فصل ناامیدی
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2017/09/اصلی-18-780x405.jpg)
دامون رشیدزاده
فصل دوم سریال شهرزاد به روزهای آخر خود نزدیک میشود. گفته میشود این سریال پر مخاطب فصل سومی هم خواهد داشت اما هنوز زمان پخش فصل سوم و بازیگران آن مشخص نشدهاند. به بهانه روزهای پایانی فصل دوم این سریال در این گزارش نگاهی خواهیم داشت به فصل دوم سریال پرمخاطب «شهرزاد».
فصل اول سریال موفق «شهرزاد» با مرگ بزرگ آقا با بازی درخشان علی نصیریان به پایان رسید. بعد از حذف این شخصیت تاثیرگذار سریال قابل پیشبینی بود که به این راحتیها کسی نمیتواند جای این شخصیت را پر کند. حسن فتحی و گروهش برای پر کردن جای خالی علی نصیریان دو بازیگر سرشناس را به سریال اضافه کردند. رؤیا نونهالی در نقش خواهر بزرگ آقا و رضا کیانیان در نقش برادر بهبودی یکی از رقبای بزرگ آقا که در فصل اول کشته شد. این دو بازیگر توانا قرار بود جای خالی بزرگترین آنتاگونیست داستان را پر کنند اما در عمل بر خلاف شخصیت چند لایه بزرگ آقا این دو شخصیت آنچنان دم دستی پردازش شده بودند که حتی بازی خوب رؤیا نونهالی و رضا کیانیان هم نتوانست از ضعفهای آن بکاهد.
بزرگ آقا شخصیتی خاکستری بود. خاکستری اصطلاحی است که به شخصیتهای مابین سیاه و سفید اطلاق میشود این یعنی اینکه این گونه شخصیتها جایی در بین شخصیتهای خوب و بد قرار میگیرند و نمیتوان آنها را صرفاً شخصیت بد و سیاه و یا شخصیتی پاک و سفید دانست. هر چند وجوه سیاه شخصیت بزرگ آقا در بسیاری مواقع به سبب داستان غالب بود اما علی نصیریان با چنان استادیای وجوه دیگر شخصیت بزرگ آقا را به تصویر میکشید که مخاطبان سختگیر هم گاهی حق را به بزرگ آقا میدادند. البته باید گفت چندلایگی شخصیت پردازی بزرگ آقا باعث شده بود دست استاد نصیریان برای بازی باز باشد اما در مقابل رؤیا نونهالی و رضا کیانیان به هیچ عنوان چنین ابزاری را در دست ندارند.
رؤیا نونهالی
رؤیا نونهالی در این سریال محکم وارد میشود اما به مرور دچار نوعی انفعال میشود به گونهای که از یک شخصیت اصلی محکم و تاثیرگذار به شخصیتی حاشیهای تبدیل میشود. بلقیس خاتون دیوانسالار گوشهای از اقتدار شخصیت بزرگ آقا را در خود ندارد و این حد از تفاوت آنهم برای کسی که حالا جانشین برادر مرحوم و مقتدرش شده است جای تعجب دارد. نونهالی در قسمتهای اول چندین رقیب را از میدان به در میکند و قباد را زیر پر و بال میگیرد اما از اینجای قصه به بعد تقریباً کارایی مهمی برای این شخصیت در نظر گرفته نشده است.
رضا کیانیان
از سوی دیگر رضا کیانیان در نقش شاپور بهبودی قرار است شخصیت مرموز و رقیب خطرناک خانواده دیوانسالار باشد اما در عمل بزله گویی های بی مورد و یا رفتارهای عجیب این شخصیت (به عنوان مثال در قسمت چهارم و کشتن دو تن از زیردستانش) آنچنان مصنوعی و پرداخت نشده است که این شخصیت مخوف داستان را در حد یک احمق دیوانه نزول میدهد. اینطور به نظر میرسد که هرقدر نویسندگان برای شخصیتهای قسمت اول وقت صرف کردهاند در قسمت دوم شخصیتها بدون کمترین وقتی طراحی شدهاند. شاپور بهبودی در همان اولین قسمتهای حضور کل زندگی و دلایل رفتارهایش را در منولوگ هایی بی ربط عنوان میکند. در حالی که ما هیچگاه واقعیتهای عشق مرموز بزرگ آقا را نفهمیددیم و این شخصیت در حالی درگذشت که رازهای مهمی درباره او همچنان باز نشده باقی ماند.
فصل سوم
این ضعف در شخصیتهای جدید و همچنین کشدار بودن قسمتهای ابتدایی و رفتارهای لوس شخصیت فرهاد دماوندی با بازی مصطفی زمانی از بزرگترین نقاط ضعف داستان تا به اینجا بوده است. در کنار اینها حرفهای گل درشت سیاسی سریال هم بر خلاف فصل اول به گونهای بوده که سریال را از یک درام جنایی عاشقانه به سریالهای سیاسی تلویزیونی نزدیک کرده است. هر چند با تمام ضعفها همچنان سریال شهرزاد یک سر و گردان بالاتر از دیگر رقبای خود است اما ما به عنوان مخاطب شهرزاد را به فصل اول خودش مقایسه میکنیم و حسن فتحی با بالا بردن سطح توقع مردم در فصل اول نمیتواند فصل دوم را در سطحی پایینتر عرضه کند و انتظار تعریف و تمجید داشته باشد. امیدواریم فصل سوم همانند فصل اول فصلی فکرشده و جذاب باشد.