فولاد مبارکه سرآمد صنعت ایران است

دامون رشیدزاده

از محمد حسن عرفانیان به عنوان یکی از بنیان گذاران فولاد مبارکه نام برده می‌شود. هر چند او با فروتنی خود را بنیان گذار اصلی این پروژه عظیم نمی‌داند اما فولاد مبارکه با تلاش‌های شبانه روزی او به نتیجه رسید و از مرحله طرح‌های اولیه تبدیل به کارخانه‌ای عظیم شد. عرفانیان اولین مدیرعامل فولاد مبارکه است او موفق شد تقریباً از هیچ یکی از بزرگترین صنایع ایران بعد از انقلاب را به وجود بیاورد که هم اکنون به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای صنعتی بعد از انقلاب شناخته می‌شود. عرفانیان اگر چه امروز پا به سن گذاشته است اما همچنان پر انرژی است و در تک تک کلماتش می‌توان عشق به فولاد مبارکه را دید. عرفانیان با وجود همه بی مهری‌ها فولاد مبارکه را مانند فرزندش دوست دارد و به آن عشق می‌ورزد. در آستانه بیست و پنجمین سالگرد تأسیس شرکت فولاد مبارکه با محمد حسین عرفانیان درباره این شرکت به گفت و گو نشستیم. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت و گوی ما با پایه گذار شرکت فولاد مبارکه است.

چرا و چگونه فولاد مبارکه احداث شد؟

واقعیت این است که طرح ایجاد صنایع فولاد سال‌ها پیش قبل از انقلاب در ایران کلید خورده بود و مطالعات زیادی در این زمینه توسط خارجی‌ها انجام شده بود. اما با وقوع انقلاب اسلامی همه این طرح‌ها رها شد. تقریباً تا سال ۶۰ هیچ کاری برای ایجاد کارخانه فولاد انجام نشده بود. تنها کار انجام شده در آن زمان انتقال کارخانه فولاد از بندرعباس به اصفهان بود. اجرای این پروژه به بنده واگذار شو و من هم بعد از ابلاغ حکم به اصفهان رفتم که کار را شروع کنم. خانواده‌ام هم در مشهد بودند. وزیر با اصرار من قبول کردند که همراه من به اصفهان بیایند و در آنجا من را معرفی کنند. مدام می‌گفتند آنجا امکانات نداریم که شما بمانید ولی من اصرار می‌کردم که باید در همین جا مستقر شوم. در کارخانه هم خبری نبود و فقط انبار تجهیزات را اداره می‌کردند و تنها کارهای مقدماتی انجام می‌دادند. اولین قدمی که برداشتم این بود که تصمیم گرفتم کار اجرایی را شروع کنم و آنها را درگیر کار کنم (البته این تصمیم را تنها چند روز بعد از گرفتن حکم انجام دادم). از گروه مهندسان پرسیدم کجا از همه جا آماده‌تر است که کلنگ کار زده شود؟ گفتند سالنی که بعد از اینکه ورق تولید شد برای صافکاری از آنجا استفاده می‌شود. خواستم نقشه سالن این کارخانه را روی زمین پیاده کنیم. مهندسان به من گفتند حدود ۲۰ روز طول می‌کشد تا آماده شویم. اوایل بهمن ماه بود و از من تقاضای جلسه کردند و گفتند ما بررسی کرده‌ایم و متوجه شده‌ایم این کار مشکل دارد و شدنی نیست. علت را که پرسیدم گفتند ما در نقشه محاسبه قوس زمین را که در هر کیلومتر دو سانت فاصله دارد انجام نداده‌ایم و نقشه‌بردار این کار را هم نداریم. بالاخره این کلنگ به زمین زده شد. افرادی که در این پروژه وارد شده بودند عادت داشتند کارهای کوچک انجام دهند و در مخیله‌شان نمی‌گنجید که قرار است یک پروژه عظیم را انجام دهند. وادارشان کردم وسیع‌تر فکر کنند. شاید خودم هم نمی‌دانستم فولاد مبارکه چیست و قرار است چه کاری در آن انجام شود. فولاد مبارکه بر اساس نگاه انقلابی ساخته شد و باید این موضوع را مد نظر داشت که در آن زمان اولویت اصلی جنگ بود اما از دل این فولاد مبارکه، فولاد خراسان در مدت زمان کمتر و با صرف هزینه کمتر ساخته شد.

استراتژی شما هنگام ساخت فولاد مبارکه چه بود و چه اهداف بلند مدتی را دنبال می‌کردید؟

ما سه هدف مهم را دنبال می‌کردیم. اولین هدف همان صنعتی شدن بود. دنیا به سمت صنعتی شدن به پیش می‌رفت و ما نیز احتیاج داشتیم همگام با دنیا حرکت کنیم. صنعتی شدن هم نیاز به پایه‌ای به نام فولاد داشت پس ما ناگزیر به ایجاد صنعت فولاد بومی بودیم.

هدف دوم ما توسعه رشد پایدار بود. مملکت نیاز به رشدی پایدار داشت و صنعتی مانند فولاد می‌توانست این رشد را تضمین کند.

هدف سوم ما رشد انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی ما با شعار اقامه قسط در میان مردم بنا گردیده بود. فولاد قسمتی از کاربرد آهن است و ظرفیت صنعتی شدن و رشد پایدار را دارد و اگر مورد نظر آهن باشد به استناد قرآن ابزار اقامه قسط است لذا ما می‌خواستیم فولاد به عنوان ابزار اقامه قسط در ایران اسلامی پیاده گردد.

چرا توسعه‌یافتگی کشورها را در گرو رشد صنعت فولاد می‌دانید؟

گرایش جهانی به صنعت فولاد دارای نوسانات سینوسی است. علت آن این است که هنوز کشورهای صنعتی بزرگ‌ترین تولیدکنندگان هستند و اثرات اقتصادی آن -که این محصول در ردیف بزرگ‌ترین سهم‌ها در اقتصاد جهانی است- بیشتر از افزایش و نوع استفاده مورد نظر است. ولی این فراصنعت در کشورهای در حال توسعه بر حسب نظام سیاسی آن کشور سه نقش را شامل «صنعتی شدن»، «رشد پایدار» و «عدالت اقتصادی» می‌تواند ایفا کند. من معتقدم فولاد صنعتی شدن را در ذات خود دارد و همچنین معتقدم هیچ کشوری در طول تاریخ نمی‌تواند به رشد پایدار برسد مگر اینکه به رشد در صنعت فولاد دست پیدا کند. کشورهایی مانند آمریکا، آلمان، روسیه به این دلیل به رشد اقتصادی رسیدند که صنعت فولاد در کشورشان شکوفا بوده، اهمیت این موضوع تا جایی است که حتی وزیر فولاد روسیه بعد از فروپاشی روسیه گفت ما از فولاد به درستی برای رشد صنعتی و جامعه استفاده نکردیم. در حال حاضر کشور چین که می‌شود گفت هر سال رشد اقتصادی بیشتری را در کارنامه خود ثبت می‌کند سالانه ۳۰ میلیون تن بر میزان تولید فولادش می‌افزاید. اما برگردیم به پاسخ سؤال شما همان‌طور که گفتم صنعتی شدن در ماهیت فولاد است چرا که این صنعت زیاده‌خواه است و همه مواردی را که در امور زیربنایی اهمیت دارد می‌خواهد، زیاد هم می‌خواهد از جمله این موارد گاز، برق، آب و جاده و سایر امکانات حمل و نقل است به تبع این زیاده‌خواهی هر جا که واحد فولادی باشد اقتصادی می‌شود.

بعد از گذشت ۲۵ سال آیا فولاد مبارکه به اهداف خود رسیده است؟

شاید مدیران کنونی برای پاسخ به این سؤال مناسب‌تر باشند اما اگر نظر شخصی بنده را بخواهید فولاد مبارکه با داشتن چندین کارخانه زیر مجموعه در کشور و بیش ۷۰ شرکت و کارخانه وابسته و پرداخت سالانه ۱۰۰۰ میلیارد تومان سود قطعاً شرکت موفقی در ایران است. اگر فولاد مبارکه را با کارخانه‌ای مانند ذوب آهن مقایسه کنید که شرکتی ضررده با انبوهی از مشکلات است متوجه خواهید شد که فولاد مبارکه تا چه اندازه به اهداف خود دست پیدا کرد است.

به نظر شما مزیت‌های نسبی تولید فولاد در ایران چیست؟ و آیا اساس تولید فولاد با توجه به شرایط پیش‌رو یعنی حذف یارانه‌های حامل‌های انرژی و تمایل تولیدکنندگان سنگ به صادرات آن به خاطر تفاوت بالای قیمت سنگ‌آهن با خارج از کشور هنوز یک مزیت محسوب می‌شود؟

در کشور ما فولاد سه مزیت دارد: مواد اولیه، انرژی و نیروی انسانی که در بخش مواد اولیه الان بر همه مکشوف است که برای تولید فولاد تا ۵۰ میلیون تن در سال مشکلی وجود ندارد و اگر در بحث بهره‌برداری از معادن و زیربناها و حمل و نقل کار کند پیش می‌رود، مشکل از نگاهی است که ما داریم و همین موضوع در طرح‌های هشت‌گانه نیز صادق است. در مورد انرژی که دیگر مؤلفه رشد صنعت فولاد است باید گفت در مورد گاز به صورت نامحدود از این ذخیره خدادادی بهره‌مند هستیم، حتی من در گذشته پیشنهاد دادم به جای صادرات گاز با قیمت ناچیز آن را به بریکت یا آهن اسفنجی تبدیل کرده و سپس با ارزش افزوده ایجادشده اقدام به صادرات کنیم. همچنین طرح سوآپ سنگ‌آهن از دیگر مواردی بود که طرح آن را پیشنهاد دادم و با این اقدام می‌خواستم ایران کانون صنعت فولاد منطقه باشد. همچنین در خصوص دیگر مزیتی که ما در بحث صنعت فولاد داریم؛ نیروی انسانی، ما در این زمینه هم استفاده لازم را از نیروی انسانی که داریم نمی‌بریم، به نظر من ما می‌توانیم تا سالی ۳۰۰ میلیون تن فولاد تولید کنیم.

آیا تولید فولاد به تنهایی برای صنعت ما کافی است و یا ما نیازمند صنایع تبدیلی در کنار صنایع فولاد هستیم؟

قطعاً و بدون شک ما به صنایع تبدیلی در کنار صنایع مادر نیاز داریم. صنعت فولاد یکی از صنایع مادر است اما به تنهایی کافی نیست. شاید جالب باشد بدانید ما در همان سال‌ها با کمک بیش از ۱۰۰ استاد دانشگاه و صدها دانشجو مطالعات بسیاری را در این زمینه انجام دادیم که حاصل این مطالعات در ۲۵ جلد کتاب به چاپ رسید. ۱۹ جلد از این ۲۵ جلد کار مطالعاتی است و تمامی آنچه که ما داریم و یا نیاز داریم که داشته باشیم در این ۲۵ جلد وجود دارد. اما متاسفانه از همان زمان تا همین حالا این ۲۵ جلد کتاب در حال خاک خوردن است و دولت‌ها مختلف حتی زحمت مطالعه این کتاب‌ها را به خود نداده‌اند. پاسخ این سؤال شما در این کتاب‌ها به صورتی کاملاً علمی و تحقیق شده وجود دارد اما افسوس که هیچ عزمی برای استفاده و یا حتی مطالعه این مطالب وجود ندارد.

فولاد مبارکه یکی از صنایع بی رقیب ایران است آیا این بی رقیبی به تنهایی خوب است و یا اینکه وجود رقبای قدرتمند می‌تواند به رشد این شرکت کمک کند؟

به نظر من فولاد مبارکه بی رقیب نیست فولاد مبارکه سرآمد صنایع ایران است. فولادمبارکه می‌تواند الگوی تمام صنایع ایران باشد بر اساس بسیاری از آمارهای جهانی فولادمبارکه بهره ورترین شرکت ایران است. اگر صنایع دیگر ایران نمی‌توانند با این شرکت در بهره وری رقابت کنند دلیلش تنها مشکلات خود این صنایع است. این مشکل تنها به نوع مدیریت بر نمی‌گردد و مواردی مانند قانون، نطام بانکی و صدها مورد دیگر را نیز شامل می‌شود. اگر صنایع ما نحوه عملکرد فولاد مبارکه را الگوی خود قرار دهند و بخش خصوصی ما با تفکر بهره وری وارد کار شود همه صنایع می‌توانند به رقیبی برای فولاد مبارکه تبدیل شوند اما مشکلات فراوان این صنایع و نبود نگاه درست و فنی امکان رقابت را سلب کرده است. ما برای ایجاد فولاد مبارکه نوع نگاه خودمان را تغییر دادیم بسیاری از قوانین را تغییر دادیم تا توانستیم از هیچ به فولاد مبارکه برسیم اما متاسفانه بعد از آن واقعاً تا چه اندازه توانسته‌ایم چنین کاری انجام دهیم؟ چرا در حال حاضر و بعداز ساخت فولادمبارکه ما ده‌ها و یا صدها شرکت مانند فولادمبارکه در صنعت خود نداریم؟ این‌ها سؤالات مهمی است که مدیران کشور در این سالها باید به آن پاسخ دهند. در حال حاضر ما در جایی هستیم که بیش از ۵۰ درصد تجهیزات کارخانه فولاد را در داخل می‌توانیم بسازیم و کاملاً بر بهره‌برداری فولاد مسلط هستیم و می‌توانیم کارخانه را به صورت کامل بهره‌برداری کنیم اما ببینید وقتی من فولاد مبارکه را می‌ساختم همه می‌گفتند از این کارخانه ورق بیرون نمی‌آید چون ما دانش این کار را نداریم اما دیدید که شد ولی این سؤال مطرح است که به چه قیمتی؟ این واقعیت است که امثال من هزینه زیادی برای کسب تجربه داده‌ایم، هزینه تمام‌شده فولاد مبارکه برای ما ۱۵۰۰ دلار در تن بود اما ۸۰۰ دلار آن مربوط به بی‌تجربگی ماست. ما می‌توانستیم پروژه‌های بعدی را حداکثر با ۷۰۰ دلار در تن تمام کنیم اما پس از پایان فولاد مبارکه چه اتفاقی افتاد. به جای اینکه ۱۰ طرح دیگر به من بدهند که بسازم گفتند خسته نباشید. حقیقت این است که ما در صنعت فولاد ۴۳ سال تجربه نداریم بلکه ۴۳ تا یک سال تجربه داریم و نمی‌دانم چرا از تجاربی که به هر حال مثل همه دنیا گران به دست آمده، استفاده نمی‌کنیم.

جایگاه فولاد مبارکه در منطقه و جهان چگونه است؟

فولاد مبارکه نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه و در میان کشورهای اسلامی سرآمد است. این شرکت با تولید بیش از ۳۰۰۰ نوع محصول به ۲۴ کشور صادرات دارد. فولاد مبارکه حتی توانسته به کشورهایی که خود تولید کننده فولاد هستند صادرات داشته باشد که این خود نشان دهنده اهمیت و جایگاه بالای این شرکت است.

 سخن پایانی

حرف آخر من با مردم ایران به خصوص اصفهانی‌هاست. قدر فولادمبارکه رابدانید. آلودگی هوا و مصرف آب جای خود را دارد اما به سرآمدی و جایگاه فولادمبارکه هم نگته کنید. یک خاطره جالب بگویم. شهردار آن زمان اصفهان بر سر ایجاد یک بیمارستان ترمیمی با ما اختلاف نظر داشت ما اعتقاد داشتیم که به دلیل صنعت بزگی همچون فولادمبارکه به بیمارستانی مجهز و مدرن هم نیاز داریم که در نزدیکی این کارخانه احداث شود اما شهردار موافق این موضوع نبود. من در جلسه‌ای به آن شهردار محترم گفتم که اگر فولاد مبارکه نبود شهر اصفهان هم در حد همان میدان امام و چند بنای تاریخی باقی می‌ماند و دیگر نیاز به شهرداری‌ای به این بزرگی و با این قدرت نداشت این جایگاه شما مدیون صنایعی همچون فولادمبارکه است و شما برای ادای دینتان هم که شده باید با احداث این بیمارستان موافقت کنید.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *