روزی که بغض ایران ترکید
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2018/06/اصلی4-780x405.jpg)
دامون رشیدزاده
۲۵ خرداد سال ۹۷ هم به وزهای تاریخ ساز ورزش ایران اضافه شد. دومین پیروزی ایران در جام جهانی آنهم با گل به خودی در دقیقه ۹۵ بازی. تا اینجای جام بدون شک دراماتیکترین پیروزی از آن تیم ملی فوتبال کشورمان است. برد تاریخی ایران باعث شد حداقل برای چند ساعت هم که شده مردم ایران مشکلات اقتصادی، تحریمهای ظالمانه، گرانی طلا و سکه و ارز، گرانی بی حساب و کتاب خودرو و دهها مشکل کوچک و بزرگ خود را فراموش کنند و یک صدا به جشن و پایکوبی بپردازند.
رقابت ایران و مراکش البته مانند دیدار تاریخی ایران و آمریکا یک بازی سیاسی نبود اما زخمهای متعدد بر پیکره فوتبال ایران باعث شد این دیدار شکل دیگری به خود بگیرد. تیم ملی فوتبال ایران برای رسیدن به جام جهانی کار دشواری نداشت و با اقتدار به عنوان دومین تیم صعود کننده راهی جام جهانی روسیه شد. اما درست بعد از این پیروزی بزرگ مشکلات تیم ملی نیز آغاز شد. تیم ملی برای موفقیت در جام جهانی دو دشمن بزرگ را روبروی خود میدید. دشمن اول تیم ملی نه از جنس خارجی بودند و نه با ایران و ایرانی بیگانه بودند اتفاقاً این دشمنان تیم ملی زاییده همین فوتبال و همین کشور بودند.
دشمنان داخلی
کی روش برای آماده کردن تیم ملی نیاز به فرصتی چند ماهه داشت اما تداخل برنامه تیم ملی با باشگاهها باعث شد چند باشگاه با سرکردگی پرسپولیش شروع به بهانه تراشی علیه تیم ملی کنند. رود رنجی و اخلاق تند کی روش هم مزید بر علت شد تا موجی بی سابقه علیه تیم ملی به راه بیفتد و عدهای از هواداران آرزوی شکست تیم ملی را داشته باشند. در نهایت با کارشکنی باشگاهها عملاً برنامه آماده سازی تیم ملی کنسل شد و حتی در روزهایی تعداد مربیان حاضر در کمپ تیم ملی از تعداد بازیکنان هم بیشتر بود. با این شرایط آماده سازی تیم ملی به کندی پیش رفت و تیم ملی در فرصتی بسیار کوتاه راهی رقابتها شد.
دشمنان خارجی
اما به جز دشمنان داخلی دشمنان خارجی هم برای ناکام کردن ایران دست به کار شدند. در اولین گام برند معروف نایکی اعلام کرد که به بازیکنان ایرانی کفش نخواهد داد. هر چند به جز سامان قدوس هیچ کدام از بازیکنان ایران قرارداد تجاری با این برند نداشتند اما این حرکت نوعی جنگ روانی بود تا بازیکنان ایران را تحت فشار قرار دهد. در کنار اینها حتی برند آدیداس هم حاضر به بستن قرارداد با تیم ملی ایران نمشد و در نهایت لباسهایش را به تیم ملی ما فروخت تا ما تنها تیم جام جهانی باشیم که به جای دریافت لباس و البته پول، لباسهایمان را خودمان خریده باشیم. البته ماجرای آدیداس را میتوان به ضعف فدراسیون و البته دشمنان داخلی هم ربط داد زیرا کارشکنیهایی که در این رابطه صورت گرفت بیشتر از طرف خودیها بود تا آدیداس. در کنار اینها تقریباً بیش از نیمی از بازیهای تدارکاتی ایران با حریفان به دلایل عجیب و غریب لغو شد تا بازیکنان ایران با کمترین بازی تدارکاتی راهی جام جهانی شوند.
اگر بخواهیم بازی با مراکش را از جهت فنی نقد کنیم باید گفت ۲۰ دقیقه اول این بازی و فشار بی امان مراکشیها و اشتباهات پرشمار بازیکنان ما فقط و فقط به دلیل همین نبود بازیهای تدراکاتی بود اما بازیکنان ایران هر چه از زمان بتازی گذشت به خود باوری رسیدند. در نیمه دوم بازی به جز یک شوت دیگر چیزی از مراکش در زمین دیده نشد و این ایران بود که هر چه به پایان بازی نزدیک میشد نبض بازی را در اختیار میگرفت. در نهایت تیم ملی در یک فرصت رؤیایی موفق شد در وقتهای تلف شده کار را تمام کند و با گل به خودی بازیکن مراکش روزی تاریخی را برای فوتبال این سرزمین رقم بزند. رو که بغض مردم ایران ترکید و شادی امیدهای تازهای را برای این سرزمین کهن به وجود آورد.