بحران مردانه
دامون رشیدزاده
اگر سری به سایتها و فضای مجازی بزنید با انبوهی از مطالب درباره آسیبهای اجتماعی حوزه زنان مواجه میشوید. هر چند آسیبهای حوزه زنان آسیبهایی ناگوار است که به شدت به جامعه صدمه می زند اما این دلیل موجهی نیست که نسبت به آسیبهای اجتماعی حوزه مردان بیث تفاوت باشیم. شاید در جامعه مردسالار ما تصور آسیب اجتماعی برای مردان عجیب و یا خنده دار به نظز برسد اما واقعیت این است که آسیب اجتماعی مرد و زن و کودک نمیشناسد و برای هر فردی فارغ از جنسیت ممکن است رخ بدهد.
در تصور عام معمولاً تا صحبت از آسیب اجتماعی حوزه مردان میشود همه ناخوداگاه به یاد اعتیاد می افتند در حالی که آسیبهای اجتماعی مردان طیف گستردهتری از مشکلات را شامل میشود و اعتیاد تنها بخش کوچکی از آن است.
یکی از آسیبهای ناشناخته و یا کمتر شناخته شده مردان موضوع افسردگی است. بحران افسردگی به خصوص در مردان جوان بحرانی خطرناک است که ممکن است پیامدهای ناگواری برای شخص داشته باشد. مشکلاتی مانند اعتیاد یا خودکشی و حتی بسیاری از بیماریهای فیزیکی از پیامدهای ناگوار افسردگی در مردان است.
بیکاری
یکی از عوامل مهم بروز افسردگی در مردان معضل بیکاری است. به قول قدیمیها کار جوهر مرد است. اما وقتی مردی کار نداشته باشد فکر و خیال و نیش و کنایههای مردم مانند خوره به جانش می افتد و در این هنگام است که افسردگی مانند روحی خبیث جسم و ذهن فرد را به تسخیر خود در میآورد.
طلاق
یکی دیگر از عوامل مهم افسردگی در مردان موضوع طلاق است. بر خلاف تصور عام مردان هم به همان اندازه زنان بعد از طلاق دچار افسردگی میشوند. آسیب شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند احساساتی نظیر ناامیدی، یاس، افسردگی، کاهش اعتماد به نفس، کاهش پذیرش شخصیت فردی، زیر سؤال بردن زیباییها و تواناییهای شخصی و فردی بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل میگیرد.
مشکلات اقتصادی
اقتصاد بخش مهمی از زندگی هر مردی را تشکیل میدهد اما وقتی اوضاع اقتصادی مملکتی به هم میریزد و مردان نمیتوانند مانند گذشته درآمد داشته باشند آنگاه افسردگی مانند بختک به جان مردان زحمتکش می افتد. هیچ مردی تحمل دیدن سختی و مشکلات خانوادهاش را ندارد. این موضوع در مردان متأهل و دارای فرزند شکل حادتری به خود میگیرد زیرا مردی که توانایی برآورده کردن نیازهای فرزندانش را نداشته باشد احساس شرمندگی و پوچی میکند. این حس آزار دهنده در مدتی نه چندان طولانی باعث بروز افسردگی میشود. در شکا حاد این نوع افسردگی میتواند منجر به بروز فجایع ناگواری شود. کم نیست اخباری که میبینیم مردی به دلیل مشکلات اقتصادی دچار جنون آنی شده و خودش و خانوادهاش را به کام مرگ برده است.
متاسفانه این روزها و در شرایط بحران اقتصادی فعلی اینگونه حوادث به شدت در حال افزایش است و اگر فکری به حال این مشکلات نشود باید خودمان را برای شنیدن اخباری ناگوارتر از آنچه تا به حال دیدهایم آماده کنیم.
واقعیت این است که مردان کمتر از زنان به سلامتی جسمی و روحی خود اهمیت میدهند. متاسفانه این تفکر غلط باعث شده مردان در هنگام ظهور مشکلات کمتر به پزشک و یا روانشناس مراجعه کنند.
بسیاری از مردان رفتن به پزشک یا روانشناس را نشانهای از ضعف میدانند در حالی که مردان به همان اندازه زنان دچار مشکلاتی جسمی و روحی میشوند و درمان این مشکلات هم بدون کمک متخصصان و همراهی خانواده امکانپذیر نیست.
اگر شما به عنوان یک مرد خود را معرض آسیب احساس میکنید بهترین راه کمک گرفتن از افراد متخصص است. افسردگی بیماریای نیست که با قرص و یا دخانیات و مواد مخدر درمان شود. درمان افسردگی تنها با کمک متخصصان این حوزه ممکن است. پس تا دیر نشده سعی کنید از یک مشاور کاربلد کمک بگیرید.
افسردگی بیماری خجالت آوری نیست و شما نباید باعث داشتن این بیماری خود را سرزنش کنید. یادتان باشد ذهن بیمار میتواند بیش از هر اتفاقی جسم و روح شما را تخریب کند.
افسردگی آسیب اجتماعی کمتر شناخته شده مردان
بحران مردانه
دامون رشیدزاده
اگر سری به سایتها و فضای مجازی بزنید با انبوهی از مطالب درباره آسیبهای اجتماعی حوزه زنان مواجه میشوید. هر چند آسیبهای حوزه زنان آسیبهایی ناگوار است که به شدت به جامعه صدمه می زند اما این دلیل موجهی نیست که نسبت به آسیبهای اجتماعی حوزه مردان بیث تفاوت باشیم. شاید در جامعه مردسالار ما تصور آسیب اجتماعی برای مردان عجیب و یا خنده دار به نظز برسد اما واقعیت این است که آسیب اجتماعی مرد و زن و کودک نمیشناسد و برای هر فردی فارغ از جنسیت ممکن است رخ بدهد.
در تصور عام معمولاً تا صحبت از آسیب اجتماعی حوزه مردان میشود همه ناخوداگاه به یاد اعتیاد می افتند در حالی که آسیبهای اجتماعی مردان طیف گستردهتری از مشکلات را شامل میشود و اعتیاد تنها بخش کوچکی از آن است.
یکی از آسیبهای ناشناخته و یا کمتر شناخته شده مردان موضوع افسردگی است. بحران افسردگی به خصوص در مردان جوان بحرانی خطرناک است که ممکن است پیامدهای ناگواری برای شخص داشته باشد. مشکلاتی مانند اعتیاد یا خودکشی و حتی بسیاری از بیماریهای فیزیکی از پیامدهای ناگوار افسردگی در مردان است.
بیکاری
یکی از عوامل مهم بروز افسردگی در مردان معضل بیکاری است. به قول قدیمیها کار جوهر مرد است. اما وقتی مردی کار نداشته باشد فکر و خیال و نیش و کنایههای مردم مانند خوره به جانش می افتد و در این هنگام است که افسردگی مانند روحی خبیث جسم و ذهن فرد را به تسخیر خود در میآورد.
طلاق
یکی دیگر از عوامل مهم افسردگی در مردان موضوع طلاق است. بر خلاف تصور عام مردان هم به همان اندازه زنان بعد از طلاق دچار افسردگی میشوند. آسیب شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند احساساتی نظیر ناامیدی، یاس، افسردگی، کاهش اعتماد به نفس، کاهش پذیرش شخصیت فردی، زیر سؤال بردن زیباییها و تواناییهای شخصی و فردی بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل میگیرد.
مشکلات اقتصادی
اقتصاد بخش مهمی از زندگی هر مردی را تشکیل میدهد اما وقتی اوضاع اقتصادی مملکتی به هم میریزد و مردان نمیتوانند مانند گذشته درآمد داشته باشند آنگاه افسردگی مانند بختک به جان مردان زحمتکش می افتد. هیچ مردی تحمل دیدن سختی و مشکلات خانوادهاش را ندارد. این موضوع در مردان متأهل و دارای فرزند شکل حادتری به خود میگیرد زیرا مردی که توانایی برآورده کردن نیازهای فرزندانش را نداشته باشد احساس شرمندگی و پوچی میکند. این حس آزار دهنده در مدتی نه چندان طولانی باعث بروز افسردگی میشود. در شکا حاد این نوع افسردگی میتواند منجر به بروز فجایع ناگواری شود. کم نیست اخباری که میبینیم مردی به دلیل مشکلات اقتصادی دچار جنون آنی شده و خودش و خانوادهاش را به کام مرگ برده است.
متاسفانه این روزها و در شرایط بحران اقتصادی فعلی اینگونه حوادث به شدت در حال افزایش است و اگر فکری به حال این مشکلات نشود باید خودمان را برای شنیدن اخباری ناگوارتر از آنچه تا به حال دیدهایم آماده کنیم.
واقعیت این است که مردان کمتر از زنان به سلامتی جسمی و روحی خود اهمیت میدهند. متاسفانه این تفکر غلط باعث شده مردان در هنگام ظهور مشکلات کمتر به پزشک و یا روانشناس مراجعه کنند.
بسیاری از مردان رفتن به پزشک یا روانشناس را نشانهای از ضعف میدانند در حالی که مردان به همان اندازه زنان دچار مشکلاتی جسمی و روحی میشوند و درمان این مشکلات هم بدون کمک متخصصان و همراهی خانواده امکانپذیر نیست.
اگر شما به عنوان یک مرد خود را معرض آسیب احساس میکنید بهترین راه کمک گرفتن از افراد متخصص است. افسردگی بیماریای نیست که با قرص و یا دخانیات و مواد مخدر درمان شود. درمان افسردگی تنها با کمک متخصصان این حوزه ممکن است. پس تا دیر نشده سعی کنید از یک مشاور کاربلد کمک بگیرید.
افسردگی بیماری خجالت آوری نیست و شما نباید باعث داشتن این بیماری خود را سرزنش کنید. یادتان باشد ذهن بیمار میتواند بیش از هر اتفاقی جسم و روح شما را تخریب کند.