بررسی نظام آموزشی ایران در کیمیای وطن : سوادبی سواد!

دامون رشیدزاده

روزگاری هر فردی را که توانایی خواندن و نوشتن داشت باسواد می‌نامیدند و هرکسی که از این توانایی بی بهره بود در شمار بی شوادان به حساب می‌آوردند. اما سال‌هاست تعریف با سوادی و بی سوادی در جهان تغییر کرده است. حالا سواد مجموعه‌ای بسیار گسترده است که خواندن و نوشتن تنها بخش کوچکی از آن را شامل می‌شود. در عصر حاضر سواد یعنی داشتن مهارت‌های اجتماعی گوناگون، دانستن چند زبان بین المللی، مسلط بودن به علوم رایانه‌ای و ده‌ها مهارت دیگر. سواد داشتن در دنیای مدرن نیازمند تمام این توانایی‌هاست و چاره‌ای هم جز این نیست و این جبر زندگی مدرن بشر را به دنبال خود می‌کشاند و کسانی که سعی کنند در مقابل آن ایستادگی کنند متاسفانه از غافله پیشرفت عقب می‌مانند. در کشورهای پیشرفته متناسب با نیازهای عصر جدید محتوای آموزشی به کلی تغییر کرده است. در این کشورها دیگر خبری از فرمولهای پیچیده ریاضی یا حفظ کردن تاریخ تولد و فوت بزرگان جهان نیست و به جای انبوه اطلاعات بی مورد بر تقویت توانایی‌های فردی دانش آموزان و قرار دادن هر کدانم از آنها در زمینه‌هایی که استعداد دارند تاکید می‌شود. در این مدل آموزسی مدارس در نقش استعدادیاب ها عمل می‌کنند و دانش آموزان می‌آموزند که چگونه از توانایی‌های خود بهره ببرند. استعدادهای ورزشی از همان آغاز در اختیار مربیان حرفه‌ای قرار می‌گیرند و برای ورزش حرفه‌ای آموزش می‌بینند و استعدادهای علمی به فراخور رشته‌های خود از همان دوران کودکی نخبه شدن را فرا می‌گیرند.

نظام آموزش در ایران

متاسفانه سالهاست که نظام آموزشی ما مورد انتقاد طیف‌های گسترده جامعه و کارشناسان قرار دارد. نظام آموزشی ما با روش‌های منسوخ و انبوهی از اطلاعات بی مورد و بی ثمر مغز دانش آموزان را تنها برای حفظ کردن طوطی وار آماده می‌کند و دانش آموزی در این سیستم موفق‌تر است که بهتر بتواند حفظ کند. در این سیستم ما بیش از اینکه نخبه تولید کنیم در حال تولید طوطی سخنگو هستیم که بی هیچ تفکری تنها چیزی را که آموخته تکرار می‌کند. متاسفانه در این سیستم تمام استعداد و مهارت دانش آموزان کشته می‌شود و نتیجه آن خروجی سالانه حدود یک میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی فاقد هیچگونه مهارت کاری است. کنکور در کشور ما مثال بارزی از سیستم غلط آموزشی است که همانطور که بسیاری از خود ما تجربه آن را داریم تنها قیفی وارونه است که ورود به آن دشوار و خروج از آن بسیار ساده است. کتاب‌های دانشگاهی ما در اکثر رشته‌ها کتاب‌هایی مربوط به حداقل ۵۰ سال پیش است و از آن زمان تا کنون هیچ کس به خود این زحمت را نداده که کتاب جدیدی را وارد چرخه تدریس کند و حاصل هم این است که می‌بینیم.

آینده و ما

اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم با وجود این سیستم آموزشی ما در سال‌های آینده به شدت از دنیا عقب خواهیم افتاد و سواد رفته رفته در کشور ما رنگ خواهد باخت زیرا همین حالا هم با معیارهای جهانی سواد، ما فاصله معناداری با کشورهای دیگر داریم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *