عوامل انسجام خانواده(۷)

  ساده زیستی

ساده زیستی و زهد یکی از فضائل اخلاقی است که مورد تشویق و ترغیب آیات قرآن و روایات اهل بیت است. چنانچه در معنای زهد و ساده زیستی گفته اند: ضد‍ّ محبت دنیا و مال را زهد گویند و آن عبارت است از دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن که تجلی عملی آن در زندگی ساده زیستی و قناعت خواهد بود

انسانها‎ی ساده زیست اگر چه خود می توانند با استفاده‎ از نعمتهای پروردگار زندگی بهتری را برای خویش فراهم سازند، امّا از آنجا که دلبستگی به زخارف دنیوی ندارند دیگران را بر خود مقدم نموده و خود به اندکی از مال دنیا اکتفاء می کنند: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ»از امام صادق در مورد زاهد در دنیا سؤال شد, آن حضرت فرمود: «الّذی یترک حلالها مخافه حسابه ویترک حرامها مخافه عقابها»؛ زاهد کسی است که حلال دنیا را به خاطر ترس از حساب و حرام آن را به خاطر ترس از عقاب، ترک می کند.

پیامبر اسلام در توصیف زاهدان می فرماید: «زاهد دوست دارد آنچه را که خدا دوست دارد و دشمن دارد آنچه را او دشمن دارد، از حلال دنیا اجتناب کرده، به حداقل اکتفاء می کند و به حرام آن اعتنائی ندارددر قرآن کریم نیز بردوری از دنیا و فریفته نشدن از آن تأکید شده است؛ «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»؛ زندگی دنیا جز کالایی فریب دهنده چیزی نیست. «ولاتَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا»؛ زندگی دنیا شما را فریب ندهد. لکن این بدان معنی نیست که مؤمنین از نعمتهای دنیا بهره مند نشوند و رهبانیت در پیش گیرند؛ زیرا در جای دیگر به سختی با این باور غلط مبارزه کرده، می فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ»؛ بگو ای پیامبر، چه کسی زینت های خدا را که برای بندگان آفریده حرام کرده و از صرف روزی حلال منع کرده است.» پس آنچه از نظر قرآن مذموم است، دل بستن به دنیا به گونه ای است که باعث از هم پاشیدن و برهم خوردن زندگی می گردد. چه بسا افرادی را دیده ایم که صبح تا به شب در صدد جمع آوری مال و منال اند و از همه چیز حتی از خانواده غافل اند، اگر بپرسید: چرا این قدر حرص و جوش؟ جواب می شنوید: خرج زن و بچه را تأمین می کنم. آنان خیال می کنند، تأمین زندگی؛ یعنی تهیه زندگی مرفه و پرزرق و برق که در آن هیچ گونه کاستی مادی وجود نداشته باشد هر چند هیچ نشانی از معنویت در آن تجلی نیابد.

این گونه افراد خیلی دیر به اشتباه شان پی می برند؛ یک دفعه متوجه می شوند بچه ها همراز و همراه افراد بی دین و لاابالی و دچار انحرافات اخلاقی و مبتلا به انواع بیماری لاعلاج گردیده اند، همسر نیز به خاطر بی مبالاتی او و عدم توجه به احساسات و عواطفش از یک طرف و عادت به خوشگذرانی و هوسرانی از طرف دیگر، دچار سؤ رفتار و احیاناً خیانت در زندگی مشترک گردیده است. این جا است که کانون گرم خانواده به جهنمی تبدیل می شود که تمام افراد خانواده در آن می سوزند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *