جنون سرعت
دامون رشیدزاده
عشق به سرعت در پسران معمولاً در سنین کودکی شکل میگیرد، آنها حتی زمانی که توان رانندگی با خودرو را ندارند از والدینشان درخواست میکنند با سرعت بالا از دیگر خودروها سبقت بگیرند.
پسران نوجوان معمولاً از هر فرصتی برای نشستن پشت فرمان خودرو استفاده میکنند به گونهای که در مسیرهایی که حضور پلیس محسوس نیست پدران از روی اجبار یا علاقه به فرزند، خودرو را در اختیار فرزند خود قرار میدهند.
اما بعد از گرفتن گواهینامه معمولاً دیگر هیچ سدی در مقابل رانندگی آنها قرار ندارد و اینجاست که جنون سرعت معمولاً به حوادث تلخی منجر میشود.
جوانان و نوجوانان عموماً به سرعت مجاز رانندگی راضی نیستند. برخی همواره بهدنبال محیطهای خلوت، امن و مجازی میگردند که این اشتیاق به سرعت را ارضا کنند؛ اما از آنجا که معمولاً چنین محیطهایی ـ بویژه در جامعه ما ـکمتر یافته میشود، عشق به سرعت در راهها و مسیرهای عمومی، خیابانها و اتوبانهایی که دارای محدودیتهای قانون سرعت است، ظهور پیدا میکند. همین موضوع به تصادفات و آسیبهای جبرانناپذیری، هم برای نوجوان عشق سرعت و هم برای دیگران منجر میشود. اما علت این علاقه چیست؟
عشق به سرعت نیز از آن دسته علایقی است که ریشه در مسائل و معضلاتی دارد که فرد در سن بحرانی نوجوانی با آنها مواجه شده، ولی به تنهایی توان مدیریت صحیح آنها را ندارد. نوجوانان نیاز به تخلیه هیجان و خدنمایی دارند اما وقتی بستری برای این تخلیه هیجان در جامعه فراهم نباشد آنها به ناچار به سراغ دم دستترین راه میروند. رانندگی جنون آمیز با سرعت بالا یکی از ابتداییترین راهها برای خودنمایی بسیاری از جوانان و نوجوانان در جامعه ماست.
متاسفانه وضعیت اقتصادی باعث شده حتی سادهترین تفریحات مانند رفتن به سینما یا شهربازی تبدیل به تفریحاتی لوکس شود اما با وجود گرانی خیلی از کالاها، بنزین همچنان در کشور ما محصولی ارزان به شمار میرود و دور دور کردن و بالا پایین کردن خیابانهای شهر همچنان ارزانترین تفریح خیلی از این جوانها و نوجوانهاست.
به گواه آمار کشتههای ۱۶ هزار نفری تصادفات رانندگی در هر سال رانندگی ما ایرانیها چندان آش دهان سوزی نیست، همچنین بخش بزرگی از این کشتهها افرادی هستند که سالهاست سابقه رانندگی دارند حال تصور کنید نوجوان یا جوانی که به تازگی گواهینامه گرفته با رانندگی در چنین جادههایی خود و دیگران را در معرض چه خطراتی قرار میدهد.
اما سؤال مهم در این میان این است که چه راهکارهایی برای این موضوع وجود دارد.
راهکارها
به گفته بسیاری از کارشناسان منطقیترین راهکار در چنین وضعیتی آگاهی بخشی به نوجوانان و جوانان درباره خطرات رانندگی با سرعت بالاست. متاسفانه در کتابهای درسی ما هیچ مبحثی درباره رانندگی وجود ندارد. آموزش و پرورش به کلی خود را از مباحث مهم زندگی جوانان و نوجوانان جدا کرده و به بهانه نبود بودجه یا کمبود نیرو تنها بخش آموزش را به عهده گرفته و پرورش را وظیفه خانوادهها میداند.
در این شرایط اولین گام میتواند بازگرداندن آموزش و پرورش به مسیر درست باشد. به جای خیلی از دروس بی خاصیت مانند پرورشی که کارکرد آن هیچوقت شفاف نبوده است میتوان مسائل مهمی همچون قوانین رانندگی را به دانش آموزان آموزش داد.
در کنار این آگاهی بخشی حتماً باید راه حلهایی منطقی برای خالی کردن انرژی این بخش جامعه اندیشیده شود. ارزان کردن تفریحات سالم و توسعه امکانات در شهرهای کم برخوردار باعث خواهد شد حداقل انرژی جوانان و نوجوانان در مسیر درستی تخلیه شود. نیم بها کردن بلیت سینما و شهر بازی و استادیومهای ورزشی و … برای جوانان زیر ۲۰ سال کار دشواری نیست و به راحتی امکان پذیر است و حتی هزینه چندانی هم به دولت تحمیل نمیکند اما بزرگترین فایده آن دادن نشاط به نسلی است که آینده ساز این مملکت خواهد بود.