رفتگر درونتان را بیدار کنید

دامون رشیدزاده

تعطیلات نوروزی امسال از خیلی جهات رکوردهای بسیاری به جا گذاشت. رکورد افزایش سفرهای نوروزی، رکورد افزایش تصادفات، رکورد مصرف بنزین و … هر چند این رکوردشکنی‌ها با آمار ارقام مستند قابل ارائه است اما رکورد شکنی‌هایی هم هست که چندان با آمار ارقام قابل ارائه نیست. یکی از این رکورد شکنی‌های نامحسوس رکورد زباله پراکنی بود که امسال به دست هموطنان عزیزمان در جای جای ایران شکسته شد.

با وجود اینکه هر سال پویش‌های متعددی در فضای مجازی برای آشغال نریختن در طبیعت به راه می افتد اما میزان زباله پراکنی در نوروز امسال مانند هر سال با رشد چشمگیری همراه بود. به گونه‌ای که همین حالا در حاشیه جاده‌ها به قدری زباله رها شده که می‌توان در کمتر از ۱۰۰ متر به اندازه یک وانت بار زباله جمع کرد.

نقطه اوج این زباله پراکنی ها هم مطابق هر سال روز سیزده به در است که هموطنان ضمن نابودی بخش زیادی از طبیعت با روش‌هایی همچون آتش سوزی، قطع درختان و کندن گل‌ها بخش زیادی از زباله‌های خود را نیز در دل طبیعت رها می‌کنند تا همین اندک طبیعت باقی مانده کشور نیز با سرعت بیشتری به نابودی کشانده شود.

اینکه چرا مردم کشور ما تا این حد با طبیعت و محیط زیست خودشان سر جنگ دارند را واقعاً کسی نمی‌داند اما ضعف‌های فرهنگی مشهودی در این زمینه وجود دارد که به این زودی‌ها و با روش‌های فعلی قابل درمان نیست. برای اثبات این ادعا هم همین کافی است که هرساله چه در تصادفات و چه در معضلاتی همچون زباله پراکنی شاهد رشد چشمگیری هستیم.

آموزش و پرورش و رسانه‌ها

واقعیت این است که نمی‌توان از خانواده‌هایی که خود نقش پررنگی در نابودی طبیعت و محیط زیست دارند انتظار داشت فرزندانی حافظ محیط زیست پرورش دهند و این وظیفه سنگین به دوش آموزش و پرورش و رسانه‌ها افتاده که این نسل ناهنجار را به سمت هنجارهای اجتماعی هدایت کنند. با این حال متاسفانه فرزندان ما در مدارس همه چیز می‌آموزند جز رفتارهای صحیح اجتماعی. اگر در ژاپن تا سن ۱۰ سالگی دانش آموزان به جای سواد مرسوم درس‌های زندگی می‌آموزند و حتی وظیفه نظافت کامل مدارس را خودشان بر عهده دارند در ایران ما از همان ابتدا دانش آموزان را با انبوهی از درس‌های سنگین بمباران اطلاعاتی می‌کنیم و درس زندگی و مسائلی بدیهی همچون نظافت را به دست مستخدمین می‌سپاریم بدین صورت فرزندان ما از همان ابتدا روحیه ارباب رعیتی را تا عمق جان حس می‌کنند و برای بروز رفتارهایی ناشایست در آینده آماده می‌شوند. در این میان هیچ فرقی هم میان فرزندان ثروتمندان و فقرا نیست و با چنان عدالتی این رفتارها میان اقشار مختلف گسترش پیدا می‌کند که نمونه آن را در هیچ کجای دیگر نمی‌توان یافت.

رسانه‌های جمعی هم که بخش دیگری از این اطلاع رسانی را بر عهده دارند در طی این سال‌های آنقدر کم اثر شده‌اند که دیگر تاثیری در جامعه ندارند و به عنوان نمونه صدا و سیما به عنوان بزرگترین رسانه کشور آنقدر درگیر جذب مخاطب است که ترجیح می‌دهد ساعت‌های طلایی پخش خود را به سریال و برنامه‌های طنز ارائه دهد.

متاسفانه در جامعه هم اوضاع به همین صورت است که نه قانونی برای برخورد با نابودگران محیط زیست وجود دارد و نه فرهنگی که بتوان با آن جلوی این رفتارها را گرفت و بار سنگین این حد از ناآگاهی و ناهنجاری تنها بر دوش رفتگاران زحمتکشی است که باید سنگین زیرین آسیاب باشند. البته ظرفیت و توانایی رفتگران هم محدود است و اگر حتی تعداد رفتگران کل کشور به بیش از ۳ برابر تعداد فعلی افزایش پیدا کند نمی‌توان امید داشت که کشور از شر این حجم از زباله رهایی پیدا کند. تنها راه نجات از وضعیت فعلی گسترش فرهنگ نظافت است و اینکه رفتگر درونمان را بیدار کنیم و سعی کنیم باری کوچک از دوش جامعه و محیط زندگی خودمان برداریم و تا لااقل جایی برای زندگی نسل آینده باقی بماند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *