مسئولان باید مردم را با موسیقی ایرانی آشتی دهند
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2017/09/محوری-1-780x405.jpg)
وحید صادقی
فاطمه فریدیزاده مدرس موسیقی دانشگاه هنر تهران گفت: موسیقی نماد فرهنگ و هنر جامعه است و مسئولان باید برای جذب مردم به سمت هنر اصیل کشور موسیقیهای مطلوب و با کیفیت را به گوش مخاطبان برسانند تا آنها با موسیقی ایرانی آشتی کنند.
به جرأت میتوان گفت موسیقی تنها هنری است که تمام افراد جامعه در طول روز به صورتهای مختلف با آن سر و کار دارند، از شنیدن صدای پرندگان گرفته تا آواز خواندن مردم زیر دوش حمام و درآمدن نواهای مختلف با انگشتان روی میز و…
با این وجود و شنیده شدن اصوات بسیار گوناگونی که در قالب موسیقی هرروزه به گوش انسان میخورد، باید به محدودیتهایی که سد راه رشد این هنر والا میشود هم توجه کرد؛ محدودیتهایی که بیش از مردان گریبانگیر بانوان ایرانی شده است.
فاطمه فریدی زاده، کارشناس ارشد نوازندگی ساز ایرانی از دانشگاه هنر تهران، مدرس دانشگاه هنر تهران و دانشگاه فرهنگ و هنر اصفهان بوده که درحاشیه اجرای موسیقی و نشست تحلیل و بررسی «لالایی مادران» در هنرسرای خورشید سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان پیرامون چالشهای موجود در مسیر کاری موسیقی بانوان با وی گفتوگویی داشتیم که با هم میخوانیم:
از اجرای لالایی خودتان شروع کنید؛ برای این نشست و اجرای زنده چقدر زمان گذاشتید؟
ما برای این اجرا حدود ۶ ماه تمرین داشتیم و سرانجام ۲ قطعه «در قفس» و «ترانه دشتی» از استاد ابوالحسن صبا، «خزان» استاد حسن علیزاده و یک قطعه لالایی که خودم براساس لالاییهای قدیمی ملودی آن را ساخته و تنظیم کرده بودم در این مراسم نواخته شد.
گروه نوازندگان هم شامل خانمها مهسا نساج پور، دلآرام شهبازی، الهه میراحمدی، آرزو بابایی، فرنوش کرمانشاهیان، فاطمه فریدیزاده و به سرپرستی خودم بودند.
شما به عنوان مدرس موسیقی در دانشگاه، قادرید برای موسیقی بانوان چارچوب و معیاری ارائه دهید که بشود گفت بانوان با این شرایط قادرند در زمینه موسیقایی براحتی فعالیت کنند؛ اصلاً میتوان تعریف درستی از موسیقی بانوان ارائه داد؟
به نظر من موسیقی اصلاً خانم و آقا و جنسیت ندارد چراکه موسیقی یکی از برترین هنرهاست و شامل بانوان یا مردان نمیشود اما متاسفانه این امری است که توسط جامعه به ما تحمیل شده و مجبوریم در قاب جدایی بانوان از آقایان قرار گیریم.
آیا میتوان گفت بانوان به خاطر دارا بودن ظرافتهای روحی که در وجودشان هست، بیشتر از مردان در ارتباط گیری با هنر موسیقی و بروز و نمایش آن موفقاند؟
موسیقی و هنر براساس توانایی هر فرد متفاوت است، هر انسانی متناسب با توانایی که دارد ارزش پیدا خواهد کرد و تفاوتی در خانم یا آقا بودن او وجود ندارد و نمیتوان جنسیت را در این مقوله پررنگ کرد.
حتی نمیتوان گفت خانمها به خاطر روحیه لطیفشان ارتباط بیشتری با موسیقی میگیرند و شاید بتوان اینگونه گفت که خانمها نحوه بیانشان متفاوت است؛ درست مانند هر چیز دیگری که اگر توسط یک خانم مطرح شود ممکن است با بیان یک مرد متفاوت باشد وگرنه در اصل موضوع هیچ تفاوتی وجود ندارد.
درحال حاضر وضعیت موسیقی بانوان چگونه است؟
وضعیت موسیقی بانوان اسفبار و برخورد اجتماع و مسئولان با این مقوله بسیار ناخوشایند است؛ با وجود اینکه موسیقی یک هنر انسانی بوده و پیامی جز عشق و دوستی و محبت نداشته و ساز هم تنها وسیلهای برای بیان این احساسات و هنر و نمایانگر تلاشهای متمادی اوست و برخلاف شرع و قانون و عرف هم نیست اما دیدگاه خوبی هم در این زمینه مطرح نیست.
من از دست اندرکاران و مسئولان خواهشمندم در اجراها و کنسرتهای بانوان حضور پیدا کنند تا حداقل دیدشان نسبت به این مسئله تغییر یابد و از نزدیک ببیند چه اتفاقی میافتد چرا که هیچ اتفاقی جز پدید آمدن لحظات خوب و پاک و صمیمانه رخ نمیدهد.
البته در مقایسه با سیاست گذاریهایی که در این زمینه میشود مردم دید نسبتاً بهتری به این مقوله دارند و اگر اطلاع رسانی شود حتماً استقبال میشود؛ اما متاسفانه با وجود عدم اطلاع رسانیها، جلوگیری از تهیه پوستر و بروشوری که نام نوازندگان بانو روی آن نوشته شده و با نام نشست تحلیل و بررسی اطلاع رسانی میشود، این استقبال کمتر است.
شما فکر نمیکنید امروزه موسیقی بیش از اینکه کاری فرهنگی و هنری محسوب شود رنگ سیاسی به خود گرفته و همین امر مشکلات اجرای زنده را دو چندان کرده؛ البته برای خانمها خیلی بیشتر از دوچندان؟
خیر موسیقی رنگ سیاسی پیدا نکرده اتفاقاً موسیقی هنر است و ربطی به سیاست ندارد منتها سیاست گذاریهایی که در این زمینه میشود آن را به سمت جایی برده که با ترس و لرز با آن برخورد شود وگرنه موسیقی به عنوان یک هنر ربطی به سیاست و کارهای سیاسی ندارد.
موسیقی نمایانگر هنر و فرهنگ هر جامعه است و اگر موسیقی را از یک جامعه حذف کنید آنرا با فقر روبهرو خواهید کرد و نیمی از نوازندگان و موسیقیدانان که بانو هستند نیز جزو فرهنگ و هنر آن جامعه بوده و اگر آن را محدود کنید جامعه فقیرتر خواهد شد.
مساله دیده نشدن بانوان در موسیقی بیشتر از سمت مسئولان و سیاستگذاریهاست یا از کم کاری و کنارهگیری خود بانوان به خاطر مشکلاتی که در اسن مسیر وجود دارد؟
بانوان در زمینه موسیقی کنارهگیری نکردند و اتفاقاً بسیار مشتاقانه و جدی در این حوزه فعالیت میکنند لذا خانمها بیانگیزه و غیرفعال نیستند اما با شرایط موجود موسیقیدانان بانو محدود میشوند و به آنها اجازه داده نمیشود هنرشان را ابراز کنند.
خانمها در مقایسه با مردان بدون هیچ چشم داشتی تلاش میکنند هرچند آقایان هم در برگزاری کنسرت و اجراهای خود با مشکلات فراوانی مواجه هستند و درآمد چندانی از این راه ندارند اما حداقل دیده میشوند اما بانوان در ازای فعالیت خود هیچ چیزی دریافت نخواهند کرد؛ حتی یک پوستر که اسامی نوازندگان و سرپرست گروه در آن نوشته شود ولی بازهم دست از فعالیت خود نمیکشند و این بسیار ارزشمند است.
با وجود این شرایط سختی که در زمینه فعالیت موسیقایی بانوان وجود دارد، به نظر شما راه برون رفت از این وضعیت و اعتلا بخشیدن بیشتر به فعالیت بانوان چیست؟
خوشبختانه بانوان روز به روز بیشتر خود را تقویت میکنند و در این زمینه متبحرتر میشوند و کم نیستند بانوانی که از برخی مردان در ردههای خودشان هم توانمندتر باشند و این تلاش هم هرروز بیشتر میشود؛ اما این مسئولان هستند که باید نحوه برخوردشان را تغییر دهند و اجازه دهند خانمها هم هنرشان را به نمایش بگذارند.
ما از مقطع هنرستان تا کارشناسی ارشد در دانشگاههای دولتی، آزاد، علمی کاربردی و … تدریس رشته موسیقی را پذیرفتهایم و تعداد بسیاری به طور کاملاً قانونی در این رشته مشغول به تحصیل هستند و در ادامه این پروسه افراد بسیاری که تعداد بالایی هم بانو هستند از این رشته فارغ التحصیل میشوند و این مساله با نتیجهای که ممنوعیت کار بانوان است، در تناقض است.
زمانی که ما تحصیل بانوان از هنرستان تا دانشگاه را پذیرفتیم چرا باید پس از فارغ التحصیلی به آنها اجازه کار ندهیم؟ متاسفانه این تناقض هم از طرف بانوان و به خاطر کم کاری یا کناره گیری آنها نیست بلکه از طرف مسئولان است و باید به موسیقی زیباتر نگاه کرد.
در این حالت قشر جوان جامعه به سمت موسیقی مبتذل خواهد رفت؛ هرچند موسیقی مبتذل و غیرمبتذل ندارد اما میتوان موسیقی مبتذل را موسیقی دانست که ارزش هنری ندارد، کیفیت بسیار پایینی دارد و تنها یک سری هجویات است که درحال شیوع هم هست.
اگر مسئولان برای فرهنگ و هنر جامعه ارزش قائل هستند و به دنبال جذب مردم به سمت آثار باارزشاند باید این هنر را گسترش و اعتلا بخشند تا افرادی جوانتر به سمت موسیقیهایی که نه دارای شعر و نه دارای موسیقی درستی است، نروند و با موسیقی خودمان آشتی کنند.
فاصلهای که بین موسیقی سنتی یا همان موسیقی ایرانی با موسیقیهای غربی که از فرهنگ اصلی ما دور بوده و سبکهای جدیدی که اخیراً وارد دنیای موسیقی شده و هیچ معنا و مفهومی نداشته و حتی به لحاظ زیبایی شناختی هم چندان جالب توجه نیست و شاید بتوان لفظ مبتذل را برای آنها به کار برد، افتاده؛ نشات گرفته از کجاست؟
نمیتوان هر موسیقی را مبتذل دانست، هر کشور برای خودش دارای موسیقی خاص و فاخر است و منظور من از موسیقی مبتذل موسیقی بیکیفیت بوده که در آن هنر موسیقی از جمله ریتم، فواصل و غیره بیان نمیشود یا در سطح بسیار پایینی وجود دارد، علم موسیقایی در آن دیده نمیشود، اشعار نامناسبی دارد و از نظر من موسیقی که ارزش شنیدن ندارد.
اگر موسیقی ما از طریق اجراهای متعدد، کنسرتها، صدا و سیما و … به گوش مردم نرسد جوانان و کودکان از طرق دیگر همچون ماهواره موسیقیهای نامناسب و کم کیفیت را میشنوند و شاید جذب آنها شده و با فرهنگ خودشان غریبه شوند.
از پیشکسوتان و سالمندان جامعه بیشتر شنیده میشود که در قدیم موسیقی به میزان کنونی تخصصی و تئوری و آکادمیک نبود و اکثر مردم به صورت تجربی علم موسیقی را حتی در سطح متوسط فرا میگرفتند و اگر صوتی شنیده میشد قادر به تشخیص ریتم و دیگر عناصر موسیقایی آن بودند، میتوان این مساله را به دید نقطعه ضعفی نگاه کرد که تخصصی شدن موسیقی مردم را حتی از فهم حداقلی دانش موسیقی دور کرده؟
خیر، موسیقی باید تخصصی شود اما سلیقه مردم به دلیل مشکلاتی که مطرح شد تغییر کرده و میتوان گفت بخشی از مردم سطح سلیقهشان پایین آمده است نه اینکه تخصصی شدن موسیقی علت این مساله باشد چراکه موسیقی هم مانند دیگر علوم نیاز به رشد و پیشرفت دارد.
اگر موسیقی خوب و با کیفیت در جامعه پخش شود سبب میشود سطح سلیقه عمومی مردم بالا رود اما اگر موسیقی خوبی به گوششان نرسد هرچیز دم دستی را گوش خواهند کرد لذا سطح سلیقهشان هم پایین خواهد آمد و از موسیقی اصیل و هنری دور خواهند شد.
علت اینکه لالایی را برای اجرا و بررسی انتخاب کردید، چه بود؟
لالایی یک نجوای آرامبخش است که مادران برای آرام کردن فرزندانشان میخواندند و اگر موسیقی را از لالایی بگیرید دیگر معنا نخواهد داشت و نقش موسیقی در متن را نشان میدهد.
من تحقیقات بسیاری در زمینه موسیقی داشتم که از دوران جنینی تأثیر شگرفی در رشد جنین داشته و بعد از به دنیا آمدن در به وجود آمدن احساس امنیت و آرامش داشته باشد و حتی در بزرگسالی به لحاظ عاطفی به رشد برسد و حتی استعدادهای ریاضی و غیره که هرکدام چه تاثیری از موسیقی گرفته است.
لالایی هم شعری است که شاید بتوان متن را از آن گرفت و صرفاً با ریتم “لالا لالا” را خواند اما اگر موسیقی را از آن حذف کنیم هیچ چیز باعنوان لالایی باقی نمیماند لذا به هیچ وجه نمیتوان موسیقی را از آن گرفت و این یکی از معدود هنرهایی است که از بچگی و نوزادی در گوش خوانده میشود و از همان ابتدا با فرهنگ و آداب و رسوم منطقه خود از طریق موسیقی آشنا میشود و دراصل هم مادر با خواندن لالایی درحال آموزش نوا به فرزند خود است.
در کنار این دلایل تحلیل و بررسی لالایی بهانهای برای اجرای گروه نوازندگی بانوان شد وگرنه لالایی برای خود میتواند چندین نشست داشته باشد که به صورت تخصصیتر بررسی شود.