سومین شکست سپاهان در تاشکند نگاه احساسی، چاره‌ساز نیست

سومین باخت پیاپی سپاهان در هفته چهارم مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا در تاشکند رقم خورد. بی‌تردید ناکامی‌های سپاهان بعد از تغییر و تحولات پیاپی در حوزه مدیریتی باشگاه در اندک‌زمان، دلایل متفاوتی دارد که بر ما پوشیده مانده است؛ برخوردهای احساسی و یک‌سویه‌نگری و نادیده انگاشتن واقعیات، فوتبال حرفه‌ای این تیم خوب و محبوب اصفهانی‌ها را که از سوی گروه نسبتا انبوهی حمایت می‌شود و هوادارانی دارد که خیلی خیلی هم متعصب هستند و وفادار، به بیراهه کشانده است. البته اتفاقات اخیری که باعث بروز بحران و تنش‌هایی در تیم قهرمان فصل گذشته لیگ برتر شده که سابقه پنج قهرمانی در لیگ و چهار قهرمانی در جام حذفی را یدک می‌کشد، خود مسئله‌ای است که نیاز به بررسی، مداقه و دقت نظر بیشتری دارد تا مشخص شود چه عواملی در ایجاد چنین جوی دخیل بوده‌اند. به یقین همه‌ علاقه‌مندان به فوتبال اصفهان به ویژه هواداران دلسوز، واقفند و اذعان می‌دارند که روند فوتبال باشگاهی بزرگ
و نامدار مثل سپاهان که قدمت بیش از ۶۰ سال دارد نمی‌تواند بی‌نقص و اشکال باشد و کاستی‌ها نادیده انگاشته شود؛ لکن واقعیت‌ها را هم نباید از دیده پنهان داشت.
از دست دادن بازیکنان ارزنده
در اینکه لیگ پویایی نداریم و مدیریت فوتبال و اهالی فدراسیون مشکلاتی دارند و این کاره نیستند
شکی نیست و اینکه مسابقات لیگ با تعطیلی‌هایی مواجه می‌شود و بازیکنان باشگاه‌ها ناچار هستند در اردوهای تدارکاتی تیم ملی حضور پیدا بکنند و احیانا دچار مصدومیت و آسیب‌دیدگی شوند هم خود مقوله جداگانه‌ای دارد که گاه باعث بروز مشکلاتی در تیم‌ها می‌شود. اما از دست دادن بازیکنانی ارزنده و کارآمد نظیر احسان حاج‌صفی مهدی شریفی و کنار گذاشتن بهترین مدافع میانی (کاپیتان هادی عقیلی) و نیمکت‌نشین کردن بازی‌سازی مانند محمدرضا خلعتبری یا حسین پاپی که از سرعت خوبی برخوردار هستند، منطقی نیست و مسلما تیم را به مسیری غلط سوق می‌دهد.
کنار گذاشتن فرکی
پس از کنار گذاشتن مربی بادانش و بااخلاقی به نام حسین فرکی و جریاناتی که سپاهان را به یک تیم بحران‌زده تبدیل کرد تا از توانایی‌هایش کاسته شود و رویکرد بسیار ضعیفی پیدا بکند بهتر بود مسئولان
به ویژه اعضای هیئت مدیره و مدیر عامل جدید باشگاه به دنبال استراتژی و برنامه‌ریزی مدونی برای حصول به اهدافی که در نظر داشتند
می‌بودند تا سپاهان که به طوفان زرد آسیا لقب گرفته، سرنوشتی این چنین پیدا نمی‌کرد که در شأن نام سپاهان نمی‌باشد. به هر حال با آوردن ایگور استیماچ که سوابق خوب مربیگری در تیم‌های اروپایی دارد، فضای تمرینات و چیدمان تیم دچار پاره‌ای دگرگونی شد.
قدر مسلم باید پذیرفت که اندیشه‌های این مربی نیاز به ابزار خاص خودش داشت که فراهم نبود تا بتواند بر مشکلات «فایق» آید. متاسفانه استیماچ بی‌جهت در فضای احساسی حرکت کرد تا تمرکز و اعتمادبه‌نفس بازیکنان، به ویژه مدافعان از دست برود و مقدمات ناکامی و شکست‌های پی‌درپی
فراهم شود.
نگاه کارشناسی
سخن پایانی اینکه مسئولان این باشگاه ریشه‌دار باید منصفانه و با نگاه کارشناسی عملکرد آقای استیماچ را زیر ذره‌بین ببرند و برای رهایی تیم از بحران روحی و تحول و بازگشت سپاهان به دوران طلایی، به دنبال برنامه و رویکرد جدیدی باشند و ببینند چه اتفاقاتی رخ داده که به زعم برخی از کارشناسان فوتبال، سپاهان امروز در جایگاهی قرار گرفته که نمی‌تواند خود را از بحران رهایی
بخشد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *