نان، عشق، فوتبال
صدرا مطیعی
دربی ۸۶؛ مسابقهای که میتواند هیچوقت تکرار نشود… استقلال و پرسپولیس امروز در حالی به مصاف هم می روند که پرسپولیس با برد در این مسابقه قهرمان لیگ برتر هفدهم می شود. اما استقلالی ها که این روزها حسابی روی فرم هستند دوست دارند یا مانع قهرمانی پرسپولیس شوند، یا حداقل قهرمانی این تیم را یک هفته هم که شده عقب بیندازند.
سال ها گذشته است از آن روزهایی که «شاهین»، مدیری متشخص و اصولگرا داشت که تیمش را از بین شاگردان مرغوب دبیرستانهای البرز و فیروز بهرام انتخاب کرد و دستپروردههای نسل اولش شاگردهای اول دانشگاهها بودند. اعتبار اخلاقی بازیکنانی که عناوین تحصیلی بالا مثل دانشجوی دکترا و مهندس و…داشتند، در جامعه دهه ۲۰ که کشور ۱۳درصد باسواد داشت تبدیل به الگوهای تاریخی برای جوانان شد. درعوض تاجیها هم خصلتی ویژه در جذب تماشاگر داشتند، آنها بعد از ادغام دوچرخهسواران خسروانی با سربازان خاتمی تیمی پیدا کردند که پروانه و اسناد قدرتش به دربار هبه شد و تماشاگر این مجموعه هم ابزار جذابیت دوقطبی بودن فوتبال شدند. درجهداران معتبر و با اعتباری که با شورت ورزشی فوتبال میکردند و بازیکنان معتبری که در کنار این نظامیان توپ میزدند، در کنار احترام ژنتیکی که تودههای مردم برای قدرت حاکمیتشان متصور بودند، طرفداران تاج را ساختند. بعدترها اما معادله هواداری شاهین-تاج تغییر کرد. شاهینیها بعدها در تصور جامعه و در دوران اوجگیری مبارزه با انقلاب سفید شاه وحکومت وقت «آزادهمردانی روشنفکر و ضدحکومت» معرفی شده و طرفدار بیشتری پیدا کردند و تاجیها به علت انتساب به جکومت در اقلیت قرار گرفتند. شاهین عنوان تیم «مردمی» به خود گرفت و تاج «حکومتی» شد. درست مثل «بارسا» و «رئال» و داستان مردمی بودن بارسا و حکومتی بودن رئال!
هرچه بود این دو تیم علت علاقه ما به فوتبال شدند. علت کری خوانی های بازیکنان و هواداران دو تیم. کری هایی که دامنه آن به وسعت ۵۰ سال است، هنوز ششتاییها مهم است که در ۱۰ سال اول ثبتش به اندازه امروز مهم نبود و هنوز دوطرف در حال یافتن نمادین اعدادی هستند که آن را متعلق به خود بدانند. مثل استقلالیها که با وجود دو باخت با چهار گل، عدد چهار را برای تضعیف رقیب نشان میدهند و رقیب هم در مسیر تاریخسازی و تاریخبافی خود را مالک همه اعداد دربی میداند در حالیکه هنوز تعداد بردهای استقلالیها در دربی از آنها بالاتر است. هرچند نمادهای کریخوانی آنها بیشتر است و تعدادشان هم از رقیب بالاتر !
راستش این بار هرچه گشتیم، چیز زیادی عایدمان نشد. انگار نشست مشترک قبل از بازی جواب داده است! از کری خوانی بازیکنان دوتیم علیه یکدیگر خبری نبود. همه چیز آرام است الا قلب و ذهن همان هوادارانی که هنوز هم عاشق اند و جان شان برای بازی تیم محبو بشان در این دیدار درمی رود. همان های که کاری ندارند در نشست های محرمانه پشت در و ضیافت های مشترک نمایشی قبل از بازی چه رخ می ده و چه قول هایی رد و بدل می شود و شایعات چقدر درست است و این نسل از بازیکنان مثل نسل دهه ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ چیزی از تعصب سرشان می شود یا فاصله عشق برای شان به اندازه یک اسکناس تانخورده است… به اینها کاری ندارند. آن ها هنوز عاشق تاریخ سازی و تاریخ بافی هستند حتی این روزها که «غم نان» امان را برده است…