روایتی از یک شهادت متفاوت

سجاد رحیمی

دانشجوی فیزیک اتمی دانشگاه صنعتی شریف بود و با توطئه منافقان توسط ساواک به شهادت رسید؛ پیکرش هرگز به دست خانواده‌اش نرسید.

برنامه “در منزلگاه ستارگان” در بهمن ماه سال جاری مهمان خانواده ستاره‌ای بوده که در سپهر انقلاب اسلامی ایران جاودانه و افول ناپذیر شد و بهانه‌ای شد تا دیداری صمیمانه با خانواده‌اش داشته باشیم.

مسئولان سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان میهمان خانواده شهید مرتضی صمدیه لباف بودند. دیداری صمیمانه و بدون تکلف؛ جمعی متشکل از خواهران و برادران شهید لباف و دیگر اعضای خانواده شهید، بعضی از فعالان انقلابی آن ایام، خبرنگاران و رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری و دیگر مسئولان این سازمان.

دیوارهای خانه پدری شهید صمدیه لباف مزیّن به تصاویر بزرگ حرم اباعبداله الحسین (ع)، تمثال حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و شهیدان “مرتضی صمدیه لباف” و “عباس کلانی” بود. خانه فضایی معنوی و در عین حال ساده و بدون تکلف داشت و مهمانان احساس راحتی می‌کردند.

از هر دری سخنی به میان آمد؛ صحبت‌ها از نحوه زندگی شهید صمدیه لباف تا نحوه شهادت ایشان به دغدغه‌های خانواده این شهید و نیز مسئولان از وضع فرهنگ عفاف و حجاب کشیده شد. برداران شهید به ذکر خاطراتی از وی، قرائت فرازهای از وصیت‌نامه شهید لباف و بیان منش رفتاری ایشان پرداختند.

“وصیت من به مادر، خواهران و برادرانم این است که هرگز از قرآن و خاندان عصمت و طهارت فاصله نگیرید؛ زیرا سعادت و رستگاری در همین است”. شاید بتوان گفت که این فراز مهم‌ترین بخش وصیت‌نامه این شهید است که توسط “حاج محمد صمدیه لباف” برادر شهید “مرتضی” قرائت شد و بعد از آن برادران و خواهران شهید به بیان خاطرات خود از این شهید پرداختند.

دانشجوی سال آخر فیزیک اتمی داشگاه صنعتی شریف کنونی بود که با جریان‌های اعتراضی و طیف‌های مختلف انقلابی آشنا شده و فعالیت خود را علیه نظام شاهنشاهی آغاز می‌کند. در ابتدای امر به دلیل مخفی بودن هویت و انگیزه اصلی منافقان، به تشکیلات مجاهدین خلق می‌پیوندد تا جایی‌که منزل ایشان پایگاهی می‌شود برای فعالیت این فرقه منحرف. اما پس از فاش شدن ماهیت اصلی این قوم خونخوار، آن‌ها را از منزل بیرون می‌کنند و به قطار انقلاب می‌پیوندند. این‌ها گفته‌هایی بود که خانواده شهید لباف از زمان انقلاب تعریف کردند.

اصغر کلانی؛ داماد خانواده شهید صمدیه لباف و برادر شهید “حاج عباس کلانی” پیرامون ارتباط شهید مرتضی با تشکیلات منافقان توضیح داد: پس از آشنایی مرتضی با این تشکیلات و تبدیل شدن منزل این شهید به پایگاه مجاهدین خلق، ما به چهره‌ای قابل اعتماد برای منافقان تبدیل شدیم آنها گمان کردند که می‌توانند روی ما حساب و سرمایه‌گذاری کنند؛ تا جایی‌که من را به یکی از خانه‌های تیمی خود در خیابان وحید دعوت کردند.

وی به توضیح مشاهدات خود در آن خانه پرداخت و ادامه داد: با یکی دو نفر از دوستان به آن منزل رفتیم و چیزهایی آنجا مشاهده کردیم که ماهیت آنان برای ما فاش شد. آن خانه حتی ذره‌ای از اسلام و ارزش‌های دینی بویی نبرده بود. دختران و پسرانی که آنجا فعالیت می‌کردند به راحتی با هم دست می‌دادند. همچنین کسانی که در خانه شهید صمدیه فعالیت می‌کردند هرگز مشاهده نشد که نماز بخوانند یا حتی حرفی از ارزش‌های اسلامی به میان بیاورند.

کلانی بیان کرد: آنجا بود که فهمیدیم منافقان از آیه “فضّل اله المجاهدین بالقادین..” با نهایت گستاخی و دون صفتی سواستفاده می‌کنند تا جوانان این مرز و بوم را به دام خود بیندازند و در راه اهداف پلیدانه خود به خدمت بگیرند.

خانواده شهید صمدیه لباف پیرامون جدایی وی از منافقان توضیح دادند: بر اساس تحقیقاتی که ما انجام دادیم، راهنمایی بزرگان و پس از فاش شدن هویت و انگیزه‌های شوم این منافقان؛ شهید مرتضی صمدیه لباف تصمیم به جدایی از این فرقه گمراه را گرفت. آن‌ها و وسایل‌شان را از خانه بیرون ریختیم و خانه را از لوث وجود آنها پاک کردیم و به قطار انقلاب پیوستیم.

به گفته خانواده شهید لباف، جدایی از تشکیلات منافقان و پیوستن به دریای خروشان انقلاب اسلامی به زعامت حضرت امام خمینی (ره) انگیزه‌ای شد تا منافقان علیه شهید مرتضی توطئه کنند. وحید افراخته؛ عضو منافقان، کسی بود که با لو دادن مرتضی به ساواک علیه وی توطئه کرد و آقا مرتضی با توطئه وی به دستگیری نیروهای ساواک درآمد و ما از سرنوشت آقا مرتضی پس از دستگیری اطلاعی نداشتیم. تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و لو رفتن اسناد و مدارک ساواک معلوم شد که آقا مرتضی پس از دستگیری مورد آزار و شکنجه جلادان ساواک قرار می‌گیرد و در دادگاهی که برای محاکمه وی تشکیل می‌شود با نهایت مردانگی از رفتار و اعمال خود در کارهای انقلابی و اسلامی، دفاع می‌کند و به اعدام محکوم می‌شود.

طبق گزارش ساواک پیکر مطهر ایشان پس از شهادت به دریاچه قم انداخته می‌شود تا هرگز به دست خانواده نرسد و ستاره‌ای افول ناپذیر شود بر پهنه سپهر پر افتخار انقلاب اسلامی.

محمد عیدی؛ رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره این شهید بزرگوار پیرامون مسائل فرهنگی اظهار داشت: زمانی که در یک خانواده مادر خانواده یک حرف بزند و یک مدل عمل کند، پدر خانواده حرف دیگری بزند و طور دیگری عمل کند، و دیگر اعضای خانواده نیز حرف خود را بزنند و کار خود را بکنند خانواده به تعالی نخواهد رسید. اوضاع جامعه ما نیز همین طور است. متاسفانه متولیان فرهنگی به طور هماهنگ عمل نمی‌کنند و هر یک ساز خود را می زند و این جامعه اوضاعی این‌چنین پیدا می‌کند.

وی به برشمردن دیگر علل مشکلات فرهنگی پرداخت و افزود: ما همچنین در تولید محتوا از کتاب‌های حوزه کودک گرفته تا اسباب‌بازی‌ها نیز مشکل داریم و از سویی تهاجم همه جانبه دشمن جوانان و کودکان ما را مورد هدف قرار داده‌اند.

در پایان این برنامه هدایایی به رسم یادبود از سوی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری به خانواده این شهید بزرگوار اهدا شد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *