نامههای غلامحسین ساعدی
مریم قاسمی
«انتشار نامهها و نوشتههایی از اینگونه، آنهم در سرزمین ما، همیشه همراه با دودلی بوده است. هیچیک از ما تمایلی به انتشار نامههای عاشقانهمان نداریم. شاید بسیاری از ما تمایلی به انتشار نامههای خانوادگیمان هم نداشته باشیم. همه ما نوشتههایی، در جایی دور از دسترس دیگران داریم که نمیخواهیم کسی آنها را ببیند. نامههای این کتاب بخشی از زندگی یکی از بزرگترین نویسندگان این سرزمین و در نتیجه بخشی از تاریخ ادبیات معاصر ماست. از سوی دیگر این نامهها بخش بسیار خصوصی زندگی یک انسان به نام غلامحسین ساعدی است و ناشر در تردید میان این دو نکته. طاهره و غلامحسین هرگز به هم نرسیدهاند و این عشق، بیوصل پایان یافته است. غم فراق و اندوه عشق تا زمانی که در جهان خاکی بودهاند همراهشان بوده است. شاید این کتاب بهانه و دلیلی شود تا آندو در جهانی دیگر یا زندگیای دیگر به هم برسند.، شاید هم مرهمی باشد بر اندوه عشق غلامحسین و راز پنهان طاهره، شاید…»
نوشته اخیر بخشی از مقدمه کتاب «طاهره، طاهره عزیزم (نامههای غلامحسین ساعدی به طاهره کوزهگرانی) است. غلامحسین ساعدی ( زاده ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشته ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس)با نام مستعار گوهر مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز مینوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامهنویسان زبان فارسی در روزگار خود به شمار میرفت. نخستین نوشتههای ساعدی در سال ۱۳۳۲ منتشر شد و چند سال بعد با «چوببهدستهای ورزیل» و پنج نمایشنامه درباره انقلاب مشروطه نام او در ردیف نمایشنامهنویسان مهم ایران قرار گرفت. ساعدی با چوببهدستهای ورزیل، بهترین بابای دنیا، تکنگاری اهل هوا، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، پرواربندان، دیکته و زاویه و آی باکلاه! آی بیکلاه، و چندین نمایشنامه دیگری که نوشت، وارد دنیای تئاتر ایران شد. سه فیلم براساس فیلمنامههای ساعدی ساخته شدهاست: گاو و دایره مینا با کارگردانی داریوش مهرجویی، و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر تقوایی.
درباره هویت طاهره کوزهگرانی چیزی نمیدانیم. شناخت ما از او محدود است به مقدمه کتاب و خود نامهها که گواه هجران و عشق ساعدی است به او؛ به طوری که در یکی از نامههایش در تمام چند صفحه فقط نام او را نوشته است؛ طاهره، طاهره، طاهره و … .