طلاق یا باتلاق؟!

رسول مهدی زاده

واژه طلاق وقتی شنیده می‌شود، از جدایی زن و شوهر حکایت دارد اما همیشه طلاق به شکل رسمی و قانونی نیست. طلاق دربعد عواطف هم اتفاق می افتد که به عقیده روان شناسان به مرور زمان به طلاق رسمی می‌انجامد، زمانی که زوج‌ها تعارض هایی که برایشان پیش می‌آید را بر طرف نمی‌کنند و سو تفاهم و مشکلاتشان روی هم انباشته می‌شود. مهارت‌های ارتباطی در طلاق عاطفی موثرند، زوج‌هایی که زبان ارتباطی مناسبی ندارند، در نتیجه همدلی نمی‌کنند. این عدم همدلی بسیار مهم است و همدلی با دلسوزی تفاوت دارد، همدلی درک رفتار، احساس، باورها و موقعیت‌هاست اما دلسوزی این گونه نیست و همدردی پرخاشگری را کم می‌سازد. از سوی دیگر کمرنگ شدن ایمان و اعتقادات مذهبی چاشنی طلاق عاطفی می‌گردد و باعث افزایش روابط خارج از محدوده خانواده می‌شود، که روابط را سرد می‌سازد و به طلاق عاطفی منجر می‌شود.

تنها زن ومرد باآسیب های این جریان مواجه نمی‌شوند بلکه فرزندان هم بامشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شوند.

مرضیه شمالی روانشناس و مشاور خانواده دراین باره به کیمیای وطن گفت:

بشر زندگی راازخانواده آغاز می‌کند وخانواده به عنوان یک مفهوم جهانی مطرحست چراکه همه‌ی نیازها به وسیله‌ی این نهاد برآورده می‌شود که این نیازها درافراد متفاوت است، خانواده کوچک‌ترین نهاد اجتماعی است اما بزرگ‌ترین واحد اثربخشی دربین جوامع به شمار می‌آید، خانواده نماینده‌ی روانی جامعه‌ای است که منش اجتماعی کودک راشکل می‌دهد و فضا ومکانی است که صمیمیت رابرای افراد فراهم می‌کند. تکامل این واحد دردوره های مختلف باتغییر وتحول مواجه شد. سلامت وحفظ خانواده تلاش مدوام تک تک اعضا رامی طلبد، رویدادهای متفاوت می‌تواند سلامت این نهاد راتحت تأثیر قراردهد که درروابط اعضاهم دگرگونی ایجاد می‌کند، فشارهایی که به این سیستم وارد می‌شود مطمئناواکنش هایی رابه همراه دارد. نیروهای مخرب بی شماری می‌توانند به خانواده ضربه بزنند وبه تبع جامعه هم ازاین ضربات بی نصیب نمی‌ماند.

شمالی روانشناس مهم‌ترین عامل انحطاط خانواده رامطرح کرد وافزود:

مهم‌ترین نیروی مخرب طلاق عاطفی است که به عنوان طلاق پنهان وخاموش هم ازآن یاد می‌شود. به دلیل وجود یک سری موانع فرهنگی وارزشی، معنوی وموقعیتی خاص که زوجین نمی‌توانند آن راآشکار سازند وبدون همدلی وعلاقه متقابل زیر یک سقف زندگی می‌کنند که برروی رفتارهای فردی واجتماعی فرزندان اثرمی گذارد وتهدیدجدی برای بسیاری از خانواده‌های ایرانی محسوب می‌شود.

مرضیه شمالی پایان بخش سخنانش ازاثرات طلاق خاموش برای فرزندان گفت:

کودکان ۴ دوره‌ی سنی راتجربه می‌کنند:

خردسالی، پیش دبستانی، دبستان، نوجوانی وجوانی.

عوارض رفتاری: شتاب زدگی، مردصفتی برای دختران وزن صفتی برای پسران، شب ادراری، خراب کاری، اختلال درسخن گفتن ولکنت ها

عوارض مدرسه‌ای: شکست تحصیلی، عقب ماندگی درسی وبدخطی است.

عوارض اجتماعی: لغزش‌ها، باندبازی‌ها، تجاوز جنسی، فرار، ولگردی، بی باکی دررذالت، بی تفاوتی وسردی

عوارض اخلاقی: دروغ گویی، فریب کاری، بددهنی، بدگویی، ریاکاری ونفاق

منجربه انحطاط کودکان می‌شود، زیرارفتار واندیشه ی وی درآن محیط شکل می‌گیرد واثرات مادام عمررابه همراه دارد. دراین دوران شادابی ونشاط کودکی رنگ می‌بازد، کینه ونفرت نسبت به پدرومادر پیدا می‌کند، فردی کم تحمل می‌شود گرایش به پرخاشگری، افسرده وگوشه گیرشدن ازتبعات طلاق پنهان است. جوان که همان کودک گذشته است که ازاین مشکلات تاثیرپذیرفته وناسازگاری جوان ناشی ازفقدان عاطفی بوده که درخانواده احساس کرده است. نوجوانان به صورت کلی با مشکلات آموزشی ورفتاری مواجه می‌شوند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *