرناز کلباسی

دهمین نشست از سلسله نشست‌های «چهل چراغ» با محوریت بررسی تربیت شناختی از سوی مرکز تخصصی خانواده سازمان فرهنگی اجتماعی ورزیشی شهرداری اصفهان در تالار ادب برگزار شد.

در این برنامه کارشناسان ضمن ارائه توضیح درخصوص چیستی تربیت شناختی، به بررسی ویژگی‌ها و خصوصیات افرادی پرداختند که از این نوع تربیت برخوردار هستند و یا به دلیل عدم آموزش صحیح فاقد چنین تربیتی هستند.

دکتر راضیه ایزدی سخن خود را با ارائه تعریفی از شناخت آغاز کرد و گفت: شناخت از ده فرآیند مجزا تشکیل شده است که شامل استدلال، توجه، ادراک، زبان، حافظه، تمرکز، حل مسئله، تصمیم گیری، بازشناسی و ساماندهی دانش است.

او تاکید کرد: همه ما به تربیت شناختی تمرکز بیشتری داریم. به دنبال مهدکودک، مدرسه و دانشگاه معتبر و مناسب می‌گردیم و حاضر نیستیم پای هر سخنرانی و برنامه‌ای بنشینیم، اما مشکل اینجاست که خیلی از اوقات این تربیت با آموزش جای خود را عوض کرده و ما به جای حل مسئله به دنبال آموزش حل مسئله می‌رویم.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه تربیت با آموزش دو جریان مجزا هستند و نباید آنها را با یکدیگر یکی دانست، اظهار کرد: یک کودک زبان مادری‌اش را آموزش نمی‌بیند، بلکه براساس آن تربیت می‌شود. اما همین کودک برای یادگرفتن زبان دوم آموزش می‌بیند. پس باید بدانیم که در تربیت شناختی باید به دنبال تربیت باشیم نه آموزش.

در ادامه دکتر محمدرضا عابدی به ارائه ملاک‌هایی برای تشخیص تربیت شناختی در افراد پرداخت. او گفت: فردی که از تربیت شناختی برخوردار است، می‌تواند در موقعیت‌های مختلف، ابعاد ده گانه شخصیت را به کار بگیرد. همچنین او می‌تواند از تجربیات قبلی خود به نحو مطلوبی استفاده کرده و سوم اینکه این فرد سازگاری مناسبی در موقعیت‌ها و شرایط مختلف از خود نشان می‌دهد.

او به بیان ویژگی دیگری در تربیت شناختی پرداخت و بیان کرد: فردی که از این نوع تربیت برخوردار است در ابتدا در درون با خودش مشورت می‌کند و سپس با دیگران. او فردی هوشمند است و البته الزاماً خردمند نیست و هنوز تا خردمند شدن فاصله دارد.

این استاد دانشگاه سپس به ارائه دهمین میان بُر پرداخت و گفت: چنانچه گفتیم میان بُرها از نحوه عملکرد کودکان اقتباس می‌شوند و میان بُر امروز به «سؤال» اختصاص دارد. چنانچه دقت کرده باشید سؤال یکی از اصلی‌ترین بخش‌های رفتار کودکان است. آن‌ها درباره هر چیزی سؤال می‌پرسند و همین باعث رشد خلاقیت در آن‌ها می‌شود.

او تاکید کرد: اگر پرسیدن سؤال در کودکان سرکوب شود، بدون تردید خلاقیت هم در آنها سرکوب شده است. باید سؤال را در کودکان تقویت کرد و البته نباید در دادن پاسخ به سوالاتشان تعجیل کرد تا ذهنشان فرصت پرس و جو را داشته باشد و با سرعت به جواب نرسد.

او عیب بزرگ نظام آموزشی در کشور را حذف سؤال از ذهن و زندگی دانش آموزان دانست و گفت: متاسفانه امروز با دانش آموزان و دانشجویانی روبرو هستیم که اصلاً سوالی در ذهنشان ندارند! آن‌ها نمی‌دانند که برای چه باید در فلان رشته تحصیل کنند و یا چرا باید کتاب بخوانند! وقتی به آنها توصیه می‌شود که کتاب بخوانید، می گویند ما که سوالی نداریم، برای چه کتاب بخوانیم؟!

عابدی سپس به شرح رابطه تربیت شناختی با سؤال پرداخت و گفت: تا وقتی که سؤال نباشد، تربیت شناختی شکل نمی‌گیرد. وقتی هسته اصلی تربیت انسان که سؤال است، شکل نگیرد، طبعاً تربیت پروسه‌ای ناقص خواهد داشت.

او افزود: همچنین باید توجه داشت که امر آموزش، سؤال کردن را از بین می‌برد، چون خلاقیت را محو و محدود کرده و بنابراین سوالی هم در ذهن فرد شکل نمی‌گیرد. به همین دلیل توصیه می‌شود که تا سن زیر شش سالگی کودکان را تحت هیچ آموزشی قرار ندهید تا فرصت داشته باشند خلاقیتشان را بروز دهند. آموزش آنها را تحت یک سیستم خاص قرار می‌دهد و اجازه رشد خلاقیت را از آن‌ها می‌گیرد.

دکتر راضیه ایزدی در ادامه با دسته بندی سؤالات به سؤالات هیجانی و شناختی گفت: باید بدانیم که هر سوالی شأنیت پرسیدن ندارد و به هر سوالی هم نباید پاسخ داد.

او ادامه داد: معمولاً سوالاتی هیجانی با هدف اطمینان طلبی و رفع شک پرسیده می‌شود و نباید به این سؤالات پاسخ داده شود. تنها اگر سؤال هیجانی برای دریافت احساس امنیت باشد باید به آن پاسخ دهیم. مثلاً اگر فردی از همسرش سؤال کند که آیا او را دوست دارد؟ همسرش باید به او پاسخ داده و بگوید قطعاً او را دوست دارد. از این طریق احساس امنیت را به همسر خود القا کرده است.

او تاکید کرد: همسران نباید همدیگر را در چنین موقعیتی قرار دهند و باید در انتقال احساس امنیت به یکدیگر مصمم باشند. آن‌ها نباید حتی در قالب شوخی احساس علاقه‌شان را به همدیگر در معرض تهدید قرار دهند و باید قاطعانه و صریح همدیگر را از احساس علاقه‌شان نسبت به یکدیگر آگاه کنند.

او تاکید کرد: سؤالات واقعی سؤالات شناختی هستند. یعنی سوالاتی که برای رفع و بروز هیجان‌ها طرح نشده و هدف و مقصود مشخصی در پشت آنها وجود دارد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *