بازیگران خوب، نقش‌های کلیشه‌ای

هامون رشیدیان

سریال «گلشیفته» نخستین تجربه سریال سازی بهروز شعیبی در شبکه نمایش خانگی است. بازیگر و کارگردان جوانی که پیش از این با ساخت فیلم «دهلیز» و پس از آن «سیانور» در سینما خوش درخشیده بود و انتظارات را از خود بالا برده بود. اما شعیبی اینبار تصمیم گرفت تا از قاب سینما خارج شود و برای شبکه نمایش خانگی که این روزها رونق خوبی هم دارد سریال بسازد. سریالی که پیش از انتشار با تبلیغات فراوان محیطی و مجازی مواجه شد که در این میان، سهم مهناز افشار و حواشی ممنوع التصویری اش برای تبلیغات محیطی این سریال بیش از همه بود.

داستان

«گلشیفته» درباره دختر جوان یزدی به نام گلی (نازنین بیاتی) که در علم و تحصیل نخبه اما در روابط اجتماعی‌اش ناموفق است. وی اخیراً به عنوان رتبه برتر دانشگاه سراسری برگزیده شده. به همین جهت او باید به تهران برود و ساکن این شهر بزرگ شود. اما پدر به شدت سنتی و وابسته او (مهدی هاشمی) نمی‌تواند دوری گلی را تحمل کند و همراه او به تهران می‌آید. همزمان، راحله گلشیفته (مهناز افشار) که به تازگی به ریاست دانشکده منصوب شده اضطراب فراوانی برای روز کاری‌اش دارد و…

طنز اجتماعی

سریال گلشیفته سریالی اجتماعی در قالب طنز است و قرار است موضوعات مهم اجتماعی را در قالب کمدی به مخاطبان خود گوشزد کند. در این راه شعیبی برای کسب موفقیت تا آنجا که توانسته بازیگران مطرح سینما را گرد آورده است تا لااقل خیالش از فروش راحت باشد. جمع کردن و هدایت این تعداد بازیگر بزرگ قطعاً کار آسانی نیست اما نکته مهم در این میان بازی گرفتن از این بازیگران است. کارگردان برای بازی گرفتن احتیاج به فلیمنامه خوب و شخصیت‌های پرداخت شده دارد. در واقع هر قدر پیچیدگی‌ها و عمق شخصیت‌ها خلق شده توسط نویسنده بیشتر باشد هم دست کارگردان و هم دست بازیگر برای ارائه نقش‌های خاص بازتر است. یکی از نقاط ضعف سریال گلشیفته اما دقیقاً از همین نقطه آغاز می‌شود.

شخصیت پردازی

شخصیت‌های این سریال انگار قرار بوده که دارای ابعاد و عمق بیشتری باشند اما سرانجام این اتفاق نیفتاده است و شخصیت‌ها دچار معضل کم عمقی شده‌اند. مثال این اتفاق در شخصیت هومن سیدی به خوبی آشکار است. احتمالاً مخاطب با دیدن شخصیت سیدی در سریال گلشیفته بلافاصله به یاد نقش و بازی او در سریال عاشقانه می افتد و او را در تکرار می‌بیند. این اتفاق در مورد اغلب شخصیت‌های این سریال کمابیش می افتد و ما آن‌ها را به شکلی متفاوت و منحصر به فرد در این سریال نمی‌بینیم.

نکته‌ی دیگری که شاید گلشیفته را از هدف خود دور نگه می‌دارد، طنز آن است. این طنز نیز گویی قرار بوده است که طنزی فاخر و عمیق در قالب اجتماعی باشد که به نظر می‌رسد که شعیبی به طور کامل به هدف خود نزدیک نشده و اثر را در حدی از کمدی نه چندان فاخر نگه داشته است. البته با تمام این نکاتی که ذکر شد این سریال هنوز ادامه دارد و شاید در ادامه شاهد اتفاقاتی بهتر در این سریال باشیم.

شعیبی کارگردان جوانی است که کارنامه موفقی دارد اما داشتن چند فیلم خوب ضامنی برای موفقیت در شبکه نمایش خانگی نیست. در حال حاضر شبکه نمایش خانگی مخاطبینی بسیار گسترده‌تر از سینما و حتی تلویزیون دارد و به همین دلیل هم راضی نگه داشتن این طیف وسیع از مخاطبان کار آسانی نیست. هر چند تصویربرداری و تدوین این سریال به پایان رسیده است و عملاً امکان تغییر در سریال ممکن نیست اما کاش شعیبی و دیگر کارگردان‌هایی که قصد ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی دارند برای درک بهتر سلیقه مخاطبان سریال‌های خود را در تعداد قسمت کم تولید کنند تا بتوانند با توجه به بازخوردها سریال را بر اساس سلیقه مخاطب ادامه دهند.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *