چالش‌های فرزندخواندگی

دامون رشیدزاده

فرزند خواندگی هنوز هم با وجود همه تغییر و تحولات سال‌های اخیر کشورمان همچنان از تابوهای کشور ما به شمار می‌رود. متاسفانه با وجود تلاش مسئولان و نهادهای اجتماعی تابوی فرزند خواندگی در میان بسیاری از خانواده‌ها وجود دارد. افراد بسیاری در کشور ما به دلایل مختلف امکان فرزند دار شدن را ندارند همچنین به دلیل بالا رفتن سن ازدواج بسیاری از زوج‌ها در نهایت می‌توانند یک فرزند داشته باشند. اما در حالی که یکی از بهترین راه حل‌ها برای داشتن فرزند و یا فرزندان بیشتر همان راه فرزند خواندگی است اما به دلیل همان تابوهای مرسوم این افراد قید پذیرفتن فرزندی غیر هم خون را می‌زنند.

البته به جز تابوها قوانین سختگیرانه بهزیستی هم یکی از دلایل مهم رغبت نداشتن مردم به فرزند خواندگی در سال‌های گذشته بود که به مدد تغییر قوانین تا حدود زیادی این مشکل حل شد.

قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست برای اولین‌بار سال ۱۳۵۳ در کشورمان تصویب شد، اما با گذشت زمان و تغییر دیدگاه‌ها و سیاست‌های سازمان‌هایی مانند بهزیستی، قسمت‌هایی از این قانون نیاز به بازنگری پیدا کرد، زیرا براساس این قانون، بسیاری از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست شانس کمی برای فرزندخوانده شدن داشتند. به همین دلیل اوایل دهه هشتاد تیمی متشکل از سازمان بهزیستی، قوه قضاییه و سایر دستگاه‌های ذی‌ربط نسبت به تدوین لایحه اصلاحی آن اقدام کردند.

اصلاح قانون

در سال ۸۳ این قانون اصلاح و لایحه اصلاحی آن تقدیم مجلس شد اما بعد از گذشت حدود یک دهه در سال ۹۲ قانون «حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست» در ۳۶ ماده و ۱۷ تبصره به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. سال ۹۴ آیین‌نامه این قانون توسط هیأت وزیران تصویب و برای اجرا به دستگاه‌های اجرایی ابلاغ شد. این قانون به شکلی تدوین شد که نیازهای کودکان بهزیستی از قبل برطرف شود و خانواده‌های بیشتری امکان سرپرستی کودکان را داشته باشند. برخلاف قانون سابق، اکنون دختران مجرد و ایرانیان مقیم خارج نیز می‌توانند سرپرستی کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست را به‌عهده بگیرند.

دختران مجردی که می‌توانند مادر شوند

پس از اصلاح قانون، دختران و زنان بدون شوهر، در صورتی‌که حداقل ۳۰ سال سن و سایر شرایط مانند اشتغال و بیمه را داشته باشند، می‌توانند منحصراً حق سرپرستی دختران را داشته باشند. براساس قانون، پدر و مادر بدون فرزند در اولویت اول، دختران مجرد بالای ۳۰ سال در اولویت دوم و پدر و مادر دارای فرزند در اولویت سوم قبول فرزندخوانده هستند. البته، به گفته مسؤولان سازمان بهزیستی موارد پراکنده‌ای از دختران مجرد در کشور خواهان فرزندخوانده هستند. از سوی دیگر، نمی‌توان سرپرستی تمام کودکان را به دختران مجرد داد. تعدادی از کودکان بهزیستی سن‌شان بالاتر می‌رود، محدودیت‌ها یا بیماری‌های خاصی دارند که آن‌ها به فرزندخواندگی دختران مجرد سپرده می‌شوند.

ازدواج این دختران نیز در قوانین و آیین‌نامه‌ها پیش‌بینی شده است. اگر این افراد ازدواج کنند و پس از آن تصمیم بر ادامه سرپرستی داشته باشند، وضعیت همسر نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد و در صورت عدم تأیید صلاحیت، کودک به بهزیستی منتقل می‌شود اما در صورت تأیید، کودک فرزندخوانده هر دو می‌شود.

با شرایط فعلی امکان فرزند دار شدن برای بسیاری از افراد فراهم شده است اما مسئله مهم همچنان تابوهای جامعه است. متاسفانه بهزیستی برای آگاه سازی مردم از قوانین جدید و همچنین برچیده شدن این تابوها تا کنون گامی جدی برنداشته است. اینگونه به نظر می‌رسد که در این سازمان عزمی جدی برای گسترش موضوع فرزندخواندگی وجود ندارد و کارکنان این سازمان ترجیح می‌دهند این فرزندان بی سرپرست و یا بدسرپرست را تحت حمایت خود داشته باشند. اینکه کارکنان بهزیستی در قبال این کودکان احساس مسئولیت دارند بسیار قابل تقدیر است اما کودکان برای رشد بهتر به فضای خانواده احتیاج دارند و این فضا به هیچ عنوان در محیطی مانند پرورشگاه فراهم نمی‌شود.

نکته دیگر اینکه با وجود آسان‌تر شدن شرایط فرزندخواندگی کشور ما همچنان در این مورد قوانین بسیار سفت و سختی را دارد. نگاهی به تعداد آمار کسانی که متقاضی دریافت فرزند خوانده هستند و کسانی که موفق می‌شوند فرزندی را دریافت کنند خود نشان از سخت بودن این پروسه دارد. از این رو نیاز است این قوانین بازهم مورد بازنگری قرار گیرد تا افراد بیشتری بتوانند لذت فرزند دار شدن را تجربه کنند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *