سینما پوست کلفت میخواهد
دامون رشیدزاده
بهمن فرمان آرا در ۷۵ سالگی همچنان فعال و پر جنب و جوش است. شاید دیگر به اندازه گذشته حال و حوصله نداشته باشد اما او از بسیاری از هم سن و سالهایش فعالتر و زنده دل تر است. فرمان آرا بخش مهمی از سینمای ایران است. هر چند تعداد آثار او کمتر از بسیاری از هم عصرانش است اما تک تک فیلمهای او جریان ساز بوده است. در یک روز گرم از آخرین روزهای بهار فرصتی دست داد تا با این استاد شیرین سخن به گفت و گو بنشینیم. بهمن فرمان آرا نیازی به معرفی ندارد اما اگر بخواهیم خلاصهای از فعالیتهای او ذکر کنیم باید بگوییم او فارغ التحصیل دانشگاه کالیفرنیای جنوبی USC، از معتبرترین دانشگاههای سینمایی جهان است. او با افرادی همچون جورج لوکاس (کارگردان سرشناس جهان) هم کلاس بوده و به عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار در ساخت فیلمهایی همچون باغ وحش شیشهای (پل نیومن)، مادام سوزاتسکا (جان شلزینجر)، رادیو حرف (الیور استون)، سقوط امپراتوری آمریکا (دنیس آرکند)، آخرین وسوسه مسیح (مارتین اسکورسیزی)، خانم و آقای بریج (جیمز آیوری)، تردستان (استیون فریرز)، لیولو (ژان کلودلوزان) همکاری داشته است. شازده احتجاب، بوی کافور عطر یاس، خانهای روی آب، یک بوس کوچولو و خاک آشنا از معروفترین فیلمهای او هستند که همواره با تحسین منتقدین روبرو شدهاند.
*کار کردن در ۷۵ سالگی چگونه است؟
گاهی دوستانم می گویند ۷۵ سالت است به جای ای همه تلاش کمی استراحت کن. اما زمانی که در یکی از کارها به شدت مریض شدم، به من ثابت شد واقعاً باید کار کنم تا دلیلی داشته باشم که صبح از خواب بیدار شوم. دیدم فقط به انگیزه کار، میتوانم ادامه حیات دهم. گرفتاری مالی ندارم، زندگیام خوب است اما اگر کار نکنم، هیچ انگیزهای ندارم که صبح از خواب بیدار شوم.
*شما یکی از معدود فیلمسازانی هستید که از اقتباس در کارهایتان زیاد استفاده کردهاید، اما امروزه این اتفاق کمتر رخ میدهد به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟
در یک کلام تهیه کننده! چون او میگوید سر و ته داستان را عوض کن! چرا به نویسنده داستان پول بدهیم؟! بارها و بارها این جمله را شنیدهام. چرا میخواهی به فلانی پول بدهی! به جای پول دادن دستی به سر و گوش متن بکش تا فیلم را بسازیم. من متعلق به نسلی هستم که تلویزیون نبود و رادیو سه ساعت در شبانه روز برنامه داشت. دریچه من به دنیا از طریق خواندن بود. تا ۱۶ سالگی آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان را خوانده بودم، چون تفریحمان همین بود اما الان اینگونه نیست. دنیای بسیاری از آدمها به موبایل خلاصه شده. من همچنان از خواندن لذت میبرم و هیچ چیز مانند خواندن یک اثر خوب حالم را جا نمیآورد. بارها گفتهام داستانهای بسیار خوبی هست که خود من به هنگام خواندنشان، ذهنم با آنها میرود و علاقه مند به ساخت آنها میشوم ولی میبینم هیچ کس سراغی از این آثار نمیگیرد. هیچ کس به اندازه کافی نمیخواند. با این حال من هر بار داستان خوبی ببینم سعی میکنم امتیاز ساختش را از نویسنده بخرم تا بعداً دستم برای فیلم ساختن پر باشد.
*حالا که بحث اقتباس شد بگویید چه کارهای جدیدی را بر مبنای اقتباس در دست ساخت دارید؟
در حال حاضر فیلمنامهای اقتباسی از «زندگی «فروغ» را در دست دارم که امیدوارم بتوانم آن را بسازم. حقوق یکی از کتابهای اسماعیل فصیح را خریدهام «داستان جاوید» که ۲۴ اپیزود میشود و برای نمایش خانگی است. اگر شرایط فراهم شود، آن را هم میسازم. زمانی میخواستم با اقتباس از آن، یک فیلم سینمایی بسازم ولی حجم داستان برای یک فیلم سینمایی زیاد است. دیگر نه سینماها طرفدار فیلمهای سه چهار ساعته هستند و نه تماشاگران. برای همین بهتر دیدم تا این اثر را در قالب سریال عرضه کنم. این روزها سریالها نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان طرفداران بسیاری دارد.
*خودتان طرفدار سریال خاصی هستید؟
سریال بازی تاج و تخت را دنبال میکنم که سریال بسیار خوبی است. همچنین سریال «خانه پوشالی» هم با بازی کوین اسپیسی و کارگردانی جمعی از بهترین کارگردانهای دنیا اثر بسیار خوب و متفاوتی است. گرچه قبلتر در سینما، تگگویی با دوربین را داشتیم ولی با این سریال، این نوع شیوه بیانی یک نوآوری در تلویزیون به حساب میآید و بر آن تاکید شده تا مخاطب را درگیر شخصیت کند.
*هر چند سریالهای اروپایی و آمریکایی طرفداران زیادی دارد اما خیلی از مردم ما در حال حاضر سریالهای ضعیف ترکیهای را دنبال میکنند. چرا سریالهای داخلی نمیتواند مردم را جذب کند؟
اگر مردم جِم تی وی و من وتو را تماشا میکنند، از بیکفایتی مدیران داخلی است. همه ترجیح میدهند زندگی خودشان را در تلویزیون ببینند، نه سلطان ترکیه را. خب وقتی نیاز مردم از صداوسیما تأمین نشود، معلوم است فیلمهای آنها پررنگتر میشود. اگر به دنبال جذب مخاطب هستیم باید سریالهای باورپذیر بسازیم.
*شما آثار مهمی را در خارج از ایران تهیه کردهاید، همچنین در ساخت فیلمهای درخشانی سرمایه گذاری کردهاید. اما در فیلمهایی که در ایران ساختهاید کمتر تهیه کننده آثار خودتان بودهاید؟
تجربه من در تجارت سینما نشان داده اگر شما نتوانید داستان خود را به دو نفر بفروشید به دیگران هم نمیتوانید بفروشید. به همین دلیل هم من اول سعی میکنم کارم را به دیگران بفروشم اگر مشتری پیدا نشد خودم میسازم (میخندد) البته در هر حالت من تهیه کننده کارهایم هستم آنهم به این دلیل که کنترل هنری کار دستم باشد یعنی این گونه نیست کسی بخواهد کارم را تهیه کند و بعد در انتخاب هنرپیشه و دیگر عوامل اعمال نظر کند. هرگز چنین نبوده و نخواهد بود. بنابراین سرمایه گذار حضور دارد اما تصمیم تمام امور با من است. همیشه هم کسانی هستند که به سرمایه گذاری علاقه مند باشند و به این شیوه کار کنیم.
*این کار به نظرتان کمی دیکتاتوری نیست؟
نه!(میخندد) وظیفه سرمایه گذار تنها تهیه سرمایه است اما وظیفه تهیه کننده هماهنگی همه امور ساخت فیلم است. من بیشتر از سرمایه گذار در کارهایم استفاده میکنم. من برای ساخت کارهایم برنامه ریزی دقیقی دارم. همیشه خودم نیم ساعت قبل از عوامل در سر کار حاضر هستم و همه چیز را بررسی میکنم. برای همین در زمان ساخت فیلم همه چیز طبق برنامه پیش میرود. این کار به شدت از تنش و استرس پشت صحنه میکاهد و باعث میشود کار برای همه لذت بخش باشد. در کنار این، بحث پرداخت دستمزدها هم برای من بسیار مهم است. به هیچ عنوان دوست ندارم عواملم دستمزد خود را دیر دریافت کنند. اگر گذشته کاری مرا هم ببینید، حتی یک نفر را پیدا نمیکنید که بگوید با من کار کرده و دستمزد نگرفته است. یعنی این انضباط کاری وجود دارد. به مقام و منزلت حرفهای اعضای گروهم که همگی حرفهای هستند، کاری ندارم ولی به هر حال به دستمزدشان نیاز دارند. ممکن است من برای زندگی روزمرهام این پول را لازم نداشته باشم ولی خیلی از اعضای گروهی که با هم کار میکنیم، باید برای گذران زندگی دستمزدشان را بگیرند. اصلاً چه دلیلی دارد که افراد کار کنند و پول نگیرند؟!. مثلاً در فیلم قبلیام، چندین نفر از جمله خود من دستمزدشان پرداخت نشد با اینکه از اول طی کردم که باید دستمزد همه پرداخت شود.
* به نسل جدید سینما چقدر اعتقاد دارید؟
ما در نسل حاضر فیلم سازان بسیار خوبی داریم. اصغر فرهادی یکی از افرادی است که موفق شده نام سینمای ایران را در جهان بلند آوازه کند. باید بگویم بی نهایت استعداد جوان داریم. بعد از دیدن فیلم «ابد و یک روز» خودم با سعید روستایی تماس گرفتم و به او تبریک گفتم. تمام این جوانها آینده سینمای ما هستند.
توصیهای به جوانها دارید؟
توصیهای که همیشه به جوانها میکنم این است که اگر پوستتان کلفت نیست هرچقدر هم که استعداد داشته باشید، به درد این کار نمیخورید. سینما پوست کلفت میخواهد. در سینما کسی به شما کمک نمیکند پس برای موفقیت باید به خودتان اتکا کنید.
*کلام آخر
در آخر دوست دارم یادی کنم از دوست خوبم زاون قوکاسیان که یکی از سرمایههای اصفهان بود. جای او در اصفهان همیشه خالی است. همچنین باید یادی کنم از عباس (کیارستمی) که غم نبودنش همچنان آزارم میدهد.