ادب در باد فراموشی

دامون رشیدزاده

اگر امروز ساعاتی را در خیابان‌های شهرها طی کنید محال است شاهد برخورد افراد و استفاده از رکیک‌ترین الفاظ در دعواها و یا حتی گفت گوهای روزمره نباشید. جالب اینجاست که در گذشته استفاده از الفاظ رکیک مختص قشر پایین و کم سواد جامعه بود اما امروز مرزهای این تقسیم بندی هم از بین رفته و جایگاه اجتماعی و یا سطح سواد افراد هیچ تاثیری بر ادب آنها ندارد.

هنگام رانندگی آنچه که بیش از قوانین و مقرارات دیده می‌شود فحش و ناسزا است، ورزشگاه‌ها به جای اینکه محیطی پر شور با روح جوانمردی باشد سرشار از رکیک‌ترین الفاظ ممکن است که هواداران نصیب همدیگر می‌کنند، نمایندگان مجلس هنگام جدل‌های سیاسی گاه با الفاظ بسیار ناشایست رقبای سیاسی خود را خطاب قرار می‌دهند، در مدارس و هنگام زنگ تفریح می‌توانید انواع و اقسام فحش‌های قبیح را از زبان دانش آموزان بشنوید، این‌ها تنها نمونه‌هایی کوچک از واقعیت ناگواری است که امروز جامعه ما را تحت تأثیر قرار داده است. فحاشی و ناسزا گویی از یک ضد ارزش تبدیل به واقعیتی فراگیر در جامعه شده است و در این میان متاسفانه با هیچ واکنشی هم چه از سوی مردم و چه از سوی مسئولان روبرو نمی‌شود.

فرهنگ ایران باستان

در فرهنگ ایران باستان ناسزا گویی و فحاشی همواره نکوهیده بوده است به گونه‌ای که حتی یونانیان در کتاب‌های تاریخی خود همواره از ادب جنگاوران ایرانی سخن گفته‌اند. آنهم در حالی که در آن زمان جنگ‌های خونینی میان هر دو ملت در جریان بود و یونانی‌ها برای تخریب دشمن خود از هیچ شگردی کوتاهی نمی‌کردند اما در مقابل سپاهیان ایران همواره با ادب با دشمنان خود برخورد می‌کردند.

با وجود این پیشینه تاریخی اما آنچه امروز در جامعه ما وجود دارد انبوهی از فحاشی و الفاظ رکیک است که از دهان کوچک و بزرگ و زن و مرد با افتخار خارج می‌شود. اگر تا همین ۳۰ سال پیش فحاشی و استفاده از الفاظ رکیک سمت و سویی مردانه داشت متاسفانه امروز مرزها و خط قرمزهای فحاشی از محیط مردانه خارج شده و شاهد استفاده از این الفاظ در زنان به همان اندازه مردان هستیم. هر چند در زمینه فحاشی در جامعه هیچ تحقیق جامع و کاملی صورت نگرفته اما همین تحقیقات جسته و گریخته هم نشان دهنده سه واقعیت ناگوار است.

۳ واقعیت ناگوار

نخست اینکه سن ناسزا گویی به شدت پایین آمده است. بر خلاف گذشته که کودکان جرات کوچک‌ترین بی احترامی را به دیگران نداشتند امروزه کودکان خانواده‌های سختگیر. مبادی آداب نیز به محض ورود به مهد کودک‌ها با انواع الفاظ رکیک آشنا می‌شوند. این روند هر چند در آن سن ناخودآگاه است اما با ورود کودک به مدرسه از حالت ناخودآگاه نیز خارج می‌شود و شاهد بروز فحاشی کاملاً آگاهانه از سوی کودکان هستیم.

دومین مورد اینکه همانگونه که پیشتر هم گفته شد مرز فحاشی میان زن و مردان برداشته شده و شاهد گسترش یکنواخت فحاشی و ناسزا گویی با کلمات رکیک به یک اندازه میان زنان و مردان هستیم.

سومین مورد هم تغییر محتوای فحاشی‌هاست. متاسفانه محتوای هر چه به جلوتر حرکت کرده‌ایم محتوای الفاظ ناسزا به سمت الفاظ جنسی و رکیک‌تر تمایل پیدا کرده است. اگر در گذشته کلماتی مانند «بیشعور» و یا «پدرسوخته» به عنوان فحش شناخته می‌شد امروز این کلمات در حال منسوخ شدن است و به جای آن واژهایی قرار گرفته که به دلیل محتوای رکیک آن ما حتی نمی‌توانیم از آن در این گزارش نام ببریم.

متاسفانه رواج فحاشی و ناسزا یکی از نشانه‌های بارز خشم در جامعه است. هر چند همیشه درباره این موضوع که ما ایرانی‌ها مردمانی عصبانی و خشمگین هستیم گارد وجود داشته اما باید پذیرفت که نشانه‌های بارزی از این خشم در جامعه به چشم می‌خورد. آمار بالای نزاع، پرونده‌های میلیونی قضایی، آمار بالای قتل‌های ناگهانی به دلیل خشم، فحاشی و … نشانه‌های بارز از وجود یک مشکل بزرگ و رو به گسترش در جامعه است. نشانه‌هایی که باید آن را جدی گرفت.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *