فرا واقعیت

هامون رشیدیان

فیلم سینمایی «سوءتفاهم» هفتمین ساخته احمدرضا معتمدی است که امسال در بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. به گفته احمدرضا معتمدی نقطه کانونی این فیلم سینمایی، مفهوم «فرا واقعیت» است که جامعه شناسان، در تحلیل جامعه رسانه زده امروز استفاده می‌کنند. معتمدی تلاش کرده این مفهوم را در قالب یک داستان جنایی و با تعلیق‌های متعدد برای مخاطب به تصویر بکشد تا هم از جهت سینمایی و هم از لحاظ مفهومی فیلمی اثر گذار و مخاطب پسند شود. شاید دیگر نتوان معتمدی را یک فیلم‌ساز تجربی نامید؛ اما این موضوع اهمیت چندانی هم ندارد. مهم‌ترین موضوع در مواجه با سینمای معتمدی این است که بدانیم او به یک سلاح کاربردی و بسیار مهم مجهز است؛ فلسفه. اگر تم فلسفی را از فیلم‌های معتمدی بگیرید دیگر نه یک فیلم تجربی دارید و نه اساساً فیلمی دارید. این تفکر فلسفی در «سوءتفاهم» آخرین فیلم این فیلم‌ساز تبلور بیشتری دارد و ازآنجایی‌که فیلم با جمله‌ای از ژان بودریار درباره بازنمایی واقعیت در مقابل تخیل شروع می‌شود، رک‌وپوست‌کنده به شما اعلام می‌شود قرار نیست یک فیلم عادی با داستانی سرراست طرف باشید. احمدرضا معتمدی در کارنامه سینمای خود آثاری مانند «آلزایمر»، «قاعده بازی»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «زشت و زیبا» و «هبوط» را دارد که نقطه اشتراک بسیاری از این آثار همین فلسفه است.

خلاصه داستان

تعدادی از دانشجویان سینما دختر ثروتمندی را به امید بازیگر شدن گروگان می‌گیرند، اما به تدریج ماجرای گروگان گیری و ساخت فیلم پیچیده می‌شود تا جایی که دیگر تشخیص واقعیت و خیال ناممکن جلوه می‌کند.

فیلم «سوءتفاهم» تنها دو لوکیشن اصلی دارد. یک مرکز تجاری در جنوب بازار تهران و یک خانه قدیمی در خیابان طالقانی دو لوکیشن اصلی این فیلم است. در ابتدا قرار بود بهرام رادان، لیلا حاتمی، صابر ابر، طناز طباطبایی و سحر دولتشاهی در این فیلم بازی کنند اما با گذشت چند روز بنا به دلایل مختلف انصراف دادند.

سوء تفاهم داستانی جنایی و پیچیده دارد. همین داستان پیچیده این فیلم را با دیگر آثار سینمایی امسال تا حد زیاد متفاوت کرده بود با این حال پایان بندی فیلم آنچنان که باید جذاب و غافلگیر کننده نبود. اینگونه به نظر می‌رسید که نویسنده در پیان کار برای اینکه بتواند مخاطبان عام‌تر را راضی کند تصمیم گرفته بود تا حد ممکن از پیچیدگی فیلم کم کند و همین موضوع هم باعث شد فیلم علیرغم همه نقاط مثبت در انتها به قول سینمایی‌ها آبکی تمام شود. با این حال سوء تفاهم علیرغم این ضعف فیلمی قابل دفاع برای معتمدی است.

سوءتفاهم فرم کلی فیلمنامه و فیلم را از محتوای درونی‌اش می‌گیرد، شکستن مرز بین واقعیت ومجاز و درگیرشدن با این موضوع که کدام واقعیت و کدام آنچه که روی‌می‌دهد، است تمامیت محتوایی‌ست که فیلم سعی می‌کند با همه‌ی روایتش به مخاطب القا کند. فیلم بیش از تکیه بر قصه بر فرمش تاکید می‌کند، قطع‌های مدام و جابه‌جا، تکرار صحنه‌ها با رویکردی متفاوت و استفاده از المانهایی همچون حضور موبایل برای فیلمبرداری و یا روخوانی سناریویی که برای فیلمی داخل فیلم و با همان عنوان نوشته شده، بیش از بیش متقاعدت می‌کند که سوءتفاهم را فرای فیلم‌های قصه‌پرداز و تک خطی دنبال کنی. یکی آر نکات برجسته فیلم در کنار روایت و محتوا طراحی صحنه خوب فیلم بود. همانگونه که گفته شد با وجود اینکه فیلم تنها در دو لوکیشن فیلمبرداری شده بود اما طراحی صحنه به گونه‌ای هوشمندانه در خدمت فیلم بود و به هیچ عنوان تماشاگر احساس خستگی و دلزدگی از صحنه‌های تکراری پیدا نمی‌کرد.

بازیگران

مریلا زارعی, کامبیز دیرباز, اکبر عبدی, پژمان جمشیدی, هانیه توسلی و مهدی فخیم زاده همگی بازی‌هایی خوب و قابل باور ارائه داده بودند. دیدن اکبر عبدی و پژمان جمشیدی بعد از مدت‌ها در نقش‌هایی جدی بسیار خوشایند بود و این موضوع را می‌توان از نکان خوب کارگردانی فیلم دانست.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *