بررسی تاریخی روند شکل گیری مطبوعات در ایران
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2017/10/اصلی2-8-780x405.jpg)
فاطمه زینلیان
روزنامه؛ تا کنون شده است در مورد معنی این کلمه از خود سؤال پرسیده باشید؟ اینکه این واژه از کی و کجا در سرزمین ما معنا پیدا کرده وچه سیاستی را در ابتدای امر دنبال میکرد؟ چگونه به اوج شکوفایی خود رسید؟ واکنون چه جایگاهی دارد؟
این روزهای پاییزی برای جامعه خبرنگاری و اهالی رسانه روزهای مهمی است، روزهای برپایی نمایشگاه مطبوعات، روزهای روزنامه ومجله وهر آنچه که بر صفحه کاغذ واکنون در محیط مجازی نوشته وگذاشته میشود تا مردم از آنچه که در جهان پیرامونشان اتفاق می افتد با خبر باشند.
دانستن این موضوع که روزنامه در ایران چگونه شکل گرفت داستان جذابی است که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
سالها پیش از تولید روزنامه در ایران یعنی زمانی در حدود ۳۰۰ سال پیش از آن، انگلستان انتشار روزنامه وتشویق مردم برای خوانش مطالب ان را شروع کرده بود.
روزنامه در ایران
روزنامه در ایران آغاز کندی داشت چیزی در حدود سالهای حکومت قاجاریان. قاجاریان هر چند که به چپاول واز دست دادن بخشهای مهم سرزمینمان محکوم هستند اما محمد شاه قاجار در سال ۱۲۵۳ قمری به همت میرزا صالح وبعد از سفر فرنگستان طرحی آغاز کرد برای چاپ وتولید روزنامهای در کشور که البته کمتر شبیه روزنامه وبیشتر شبیه مدح نامه بود وچون اسم خاصی برایان در نظر گرفته نشده بود به «کاغذ اخبار» معروف شد، این شبیه نمای روزنامه، ماهنامهای بود که بیشتر از دوصفحه گنجایش انتشار نداشت، دوصفحه که در شماره اول خود ودر صفحه اولان بیش از نیمی از صفحه صفات والفاظ تشریفاتی در وصف پادشاه وقت را به همراه داشت وقیمتی بسیار بالا وسنگین برایان در نظر گرفته شده بود مبلغی برابر با هفت کیلو ونیم نان که مسلماً برای مردم کوچه وبازار بسیار گران محسوب میشد. هم این موضوع وهم سانسور شدید مطبوعاتی عاملی مؤثر برای شکست کاغذ اخبار بود.
پس از کاغذ اخبار، امیر کبیر روزنامهای تحت عنوان وقایع الاتفاقیه را انتشار داد که حرکتی روبه جلو به شمار میرفت. این روند با افراد دیگر وتا حدود پنجاه روزنامه داخلی وخارجی ادامه یافت.
روزنامه، این واژه قریب گذشته وغریب امروزی، به لطف عوامل انسانی درونی خود سهم به سزایی در تاریخ نگاری و اگاهی رسانی و تشویق وترغیب یا برعکس سکوت وانزوای اتفاقات دنیای اطرافمان دارد.
طمع ورزیهای هیتلر گذشته از رادیو ونقل انسانی، تنها به واسطه روزنامه در بین مردم جهان رد وبدل میشد. جنگهای جهانی والبته تاریخ نگاری وقایع ایران نیز نقش روزنامه را پر رنگتر میکرد.
کیست فراموش کند جمله نگاشته شده «شاه رفت» در روزنامه را که حکم سربند مردم شرکت کننده در تظاهرات ضد طاغوت را داشت. چه کسی میتواند فراموش کند شاه تیتر «خرمشهر ازاد شد» وخوشحالی ناشی از ان را. روزنامه در طی زمان وبا پیشرفت تکنولوژی مانند هر صنعت دیگری تغییرات بزرگی را پشت سر گذاشته، فراز وفرودهایی که گاه موجب رشد وپیشرفت ان وگاه موجب تزلزل جایگاهش گشته.
بنابراین این درگاه فرصت مناسبی است تا بار دیگر نقش و اهمیت رسانه و بهخصوص روزنامه را بدانیم. شاید امروزه غیر از جامعه متخصصین وکتابخوانان و فرهنگیان و علاقهمندان به حوزه سیاست و امور اجتماعی و… کمتر مخاطبانی میل به مطالعه و ازجمله مطالعه روزنامه دارند. متأسفانه در جامعه کتاب بسته ایران امروز، وضعیت بهگونهای است که بخشی از مخاطبان روزنامه در حرفه سبزی فروشی و میوهفروشیاند و بخشی دیگر کدبانوهایی هستند که قدر تمیز نگهداشتن شیشه و امثالهم با روزنامه را بهخوبی میدانند.
اما واقعاً بسامد حضور روزنامه در اجتماع چیست؟ گذشته از این طنز تلخ، روزنامه وسیلهای است مناسب برای بیداری وجدان اجتماعی، برای ترک سنتهای نامناسب، برای تحول و یا تغییر در نظامهای گوناگون، برای رفع پیچیدگی اجتماعی، برای آگاهیرسانی و روشنگری، برای انتقال حرف مسئولین به مردم و بالعکس آن، برای آشنا کردن جامعه با کسانی که در حوزههای مختلف فعالیت دارند بهصورت مصاحبه و گزارش و خلاصه دریک کلام برای «اطلاعرسانی».
رسالت روزنامه
پس رسالت روزنامه بر دو اساس است: ۱-مخاطب را به فکر بیندازد ۲- بحرانهای پیش رو را بدون جبههگیری و بهصورت عادلانه پیشبینی کرده و کمک به یافتن راهحل مناسب کند.
اکنونکه رسالت روزنامه را دانستیم و اهمیت این بار سنگین را بر دوشهایش احساس کردیم کمی بیشتر بیندیشیم و به خودمان واگاهی خودمان اهمیت بیشتری دهیم و بدانیم جامعهای پیشرفت میکند که مردم آگاه و فهیمی داشته باشد.