سونامی خشم
![](http://eskimia.ir/wp-content/uploads/2017/09/اصلی2-1-780x405.jpg)
دامون رشیدزاده
آمار قتلهای جنون آمیز که تنها به دلیل یک لحظه عصبانیت رخ داده به شدت رو به افزایش است. آمار درگیری و دعواهای کاملاً بی مورد و بدون مقدمه هم سر به فلک میکشد و بخش زیادی از پروندههای قضایی کشور را تشکیل میدهد. خیلی از آمارهای بین المللی نشان میدهد که کشور ما با معضل بزرگی به نام عصبانیت و خشم کنترل نشده روبروست. هر قدر هم که این آمارها را غیر مستند و با سوء نیت بدانیم بازهم نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که حداق بخش بزرگی از جامعه امروز ما با مشکل کنترل خشم مواجه است. شاید اکثر این خشم کنترل نشده به قتل و یا درگیری فیزیکی منجر نشود اما حتی همین فریاد کشیدنها و یا بوق زدنها هنگام رانندگی نشان دهنده ظهور مشکلی بزرگ در جامعه است که اگر خیلی زود چارهای برای آن اندیشیده نشود میتواند منجر به بروز بحرانی فراگیر در جامعه شود.
مردم ایرانی ذاتاً مردمی آرام و نجیب هستند و به گواه تاریخ طولانی این سرزمین ما هیچگاه به دنبال بدخلقی نبودهایم و آموزههای دینی کشور ما چه در دوران پیش از اسلام و چه دوران پس از اسلام همواره بر رفتار نیکو تاکید داشته است. اما چرا مردمی که همواره آرام و متین بودهاند به یک باره دچار چنین خشمی شدهاند؟
جنگ تحمیلی
بسیاری از کارشناسان نقش هشت سال دفاع مقدس و جنگ طولانی ما علیه متجاوزین را از دلایل اصلی آسیبهای روحی و روانی میدانند.
جامعه اروپا بعد از جنگ جهانی اول به شدت دچار مشکلات روحی و روانی ناشی از جنگ شد. تحقیقات متخصصان آن زمان نشان داد که هر جامعهای که درگیر جنگ باشد فارغ از اینکه در جنگ پیروز شود و یا شکست بخورد دچار مشکلات روحی ناشی از جنگ میشود. این مشکلات اگر به موقه رفع نشود میتواند به صورت پیوسته در طول نسلهای مختلف ادامه داشته باشد. فرض کنید پدر و مادری که دچار مشکلات روحی روانی هستند صاحب فرزند شوند و این فرزند در چنین خانوادهای خود دچار مشکل میشود و این مشکل را به فرزندان خود منتقل میکند و این چرخه میتواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد. پس بهترین درمان قطع کردن این چرخه است. قطع کردن این چرخه یعنی مداخله جامعه در حل مشکلات خانوادهها. این یعنی جامعه و در رأس آن حکومت سعی میکند به صورت مستقیم و غیر مستقیم فرد بیمار را درمان کند. شاید جالب باشد که بدانید فراهم کردن زیر ساختهای تفریحی یکی از مهمترین راهکارهای کشورهای اروپایی برای حل بحرانهای روحی پس از جنگ بوده است. پارکها، فضای سبز، محیطهای ورزشی و بسیاری امکانات دیگر باعث میشود فرد احساس آرامش بیشتری داشته باشد و آثار ناشی از حوادث تلخی همچون جنگ را کم کم به فراموشی بسپارد.
جامعه امروز
کشور ما یک دوران هشت ساله تلخ را پشت سر گذاشته است دورانی که هزاران نفر از مردم کشور جان خود را از دست دادند و هزاران نفر دیگر هم مجبور به ترک خانه و شهر خود شدند. در دوران پس از جنگ بیشتر بر آبادانی کشور تاکید شد و کمتر به مشکلات روحی و روانی رسیدگی شد. این کم توجهی به این مسئله مهم در نهایت امروز حداقل یکی از دلایل مهم خشم کنترل نشده در جامعه است. البته برای این خشم دلایل بسیاری اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و.. وجود دارد اما نقش جنگ در بروز بسیاری از این مشکلات پررنگ است.
حالا اما سالها پس از پایان جنگ تحمیلی بسیاری از متخصصان عقیده دارند باید راهکارهایی جدی برای کنترل خشم در جامعه اندیشید. با هر قتل و یا درگیری علاوه بر صدمه رسیدن به فرد حداقل چندین خانواده دچار مشکل میشود. تنها با یک ضرب ساده اگر تعداد پروندههای قضایی را که با خشم مربوط است در ۲ خانواده با حداقل ۴ نفر ضرب کنیم به راحتی میتوان فهمید که چه حجم عظیمی از افراد جامعه با مشکلات مربوط به موضوع خشونت درگیر هستند. از این رو اگر امروز فکری اساسی برای مشکل خشم در جامعه اندیشیده نشود شاید فردا با بحرانی مواجه شویم که خلاص شدن از آن به این راحتیها ممکن نباشد.