حرف بزنیم
دامون رشیدزاده
مشاور وزیر کشور در امور بانوان و خانواده میگوید: گفتگوی اعضای خانواده در کشور به کمتر از نیم ساعت رسیده است. شاید در نگاه اول این موضوع با توجه به شرایط زندگی بسیاری از ما چندان عجیب به نظر نرسد اما اگر بدانیم که میزان گفت و گوی خانوادهها تا همین یک دهه پیش بیش از ۴ ساعت بوده است متوجه میشویم که تا چه حد بنیان خانوادهها دچار تزلزل شده است.
خانواده به عنوان مهمترین رکن تشکیل دهنده جامعه از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین دلیل هم سلامت جسمی و روانی هر خانواده میتواند ضامن سلامت جامعه باشد. جامعه ایران به عنوان جامعهای در حال گذار شناخته میشود. این بدان معنی است که جامعه سنتی ما در حال تبدیل شدن به جامعهای مدرن است. دلیل این اتفاق هم تعداد بالای نسل جوان در کشور است نسلی که بنا بر مقتضیات زمانه زندگی مدرن را بر زندگی سنتی نسلهای قبلی ترجیح میدهد. جمعیت فراوان جوانان هر چند برای هر جامعهای نعمت به شمار میرود اما در عوض مشکلات و معضلات مربوط به خود را نیز به همراه دارد.
جمعیت جوان نیازمند کار، تفریح و امکانات و زیرساختهای به روز است و اگر این امکانات در جامعه فراهم نشود میزان نارضاینتی به شکلی تصاعدی افزایش پیدا میکند. همین موضوع چالشی مهم را در برابر دولتها قرار میدهد. کم کاری دولتها و ضعفهای اقتصادی و همچنین سلب آزادیهای مورد توجه جوانان معمولاً از بزرگترین مشکلات کشورهایی است که جمعیت جوانی دارند.
کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. مشکلات اقتصادی فراوان و همچنین نبود نشاط و تفریحات مناسب در جامعه باعث شده این نسل دچار سرخوردگی شود. این نسل سرخورده وقتی به سن ازدواج میرسد به جای کاسته شدن از مشکلات تازه با مشکلات جدیدتری هم روبرو میشود.
زوجهای جوان برای تأمین مخارج کمرشکن زندگی مجبور به کار کردن هستند. این کار کردن تنها به ساعات معمول هم خلاصه نمیشود گاه این افراد برای زندگی بهتر مجبورند چند شیفت در شغلهای مختلف کار کنند.
از آنجا ایی که همواره رشد تورم و معضلات اقتصادی از میزان دستمزد بخش بزرگی از جامعه بیشتر است این نسل هر قدر هم کار کنند به آن سطح از رفاه که مورد توجهشان است نمیرسند. پیامدهای این دویدن و نرسیدن هم چیزی جز طلاق، طلاق عاطفی یا همین موضوع مورد بحث ما یعنی کم شدن گفت و گو در خانوادهها نیست.
به طور معمول در حال حاضر هر فرد با توجه به ساعت کار و ساعت رفت و آمد و ترافیک و … چیزی بیش از ۱۲ ساعت زا دور از خانواده است. و این تنها مربوط به افرادی است که یک شغل دارند. اگر فرد یک شغل پاره وقت هم داشته باشد که اوضاع از این هم بغرنجتر است. در چنین شرایطی دیگر زمانی برای گفت و گو یا رفت و آمدهای خانوادگی باقی نمیماند.
هر چند شاید کار و مشکلات اقتصادی بهانه خوبی برای سرد شدن روابط خانوادگی نباشد اما متاسفانه این موضوع واقعیت امروز زندگی بسیاری از ماست.
هر چند که رفع بخش بزرگی از این مشکلات به عهده مسئولان است اما اگر انتظار دارید همین فردا مسئولان با عصای جادویی یک شبه مشکلات اقتصادی را حل کنند به بیماریای بزرگتر از خوش خیالی مبتلا هستید.
تنها چاره فرار از این بحران حرف زدن و در کنار خانواده بودن است. بسیاری از ما در روز بیش از یکی دو ساعت را در گوشیهای تلفن خود مشغول کارهای بیهوده هستیم. کم کردن این زمان و افزودنش به روابط خانوادگی هم خودمان را از این بحران خارج میکند و هم مسلماً تأثیر عمیقی بر مشکلات جامعه خواهد داشت. جامعه ما به جز مشکلاتی اقتصادی دچار انواع و اقسام مشکلات اجتماعی و فرهنگی است که تنها به دست خود ما قابل حل است.