انگلستان دل ماندن ندارد
نفیسه الله دادی
اتحادیه اروپا، نمونه موفق یک اتحادیه در سطح جهان و مبتنی بر همکاری و توافق بوده که با تکیه بر مشترکات کشورهای اروپایی شکل گرفته است. از میان بریتانیاییها، ولزیها و انگلیسیها خواستار خروج از اتحادیه اروپا و اسکاتلند و ایرلند شمالی خواستار باقیماندن به عنوان عضوی از اتحادیه هستند.
در رفراندوم ۲۰۱۶ درباره ماندن یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، پیروزی شکنندهای نصیب موافقان خروج شد. اینکه خروج و جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا سخت و ناگهانی باشد یا نرم و انعطافپذیر بسیار مهم است؛ زیرا هر ساختارشکنیای فشار و تنش خاص خود را در پی دارد.
یکی از علل مهمی که سبب اعتراض بعضی گروههای مردم در بریتانیا شده است، میتوان مشکلات ناشی از مهاجرت در سالهای اخیر دانست. طبق قوانین اتحادیه شرایط کار و مهاجرت برای تمامی اعضا یکسان است؛ یعنی یک شهروند «لتونی» بهراحتی و بدون هیچ مشکلی میتواند به انگلیس بیاید و کار پیدا کند؛ این یعنی بیکارشدن جمع زیادی از خود انگلیسیها که شدیدا باعث نارضایتیشان شده بود. بدین ترتیب انگلستان معتقد است با تدوین قوانین مجزا از اتحادیه اروپا میتواند مانع این مشکل شود؛ زیرا مهاجرت سبب بیکاری و بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی برای انگلستان میشود.
درباره خروج انگلستان از اتحادیه اروپا هشدارهایی نیز مطرح است. نخستین و مهمترین آن، تجزیه و فروپاشی اتحادیه اروپاست. ممکن است پس از خروج انگلیس از اتحادیه سایر کشورها نیز سودای خروج از اتحادیه را در سر بپرورانند که شاید نخستین آنها یونان باشد. از سوی دیگر همانطور که گفته شد میان ولزیها و اسکاتلندیها اجماعی برای ماندن یا خروج وجود ندارد که خود محرکی است برای تجزیه انگلستان و تسری آن به اروپا. البته اتحادیه اروپا تنها با چالش برگزیت روبهرو نیست؛ بلکه با چالشهای عمدهای نظیر تروریسم، یورو، تنش با روسیه، بحران اوکراین، هویت، بیکاری و آوارگان نیز روبهروست که امنیت آن را مختل میکنند.