اینهمه فشار بر ایران، چرا؟

مظفر حاجیان

اینکه ایران از اقتدار قابل وصفی برخوردار است و توانسته با همه نقشه هایی که در سال های اخیر دشمن کشیده و وارد عمل شده امنیت خود و محیط اطرافش را بخوبی فراهم کند و به کشوری قدرتمند تبدیل شده است برای دشمنانش قابل تحمل نیست! آنها ایرانی را می خواهند که در ضعف باشد که براحتی بتوان به او فرمان داد و او را مثل خیلی دیگر از کشورها کوک کرد و به هر راهی برد! آنهایی هم که مرعوب دشمن می شوند و متنی را یادداشت می کنند که در راستای اهداف دشمن است بسیار خود کم بین هستند و خود باخته هستند که البته این خوشبینانه کار است و الا می فهمند کشور از چه قدرتی برخوردار است اما توسو و یا مامورند و جیره و مواجبی دارند؟ فشاری که آمریکا در طول ۴۰ ساله دوران انقلاب اسلامی بر این ملت وارد نموده است بر همگان آشکار است بویژه فشارهای اخیر آمریکا برای همه دنیا ملموس است و همه می دانند که آمریکا بزرگترین و بالاترین فشارها را بر علیه ملت ایران آغاز کرده و دنبال می کند؟ اما چرا؟ چرا امریکا این روزها این قدر به ایران فشار وارد می کند؟ چرا ترامپ از برجام خارج شد و به ادعای خودش دنبال توافق بزرگتری با ایران است که شامل همه موارد اختلافی از جمله مساله نفوذ ایران در منطقه و مساله موشکی بشود؟ چرا این قدر نسبت به مساله نفوذ ایران در منطقه و توانایی موشکی ایران بحث و حدیث به راه افتاده است؟ عده ای دیگر به مقایسه ایران و عربستان و اسرائیل می پردازند و می گویند چرا کسی به رفتارهای آنها انتقاد نمی کند اما به رفتارهای ایران انتقاد وارد می کنند؟پاسخ همه این سوال ها یک چیز است؛ ایران توانسته است در منطقه بخوبی ایفای نقش کند و موازنه منطقه را به ضرر امریکا و متحدان غربی و عربی اش به هم بزند. امروز بیش از هز زمان دیگر نفوذ ایران در جهان عرب مشهود و ملموس است و این آمریکا را به شدت نگران می کند! ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن نفوذ مستقیم دارد. نفوذ در یمن موازنه با عربستان را به هم زده، نفوذ در سوریه موازنه با امریکا و اسرائیل را به هم ریخته، نفوذ در عراق موازنه را با عربستان سعودی و امریکا به هم زده و نفوذ در لبنان موازنه با عربستان، امریکا و اروپا را به هم ریخته است. عربستان سعودی و اسرائیل و اروپای غربی متحدان سنتی چندین دهه ای امریکا هستند، بنابراین طبیعی است در این معادله عدم توازن، امریکا در کنار آنها بایستد؛ به ویژه که تعریف موازنه قدرت امریکا با نفوذ کشورهای عربستان و اسرائیل هم پوشانی کامل دارد.از سوی دیگر ایران به توانایی غنی سازی اورانیوم دست یافته است، در منطقه تنها اسرائیل و پاکستان توانایی غنی سازی اورانیوم را داشته اند، پاکستان متحد امریکاست، در عین حال دستیابی اش به سلاح هسته ای را ایجاد موازنه با هند، رقیب سنتی اش قلمداد می کند. در آن جا معادله روشن است، باید توازنی میان هند و پاکستان برقرار شود. همچنین پاکستان خود را به عنوان یک تهدید در برابر اسرائیل مطرح نکرده است. در حالی که ایران با دستیابی به توانایی غنی سازی اورانیوم در برابر اسرائیل که تنها دولت در منطقه است که از این توانایی برخوردار است و حتی سلاح هسته ای ساخته است، قرار می گیرد. ایران دشمنی ایدئولوژیک با اسرائیل دارد و آن را به صراحت بیان می کند و مخفی نمی کند با اشغالگری آن به هر نحوی مبارزه می کند و بر این باور است که مبارزه با اسرائیل مبارزه با ظالم به سود مظلوم است. نیز ایران با همگامی روسیه در سوریه توانسته جبه خود را در مقابل آمریکا و غرب تقویت کند که خود مانعی بر بازگشت موازنه به نفع آمریکاست و این برای آمریکایی ها به شدت رنج آور است. نیز آمریکا انتظار داشت با برجام بتواند وارد اقتصاد ایران شود و با وابستگی اقتصادی ایران به خود بر نقشه های منطقه ای ایران مستولی شود اما مدت کوتاهی بعد از برجام روشن شد که این تصوری اشتباه است، امریکا نتوانست وارد عرصه اقتصادی ایران شود و در نتیجه نتوانست جلوی برنامه های ایران را بگیرد، برای همین دونالد ترامپ و کلا تیم همراه او تلاش کردند از برجام خارج شوند تا ایران را در برابر انتخاب یکی از این دو گزینه قرار دهند؛ یا موازنه منطقه ای را می پذیرد و از مناطق مورد منازعه و ادعا عقب نشینی می کند یا با امریکا وارد تعاملی فراگیر می شود که شامل تمامی موارد اختلافی منطقه ای بشود. اگر ایران نخواهد از میان گزینه ها گزینه ای را انتخاب کند امریکایی ها تهدید کرده اند به تقابل مستقیم روی خواهند آورد و چه بسا ممکن است وارد فاز زور شوند تا بخواهند گزینه مورد نظر خود را بر ایران تحمیل کنند. این چیزی است که کشورهای عربستان و متحدان عربش به همراه اسرائیل از امریکا می خواهند و تلاش دارند آن را به انجام این کار وادار کنند.این سیاست کلی ایالات متحده است و بستگی به شخص یا فرد ندارد، منتها دونالد ترامپ با ادبیات خاص خودش آن را بیان می کند. آمریکایی ها هر جا کم آورده اند متوسل به زور شده اند. واقعیت این است که ایالات متحده الآن هم همین شیوه را ادامه می دهد، ممکن است قدرت سابق خود را نداشته باشد و با مشکلات بسیاری دست به گریبان باشد اما هنوز رویکردش تغییر نکرده است. ایالات متحده در جهان تک قطبی خود را به عنوان ابرقدرت جهان مسئول تامین موازنه های جهانی می داند، به ویژه که کشورهای غربی و عربی به آن وابستگی اقتصادی و امنیتی دارند. در رابطه با ایران نیز این فرضیه برای امریکا تغییر نکرده است. بنابراین آن چه باعث اعتراض امریکاست به هم خوردن موازنه های منطقه ای توسط ایران است که امریکا به عناوین مختلف ایران را متهم به آن می کند و معتقد است که با رویارویی با ایران می تواند موازنه های سابق را احیا کند.اما او به شدت اشتباه می کند زیرا آنزمان گذشته است امروز دیگر رفتارهای زورمدارانه جواب نمی دهد باید با منطق بود و به حقوق دیگران احترام گذاشت این راه درست است که به نتیجه می رسد و دیگر هیچ.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *