کمدی بینمک
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2018/04/اصلی4-780x405.jpg)
هامون رشیدیان
فیلم سینمایی «مصادره» اولین ساخته مهران احمدی است. مهران احمدی در کودکی به نیشابور کوچ کرده و پس از گذشت مدتی در نوجوانی دوباره به زادگاهش تهران بازگشته است. او در سال ۷۳ وارد دانشگاه آزاد و در رشته تئاتر در رشته بازیگری فارغالتحصیل شد. فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۸۵ با بازی در فیلم «آدم» ساخته رضا کاهانی آغاز کرد. هر چند مهران احمدی بیشتر بخاطر بازی در نقشهای کمدیاش شناخته می شوداما بازی جدی او در فیلمهایی مثل یک خانواده محترم، بغض و ماحی قابل توجه بوده است.
مصادره اولین تجربه کارگردانی این بازیگر شاخص است فیلمی در ژانر طنز که با بازیگران مطرح ساخته شده اما بر خلاف سابقه خوب همه عوامل فیلم را نمیتوان اثری درخشان دانست و با اندکی ارفاق فیلم در حدی متوسط باقی مانده که تنها میتواند بخش کوچکی از تماشاگران پرشمارش را راضی کند.
داستان
اسماعیل، کارمند ادارهی ساواک (البته به صورت آزمایشی!) که تنها، مأموریت خرید وسایل مورد نیاز اداره را به عهده داشته، پس از انقلاب مورد بازجویی قرار گرفته و مجبور است کشور خود را ترک کند. او با پولی که در قرعه کشی برنده شده زمینی را خریداری کرده و در واقع این زمین تمام دارایی اوست. اسماعیل با فرض مصادره شدن زمینش وکالتی به دوستش میدهد تا زمین را هر جور شده پس بگیرد. همسر اسماعیل زنی از خطهی آمریکای لاتین است و این موضوع بستر طعنههایی به روابط سیاسی ایران و کشورهای حاضر در این ناحیه و همچنین تصوراتی را که مردم ایران از آمریکای لاتین دارند فراهم میکند. فیلمساز تا اینجا دست روی ایدههای خوبی گذاشته بود اما فیلم از جایی که اسماعیل ایران را ترک میکند روند نزولی خود را آغاز میکند. گویی مجدداً باید شوخیهای جنسی، درگیریهای لفظی، اتکا به بازی رضا عطاران و موقعیتهایی را که از مسیر فیلمنامه خارج هستند مانند سایر فیلمهای کمدی ایران شاهد باشیم. موقعیتهایی که دیگر موجب خندهی مخاطب باهوش سینما نمیشود. فیلمساز سعی میکند در ادامه برای پر کردن میان فیلم، شبکههای ماهوارهای و آدمهای ساواکی سابق را که حال در آنسوی مرزها علیه ایران تبلیغات میکنند هدف بگیرد (به نوعی شبیه به کاری که مهران مدیری در طنز «بمب خنده» انجام داده بود و با استقبال مواجه شد) اما مخاطب سردرگمش بیشتر به دنبال این میگردد که مسیر اسماعیل قرار است به کجا ختم شود. با این وجود قصه به طرزی بسیار قابل پیش بینی جلو میرود و حتی کنایههای نیش دار به ماجرای خاوری نیز نمیتواند مخاطب را به خنده بیندازد.
بازیها
متاسفانه حضور رضا عطاران در بسیاری از فیلمها نه بر اساس تواناییهای او بلکه بیشتر برای تضمینی برای فروش است و نه در فیلمنامه و نه در کارگردانی از تواناییهای بازیگری او استفادهای نمیشود. میتوان گفت وجود عطاران و بازی عادیاش بسیاری از نویسندگان را به این باور رسانده که عطاران هر کاری انجام بدهد میتواند باعث خنده تماشاگران شود و به همین دلیل هم کمتر به شخصیت او در فیلم پرداخته میشود. متاسفانه این روش مدتهاست که دیگر کارایی خود را از دست داده و رفتار تکراری عطاران هر چند هنوز عدهای را میخنداند اما در کل باعث خنده بسیاری از مخاطبان نمیشود. درست مانند همین اتفاق برای هومن سیدی هم رخ داده و بسیاری از کارگردانها ترجیح میدهند هومن سیدی همان بازیهای موفق در چند مجموعه اخیرش را ارائه بدهد. دیگر بازیگران ایرانی فیلم هم بازی چندان درخشانی از خود بروز نمیدهند و بازی بازیگران خارجی هم کاملاً معمولی و دم دستی است و حتی میتوان گفت برای مخاطب ایرانی حتی خنده دار هم نیست.
در انتها میتوان گفت تنها نکته مثبت فیلم فیلمبرداری خوب و طرح و قصه اولیه آن است که متاسفانه در میان انبوه اشکالات جایی برای خودنمایی ندارد. فیلم چیزی بیش از کمدیهای مرسوم این سالها برای ارائه ندارد و فروش بالای فیلم هم تنها به مدد نام رضا عطاران و هومن سیدی و تیزرهای جذابی است که مخاطبان را گول می زند.