حبـــابی پُر از هیــچ

عاطفه بازفتی

چندی پیش مجموعه شعر «کلمات تنم را کبود کرده‌اند» سروده «نسرینا رضایی» برنده جایزه «هافز» شد. هدف انجمن هافز در تهران، یافتن قالب‌ها و مختصات و چارچوب‌هایی برای شعرفارسی دهه نود و همچنین معرفی شاعران نوپا به جامعه ادبی است. این مجموعه شعر که از سوی نشــر چشمه به بازار کتاب روانه شده شامل ۳۸ قطعه شعر در قالب سپید است. در ادامه برخی مضامین اصلی شعر نسرینا رضایی را بررسی می‌کنیم.

تنهــایی

هر انسانی به صورت فرد و به عنوان یک موجود مستقل احساسات و عواطف خاصی دارد که او را از دیگران جدا می‌کند اما با این حال برخی احساسات در میان همه آدمیان مشترک هستند مثل حس تنهایی. یکی از مضامین پر رنگ در مجموعه شعر نسرینا رضایی نیز تنهایی است و شاید دلیل آن را بتوانیم در این امر جستجو کنیم که معمولاً هنرمندان و به ویژه شاعران، اغلب روح خود را در معرض دیدگان مخاطب قرار می‌دهند؛ از این‌رو می‌توان نسرینا رضایی را راوی برخی احساسات زیرپوستی جامعه و انسان امروزی دانست زیرا انسان معاصر به شدت احساس تنهایی می‌کند. تنهایی‌ای که ممکن است گاه کسی آن را درک نکند: «هرگز کسی تنهایی‌هایم را درک نکرد» و یا گاهی تنهایی به شکل زنی اندوهگین در شعر رضایی پدیدار می‌گردد: «تنهایی/ زنی است/ که مقابل آینه/ اولین چروک روی صورتش را / کشف می‌کند.»

تنـــاقض

از مهم‌ترین شناسه‌های شعر معاصر فارسی به پارادوکس یا تناقض می‌توان اشاره کرد؛ جالب آنکه تعابیر پارادوکسیکال ابتدا در نثر، شعر و نوشته‌های عرفا نمود پیدا کرد. در سروده‌های نسرینا رضایی استفاده از تعابیری که در ظاهـــر متضاد به نظر می‌رسند سبب شده تا شعر او دلچسب‌تر و زیباتر به نظر برسد، ضمن آنکه ذهــن مخاطب برای دریافت و برقراری رابطه بین واژه‌ها به کنکاش و دقت بیشتری نیاز دارد: «سقوط ایستاده بود/ و به آسمان نگاه می‌کرد» و یا در شعری دیگر می‌خوانیم: «آرزوهایش را/ در حبابی پر از هیچ/ یکی یکی سوزن می‌زند» از بهترین نمونه‌های پارادوکس در مفهوم، می‌توان به این شعر اشاره کرد: «ما مردگانی هستیم/ که رشد می‌کنند/ عاشق می‌شوند/ و مردگانی دیگر را می‌زایند»

تصویرسازی با واژگان

برخی سروده‌های نسرینا رضایی آن‌چنان کوتاه و ساده هستند که به شعر طرح و حتی هایکوهای ژاپنی شبیه و نزدیک می‌شوند. سروده‌هایی که حتی می‌توان آن‌ها را نقاشی کرد زیرا در عین سادگی گویی در یک لحظه اتفاق افتاده‌اند و برشی از زمان هستند: «تنهاست درخت/ چشم به راه کسی مانده/ برای سپردن سایه‌اش» و یا «بغض/ چادر سیاهش را سَر کرده/ پشت به من/ دور می‌شود»

واژه‌هــای محبوب

گاهی شاعران به برخی واژه‌ها تعلق خاطری خاص دارند. در مجموعه شعر «کلمات تنم را کبود کرده‌اند» بیش از همه به واژه‌های «فرمانده، سرباز، ماهی و وجود» برمی‌خوریم که گاهی با مضامین عاشقانه نیز همراه می‌شوند: «تمام مردها را/ جلو گلوله‌ها فرستادی/ فرمانده!/ حالا بگو/ برای پس گرفتن آغوشی/ که تمام وطنم بود/ به کجا لشگر بکشم؟» ویا در ســروده‌ای دیگر این‌گونه می‌خوانیم: «و من حال زنی را دارم/ که دست سربازی بیگانه/ روسری‌اش را از سَرش برداشته»

تشبیه‌های ساده

تشبیه یکی از مهم‌ترین ابزارهای تخیل و شاعری است. مخاطب شعر معاصر معمولاً از شاعر انتظار دارد تا وی تصاویر شعری نو و بکر بسازد. یکی از نقاط ضعف برخی سروده‌های نسرینا رضایی در اولین مجموعه شعرش، استفاده از تشبیهات بسیار ساده و پیش پا افتاده است: «آرام‌تر برقص/ شعله گیسوانت/ خورشید را به عرق کردن واداشته» در این سروده «شعله گیسو» تصویری تکراری و ساده است. در شعری دیگر شاعر با چینش کلمات بر اساس قالب سنتیِ ساختار تشبیه، تمام راه‌های قدرت تخیل و پرواز ذهن مخاطب را سد کرده است: «آدم برفی‌ای هستم/ که/ زیر داغی نگاهت/ از تمام پیکره‌اش/ تنها/ مردمک‌های ملتمسانه‌ای باقی مانده»

با توجه به اینکه مجموعه شعر «کلمات تنم را کبود کرده‌اند» اولین مجموعه ســروده‌های نسرینا رضایی به شمار می‌رود، نشـــان می‌دهد تا آنجا که ممکن بوده شاعر سعی کرده است تا صمیمیت و صداقت را در کلامش حفظ کند و دنیایی را پیش روی خواننده قرار دهد که گویی متکی بر تجربه‌های شخصی خودِ اوست؛ شاعری که تلاش کرده تا مفاهیم را صریح و با زاویه دیدی انسانی بیان کند با این حال گاهی شعرش از نظر فرم و زبان به صیقل خوردن و روانی بیشتری نیاز دارد.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *