عقبگرد به کلیشههای سالهای دور
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2017/03/اصلی-20.jpg)
نگاهی به فیلم «هلن» ساخته علی اکبر ثقفی
عقبگرد به کلیشههای سالهای دور
هامون رشیدیان
«هلن» سومین ساخته علی اکبر ثقفی است که همزمان با اکران سینماهای کشور در سینما ساحل اصفهان به روی پرده رفته است. ثفقی بعد از وقفهای ۱۶ ساله از آخرین فیلمش بار دیگر به سینما باز گشته است. متاسفانه این وقفه ۱۶ ساله نه تنها کمکی به ثقفی نکرده است بلکه باعث شده فیلمش فرسنگها از واقعیتهای جامعه به دور باشد. فیلم جدید ثقفی چیزی جز یک فیلم کاملاً سطحی با داستان کلیشهای نیست و کارگردانی و فیلمنامه به هیچ عنوان حرفی برای گفتن در سینمای ایران ندارد.
فیلم اجتماعی
ثقفی قصد داشته تا یک فیلم اجتماعی بسازد اما از مختصات ساختاری فیلم هلن مشخص است که ثقفی نتوانسته به هدف نهاییاش برسد چرا که فیلمنامه و عقبتر از آن طرح این فیلم کاملاً مبتدیانه است و انگار ثقفی این فیلم را بر اساس یک طرح سردستی به فیلم تبدیل کرده است، از آنجایی که هلن سومین فیلم ثقفی است و دو فیلم قبلی این فیلمساز که مربوط به شانزده سال پیش ست و اساساً فیلمهای مهمی هم نیستند، پیش بینی میشد که این فیلم برای ثقفی حرکتی رو به جلو باشد، اما فیلم هلن به دلیل بی اساس بودنِ پایهی قصه و مهمتر از آن بی دوام بودنِ درام نمیتواند حتی یک فیلم متوسط باشد.
داستان
فیلم داستان دختری است که با خانوادهاش دچار چالشهایی میشود. او میخواهد با اشکان ازدواج کند و به ایتالیا برود اما خانوادهاش با این کار مخالفند. اگر این فیلم شانزده سال پیش ساخته میشد شاید میتوانست حداقل در گیشه موفقیتی نسبی به دست بیاورد اما هلن به هیج عنوان فیلمی در حد اندازههای سال ۹۵ نیست. نام فیلم بر اساس شخصیت دختر فیلم انتخاب شده و اساساً فیلمساز باید به هلن بپردازد اما از زمانی که مادر هلن به قصه میآید، سمت و سوی قصه به طرف مادر میرود و فیلمساز هلن را فراموش میکند. از سوی دیگر کاراکتری در فیلم وجود دارد به نام بابی که کارکردش در قصه اصلاً مشخص نیست. اگر فکر میکنید بابی قهرمان قصه است به شدت اشتباه میکنید بابی بیش از اینکه بخواهد قهرمان یا شخصیت باشد شباهت به یک لمپن دارد که دیالوگهای از دهانش گندهتر میگوید، کاربرد این کاراکترسطحی برای فیلم چیست؟ گرفتن پاسپورت برای اشکان و هلن یا خانه پیدا کردن برای هلن و مادرش؟ یا هیچکدام؟
فیلمبرداری تلویزیونی
قابهایی که در فیلم دیده میشود به شدت تلویزیونیاند به طوری که احساس میشود اندازهی قابها یا حرکات دوربین متوازن با پردهی سینما نمیباشد. حتی در تدوین، اتصال نماها یا سکانسها بی منطق به نظر میرسد و از سوی دیگر تداومی در ریتم دیده نمیشود کات خوردنهای زودهنگام یا دیرهنگام، از ضعفهای اساسی در تدوین این فیلم است به این دلیل که آن تأثیر دراماتیکی که میبایست در نماها وجود داشته باشد احساس نمیشود. در نهایت باید گفت فیلم هلن فیلمی به شدت کلیشهای است آنهم کلیشههای ۲۰ سال پیش نه کلیشههای امروزی.